جادوگري
subjects
.
-

بخش آپارات و فیلم های من!!!

داره عید میشه کل خونه رو خونه تکونی کردم اونوقت اتاق خودمو ببینید

فیلم آهنگ هم وسط این شلوغی برا عید گذاشتم از ابراهیمی

https://s22.picofile.com/file/8448380026/VID_20220313_181146_1.mp4.html

سلام اینقد له هستم که واقعا شک دارم امشب بتونم پست کنم ولی همه سعیمو میکنم در هر صورت بنده اعلام روز مینومایم امروز ..... امروز... اصلا چند شنبه س؟ بله از بیرون خبر دادن یکشنبه س.الان عصر. دقیقا ساعت 5.

قسم یاد میکنم که دیگه هر سال قبل از درآمدن شکوفه ها سمپاشی کنم

آخ که بگم چه بلاهایی سرم اومد

مجبور شدم تره هایی که کاشته بودم رو بکنم همینطور لوبیاهامو.

نصف باغچه رو تره کاشته بودم

درخت بادوومم شته داش بعد میخواستم بعد از اینکه چغاله هاشو کندم سمپاشی کنم . اخه فکر میکردم پارسال سمپاشی کردم دیگه نیازی نیس سال بعد هم همینکارو بکنم. خلاصه از یه مشاور کشاورزی سوال کردم گفت نه تره ها نه لوبیاها دیگه قابل استفاده نیستن . با اینکه نایلون کشیدم روشون گفت از خاک سم رو جذب میکنن هییییییییییییی روزگار

خیلی زحمت کشیده بودم . خلاصه اینکه روی گل محمدی رو پوشوندم چون گفت اونو سمپاشی نکن غنچه هاش میسوزه. دو ساعت روی اون نایلون میکشیدم.

چند روز پیش یه سمپاش سفارش دادم چون پارسال با این آبپاشا سمپاشی کردم همینا که شیشه شور توش هس. بعد خیلی انگشتام درد گرفته بود خیلی خسته کننده بود چه برسه امسال که درخت خیلی بزرگ شده بود . برا همین یه سمپاش 2 لیتر سفارش دادم پمپ هوا داره که به وسیله اون کار میکنه میله رو میزنی چندبار پر هوا میشه بعد دستگیره رو که نگه داری یه سره سمپاشی میکنه . نیازی نیس هی دسته رو فشار بدی.

اینم سمپاش خیلی خوب و عزیزم

بعد خلاصه درخت انارم توی گلدون رو هم سمپاشی کردم اصلا نمیتونستم درخت بزرگای انار رو سمپاشی کنم خیلی سخت بود..

راستی قیمت سمپاش فک کنم 75 و این حدودا بود. بدون سمپاشی کردن، بعضی درختا اصلا رشد نمیکنن و هر چقد هم مخالف سمپاشی باشید نمیتونید سمپاشی نکنید مگه اینکه از خیر درختتون بگذرید.

عینکم به چند قسمت تقسیم شد فک کنم دو سه هفته س من عینک ندارم دیگه . یه عینک انتخاب کردم 850 تومن دلم نمیاد خو. ارزونترا هم اینقد زشتن و پیرمردی که اصلا حاضرم عینک نداشته باشم ولی اونا رو هم نزنم

یه جا بردیم گفتن که درست نمیشه دسته ی عینک خیلی ظریفه. یه جا دیگه بردیم گفت درست میکنم 80 تومن میشه. اخه جای قبلی گفت هی باید 80 تومن بدید دوباره هم اینطوری میشه. حالا منتظرم درست بشه بببینم چی از اب درمیاد. اولش میخواستم عینک رو بخرم ولی پولمو حیفم اومد اخه من که جایی عینک نمیزنم برا همین گفتم فعلا نمیخرم چون پولمو چیزای دیگه میخوام.

اینطوری هم منفجر شد عینکم که مامانم که حالش خوب نبود که همه مریض شده بودیم بریم دکتر مامانم اصلا حال نداش گفتم بشین رو مبل کفشاتو بیارم بپوش بعد وقتی نشست زرتی عینکم دوتا دسته هاش از جا کنده شده بود

یه سطل زباله اینترنتی خریدم قیمتش بماند آخه سطل زباله از اون چیزاییه که بابام اصلا حاضر نمیشه براش پول بده خیلی وقته که سطل اشپزخونه نداریم . نمیشه هم که اشپزخونه بدون سطل باشه خیلی واجبه بعد من حتی به باابم گفتم همین سطل زباله های ساده رو بگیر پلاستیکی که در داشته باشه. ولی اونم نخرید از نظرش پول خیلی بیخودیه برا سطل زباله خیلی گروونه. کلا یه سری چیزا هس که از نظرش پول نباید براشون داد و عمرا بخره

برا همین مجبور شدم اینترنتی بخرم بیرونم که عمرا حوصلم برسه توی این وضعیت برم. برا همین یه سطل انتخاب کردم که از نظر بابام خیلی زحمت کشیدم که اینو انتخاب کردم قیمتش گفتن نداره

سطل 20 لیتزی استیل خش دار که ضد لک هس دارای سطل داخلی ، پدال ، درب استیل و آرام بند یا هیدرولیک یعنی آرووم بسته میشه یهو بهم نمیخوره با صدا. قابل شما رو نداره

اینم شمائلش

خلاصه پول زیادی هم برا تیپاکس دادم

بهم ریختگی اتاقم یه سمتش برا خاطر اینه که یه سری چیزا رو دارم خوشگل تر میکنم مدلشو عوض کنم بعضی تزئینات رو. برا همین چند وقته این بساطه توی اتاقم..

یکیش اون جعبه بود که فک کنم دو سال پیش یا سه سال پیش درست کرده بودم امسال عوضش کردم. یه کم شادترش کردم. بهاری بشه

شیشه های رب یک کیلویی هم روی میز آشپزخونه برا حبوبات گذاشته بودیم که من گفتم بذار یه ذره رنگ و رو بهش بدم . یه خورده سخت بود رنگ کردنش. همون رنگ روغن هس دیگه نمیخوام پول رنگ ویترای بدم

گل عزیزم که پارسال کاشتم امسال گل داده همون که عطر داره

سلام امروز دوشنبه س. واقعا میخواستم دیروز پست کنم ولی نشد کار داشتم بعدش دیگه خسته نشدم نتونستم ادامشو بنویسم.

بهتره پست رو تموم کنم و بقیش رو بذارم برا بعد چون میترسم اینطوری بازم نتونم ارسال کنم . عکسار و گرفتم برم آمادشون کنم . به صورت کلی بخوام بگم یه کم کار تزئینات دارم درست کنم یه کمم خونه تکونیه. لکه گیری فرش با شامپو فرش. آخه فرشامون که تمیزه فقط ببینم هر جاش لکه چایی چیزی ریخته پاک کنم. بعد شیشه که نمیتونم عمرا. اصلا حال ندارم. بعد دیگه نمیدونم یادم نیس. کارامو نوشتم یادم نره

آنچه در پست بعد خواهید دید:

خرید اینترنتی تابلو فرش( البته از خود کاشونه)

مهیا شدن برای خاموشی های تابستانه با یک خرید اینترنتی

تا پست بعد که باز اینطوری بیام خدمتتون یا علی

[ دوشنبه بیست و سوم اسفند ۱۴۰۰ ] [ 22:50 ] [ هرمیون ]

نظر بنده در مورد تحولات اخیر سیاسی حاکم بر دنیا اینه که پوتین و کشور روسیه رو به شدت دوس میدارم و شدیدا عاشق روسیه هستم هر چند اصلا آب و هواش به من نمیخوره و از نظر بنده ولادیمیر پوتین هر کاری که میکنن درست میباشد با تمام اینا دارم دیوونه میشم از دست اخبار، 24 ساعت تلویزین ما روی شبکه خبر هس که اخبار روسیه رو بگه.

نظراتم به شدت مهم و مفیده میدونم

پست امروز رو نمیدونم از کی شروع کردم نوشتم دیگه حالا اگه قاتی پاتی بود به قاتی پاتی بودن خودتون ببخشید

سلام امروز شنبه س. من دارم از گرما میپزم دما بدنم باز رفته بالا. خیلی گرمم شده .به دکترم دیشب پیام دادم تبم 39 درجه شده بود گلومم درد میکرد خیلی گرمم بود اصن یه وضعی . بعد یه نسخه برام نوشت با دستور مصرف. دستش درد نکنه اصن طاقت دکتر رفتن نداشتم .سرمم یه سره چند روزه درد میاد بدن دردم که داشتم . تابلوئه کروناس؟

حالا بگم من دقیق چم بود که شما هم خدایی نکرده اگه سرماخوردید بدونید. من گلوم سوزن سوزن میشه اب دهنمو قورت میدم درد میاد گلوم، تب 39 درجه دارم، بدن درد. بعد بهم لوراتادین شبی یکی، آزیترومایسین 250 روزی یکی، شربت دفن هیدرامین کامپاند فک کنم هشت ساعتی یه قاشق غذاخوری ولی من مرباخوری میخورم همونه که توهم زدم پارسال ،رفتم توی میز کامپیوتر بعد شش ساعتی کدئین.

این داروها رو دکترم همش میداد بهم. یعنی خوردم قبلا. چیز خاصی نیس.

لوراتادین برا تب هس و دمای بدن میره پائین. وقتی خیلی گرمم میشد همش اینو بهم میداد غیر از اینکه تب هم داشته باشم. قرص خوبیه.

شکر خدا دو روزه که هوا ابریه. من مجبور نیستم برم توی حیاط به گیاهام برسم و نایلون رو از روشون بردارم.

پروژم رو هم متوقف کردم . نشد انجامش بدم خیلی انرژی میخواد من نمیتونم فعلا.

سلام امروز دیگه اومدم که حتما حتما آپ کنم. ولی خیلی باید حرف بزنم .

پس خودتون رو برای یه عالمه حرف آماده کنید .

من یه عالمه کار قبل و بعد از اینکه مریض بشم انجام دادم که براتون همه رو میگم.

قبل از هر چیزی بگم که خرید اینترنتی برا من باصرفه تر از اینه که برم بیرون خرید کنم. چون 30 تومن باید پول کرایه تاکسی بدم .یعنی هربار که سوار تاکسی بخوام بشم 15 تومن کرایم میشه برا همین اینترنتی میخرم هزینه پستی خیلی کمتر از اینه.

پس قبل از هر چیزی بدونید که برا من خرید اینترنتی خیلییییییییییییی عالیه .

خب اول از همه بگم که چطوریا گذشت بهم خیلی بدددددددددددددددددد. بینهایت بد بود. همش دلواپس بودم مامان منم که اصلا دکتر رفتنش اعصاب آدمو خورد میکنه اصلا گوش به حرف نمیده و خیلی بینهایت لجبازه بابامم همینطور.

برا همین خدا نکنه هیچ وقت مریض بشن. خیلی سخته. خیلی خیلی. منم این مدلی نیستم که بگم خب نیا دکتر و اعصاب ندارم و خودت میدونی و اصلا به من چه و این حرفا. به هیچ وجه نمیشه ادم این لحظه ها اینجوری باشه چون باید تحمل کنی و صبر کنی و اخلاقت خوب باشه و تندی نکنی و با قربون صدقه و التماس و اینا ،باید خلاصه به کرای بکنی.

نباید تسلیم شد یعنی حسابی سرویسم کردن به خدا اصلا هر چی بگم کم گفتم. ولی صبور باشید دوستان

خب هر چی سرم اومده رو بیخیال چیزای خوب رو تعریف کنم.

من قبلش چندتا خرید اینترنتی کردم.یه شلوار راحتی میخواستم یعنی راحتیا. نه این شلوارای دوخته و آماده. خیلی گشاد و راحت اعصابم آرووم بگیره برا همین پارچه گفتم میخرم و میدوزم. یه بار یادم بندازیداموزش دوخت شلوار و همه چی رو بهتون یاد میدم خیلی آسون .نه از این ادا اصولای خیاطی که به اضافه ی 3 به اضافه ی فلان و از این خل بازیا و الگو درآوردن و این چرت و پرتا. خیاطی رو خیلی راحت میشه انجام داد.

حالا یادم باشه یهب ار بهتون آموزش میدم یادمم رفت اگه خواستید یادم بیارید.

خلاصه دوتا پارچه تریکو خریدم. یعنی هر کدوم یه متر و ده سانت برا شلوار راحتی خوبه. اگه قدتون بلند باشه اگه نه که همون یه متر هم بسه.

سایت بانو ریس خیلی ماهه. بار اولم بود خرید کردم و دوبار پارچه خریدم دفعه دوم برا خواهرام بود که خریدن. خیلی پارچه های خوشگل و ماه و عالی داره. بینهایت ماهن.

وقتی پست پارچه ها رو برام آورد باز کردم یخلی غافلگیر شدم به خاطر بسته بندی خوشگلشون .

من دوتا پارچه برا شلوار گرفتم و یه رومیزی برا میز آشپزخونمون که یه کم تنوع بشه. خیلی ناز بود خیلی پارچه میخواستم ولی خب پولمو احتیاج دارم برا کارای دیگه.

این بسته بندیشون که کادو کرده بودن و بار دوم هم توی جعبه پوشال و گل تزئینی ریخته بودن ان شالله همیشه سلامت باشن و شاد. خیلی کارشون جالب بود.

اینم شلوارایی که دوختم همچینی آزاد

کل عرض پارچه رو گرفتم و بریدم

پارچه اولی، کارتون سیمپسون ها، یعنی قشنگ کل کارتونر و آوردن روی پارچه دومی رو از نزدیک گرفتم که طرحشو ببینید

اینم رومیزی که خریدم

پاشو تور دوخیدم که قشنگ رومیزی بشه روش سلفون کشیدم

گفتم برا عید یه تنوعی بشه برا آشپزخونمون.

پروژمو هم چون گناه دارید خیلی معطل شدید بهتون میگم میخواستم چیکار کنم

اینا گلای گچبری پی وی سی هستن که برا دیوار و سقف استفاده میشن و البته برای هر جای دیگه تزئین وسائل چوبی و کابینت و هر چی که دوس دارید من اینا رو برا سقف هال سفارش دادم ارزون هستن خیلی نازن خیلی گوگولی ان فعلا نمیتونم بچسبونم چون چسبشون بو داره و اینکه باید در و پنجره ها رو باز بذارم که نمیشه. خلاصه اینم پروژم بود حالا ببینم تا کی اجرائیش کنم.

این تربایی بود که کاشتم

البته خیلیشو بابام داد به داداشای محترمش

خب مبحث باغبونی رو ادامه میدیم با چغاله های عزیزم که البته کم هستن

درخت بادوومم امسالم باید سمپاشی کنم برا همین یه سمپاش هم سفارش دادم و یه سری چیزای دیگه. پارسال با این آبپاشا هس که آرایشگرا دارن بااینا سمپاشی کردم انگشت ناقص شد اینقد سخت بود. امشال که درختای بادووم بزرگترن خیلیییییییییی بیشتر از پارسال باید سمپاشی کنمب را همین عمرا با چیزی غیر سمپاش میتونستم اینکارو بکنم. نمیدونید چقد انگشت آدم درد میگیره

جای تربا میخواستم تره بکارم ولی پیازچه بود. یعنی بذری کهب هعنوان تره خریدم بذر پیازچه س. حالا نشون خودشون بدم بگم این خدایی پیازچه نیس؟ همه دراومدن. فعلا یه پیازچه نازکه بزرگتر بشه عکس میگیرم.

گل قالی جادوئی که بزرگ شده و گلم یده هر چند عمرا شبیه عکسش باشه قشنگ تابلوئه یه نوع گل شب بو هس یعنی داره داد میزنه من شب بو هستم

اینم هموین که گفتم

گل بنفش خیلیییییییییییی خوشبویی داره واقعا دوسش دارم

اینم گل نرگسم که شلوغ پلوغ کرده و گلی که من نمیبینم

تابستون در کاشون رو قشنگ میتونید با درختای یاسش متوجه بشید. یعنی مطمئن باشید وقتی یاس به این مرحله از رشد میرسه اینجا بهار نیس دیگه، تابستونه

درخت یاس هم مث تمام درختا و گلا زحمت داره ولی اگه میذاشتن من دور تا دور حیاط رو یاس میکاشتم درختی که نه آفت میگیره نه به گرما حساسه و نه مراقبت خاصی میخواد قشنگ یا باغ مخفی رو توی خونه درست میکنه. کاشکی میتونستم دور تا دور خونه رو یاس بکارم سریع رشد میکنه پر از گل میشه عطرش تمام خونه ی خود آدم که هیچی کل کوچه میپیچه. چقدر لذت بخشه خدایی .عشقم نفسم یاس عزیزم

دوتا شاخه خوابونده بودیم پارسال بعد جدا کردم و کاشتم توی باغچه کناریش امسال خیلیییییییی رشد کرده و ناز شده ا

چند روز پیش داشتم خونه تکونی میکردم شیشه رب یک کیلویی دیدید چقده؟ شسته بودم خشک بشه دستم خورد بهش از بالا اوپن افتاد رو پام. یعنیییییییییییییی مردم از درد واقعا نشستم گریه کردم از درد. سیاه شد رو پام. همه میگفتن شیشه نشکست افتاد؟ خب خورد روی پای من، پامو داغون کرد داشتم گریه میکردم خواهرم گفت اااااااااا یعنی اینقد دردت اومد؟

خب بریم توی علم پزشکی

چند ساله که من فقط دارم میگردم که یه فشارسنج بخرم هربار خواستم فشارسنج بخرم دیجیتالیشو، همه گفتن نه فایده نداره و خوب نیس بعد یه عده هم میگن خیلی خوبه مادرشوهر من داره بابام داره فلان ، دیگه داشتم خل میشدم که چیکار کنم رفتم خیلی قاطعانه یه فشارسنج دیجیتال با تحقیق و جستجوی زیاد پیدا کردم مارک و این چیزاشو، بعد یعنی میگن از خدا بخواه راه نشونت بده، به قرآن یعنی عجیب بود برام

پولشم آماده کرده بودم و اینا، صبح که از خوابی بیدار شدم روبرو تلویزیون دراز کشیدم دیدم شبکه پویا چیزی نداره همینطروی شبکه ها رو میزدم که شبکه افق بود فک کنم دیدم دکتر طب سنتیه هس همین که زدم رو شبکه دکتره گفت من هی به مریضام میگم فشارسنج دیجیتال به درد نمیخوره فشارتونو باهاش نگیرید درست نیس یا عقربه ای یا جیوه ای.

به خدا جدی میگم اصلا کار خدا بودا. خیلی عجیب بود همچینی من بشینم و بزنم شبکه اینو بگه خلاصه اینکه من اومدم توی اینترنت جستجو کردم نمیدونستم عقربه ای و جیوه ای فرق داره. بعد وقتی دیدم فهمیدم چی به چیه.فقط میترسیدم بلد نباشم و یاد نگیرم. ولی وقتی فیلمای آموزشی و سایتایی که توصیح نوشته بودن که چطوری میشه فشار رو با فشارسنج جیوه ای گرفت فهمیدم نه خنگ نیستم میتونم یاد بگیرم

مردم فکر میکنن اینا رو فقط دکترا میتونن استفاده کنن ولی واقعا خیلی راحته. واقعا چرا همه میرن دیجیتالی میخرن. اصلا وقتی با این فشار گرفتم فهمیدم واقعا دیجیتالی اصلا درست نیس. چطور میتونه بفهمه که نبض کی میزنه یه چیز حدسی و احتمالی رو نشون میده. الان فهمیدم دیجیتالی خیلی بیخوده. دکتره میگفت من هی دارو فشار به مریضام میدم بعد وقتی با فشارسنج دیجیتالی میگیرن هی اشتباه میکنن و دوز داروشون به هم میخوره و حالشون بد میشه.

من که گفتم فشارسنج عقربه ای رو میخرم چه بتونم فشار بگیرم یا نتونم. وقتی بخرم از هر جایی باشه مجبورم یاد بگیرم ولی همون توضیحایی که توی دفترچه ی خود فشارسنج هس . توضیحایی که توی سایتا دادن خیلی راحت میتونید فشار بگیرید.

بذارید عنوان بزنم چون میخوام موضوع به فهرست وبلاگ اضافه کنم هر کی وارد پست شد سریع بره سر اصل مطلب پست

طریقه ی گرفتن فشار با فشارسنج عقربه ای:

اول از همه این بازوندش رو طوری طوری میبندید به بازو که لوله ها روی دست قرار بگیرند و اندازه یه انگشت یعنی اندازه ای که انگشت زیر بازوبند بره ،محکم کنید. بعد گوشی رو روی گوشتون بذارید اون گردالی رو که صدا باهاش شنیده میشه اونو میذارید روی شاهرگ دست. یعنی راستای انگشت حلقه. یعنی گردالی رو میذارید زیر بازوبند مستقیم راس انگشتی که حلقه توش میکنیم. بعد شیر پمپ هوا رو همین که فشارش میدی رو میبندیم بعد عقربه رو توی دستمون میگیریم پمپ رو اینقد فشار میدیم که عقربه بره روی 180 یا 160. بعد شیر پمپ رو خیلی آروم و یکنواخت باز میکنیم .نگامون به عقربه س که اولین صدای ضربانی که شنیدیم اون میشه عدد فشار. دومین صدا فشار دوم هس.

این فشارسنجی که من خریدم.

قیمت 400 تومن.ارزونتر از دیجیتالی و جیوه ای.

یه آشنا داشتیم پس اطمینان کنید به مارک این فشارسنج عقربه ای. فامیلمون هس و اینکه چیزای دیگم ازش خریده بودیم پس توی مارکش به هیچ وجه شک نکنید گفت دکترای مهم هم همین مارک رو میخرن. خیلی دیر خراب میشه برا مصارف خونگی. چه برسه به مطب که خیلی استفادشون زیاده. راس میگه دکتر خودمم همین فشارسنج رو داره.

میگفت بعد چند سال هم که یه قسمتیش خراب شد یا لوله یا پمپش پاره شد میشه تعویض کرد. بعد اینکه فقط اون عقربه رو مواظب باشید زمین نخوره.

خب با اینکه بازم حرف و عکس دارم ولی خدایی خسته شدم میترسم بنویسم دوباره خسته بشم دوباره امشبم ارسال نکنم.زشته دیگه باید ارسال کنم

خب پس شبتون بخیر و سلامتی .کاشان در حال حاضر باد شدید میوزد .چند روزه توی اتاقم هستم و خدا رو سپاس میگویم به خاطر این مسئله

[ جمعه سیزدهم اسفند ۱۴۰۰ ] [ 20:15 ] [ هرمیون ]

بچه ها ببخشید من خیلی خستم از بس کارای سنگین انجام دادم میخواستم تکمیل تر این پست رو بفرستم ولی نمیتونم انگشتام همه درد میاد زیاد کاری دیگه ندارم بیشتر میام .

سلام امروز چهارشنبه س. امروز باد خیلی نازی میومد خیلی کیف داش توی حیاط بودم البته میدونستم سردرد شدیدی هم میگنم در حین اینکه دارم کیفشو میبرم ولی هی گفتم وای چه باد بهاری قشنگی الان در خدمتتونم با یه سردرد شدید

خدایی باد بهاری میاد جالبه اخه. درخت بادومم داره سبز میشه شکوفه هم داره ولی باز نشده دلم غش رفت براش پسته ای که کاشته بودم رو یه کم خاک روشو کنار زدم دیدم برگ داره میخواد بیاد بیرون ولی گردوهام پوسیده بود. همچنان دارم کارای گلخونه ی جدیدمو میکنم چوب آوردم که ارّه کنم برا اینکه گلدون روش بذارم.

اصلا بذارید عکس گلخونه های کوچیکی رو که میشه درست کرد تا چیزی رو زودتر از بهار توش سبز کرد نشونتون بدم.

این گلخونه گوگولیه کوچولوی منه ولی کارش عالیه همه چی توش سبز میشه

یه گلخونه دیگم درست کردم که کلی گلدون توشه روی هم 32 تا گلدون توی گلخونه س

این گلدونایی که بازم جو توش کاشتم برا اماده شدن کاشتن بذر

اینم ترب هایی که کاشتم خیلی باحال شدن خدایی.فکرشو نمیکردم

بذرایی که سفارش دادم رسید البته چند روز پیش بود وای چقدر هیجان داره وقتی پست بسته ی سفارشی رو میاره اصلا آدم ذوقیاتش فوران میکنه

بذرای زیادی نسبتا خریدم امیدوارم بیشتر پارسال سبز بشن امسال روشم رو کلا عوض کردم فک کنم بهتر از پارسال بشه. نمیدونم والا دیگه

این بذرایی که خریدم

سلام امروز جمعه س. خیلی خستم چقد یخچال تمیز کردن انرژی میخواد دیروز یخچال رو تا دیدم زیادی چیزی توش نیس همه دل و رودشو ریختم بیرون و شستم همه چیشو بعد تمیزش کردم ترگل ورگل شد

امروز کار زیادی نکردم فقط پارکینگ رو تمیز کردم بعد برگای باغچه ی وسط حیاط رو جمع کردم خیلی سخته چون گل محمدی اونجاس خیلی تیغ داره با اینکه خیلی مواظب بودم هفت هشت بار تیغش رفت تو دستم تیغاشم یه جوریه تا بهت بخوره از درخت کنده میشه فرو میمونه تو دستت. ولی هیچی به اندازه برگ درخت نخل درد نداره یعنی تا چند ساعت انگار تیر زهرآگین بهت فرو کردن خلاصه روی گلدونامم نوشتم که چیا قراره توشون بکارم چون تازه جوهایی که کاشتم سبز شده.پارسال سردتر از امسال بود.

کود هم بلاخره خریدیم . آدم باورش نمیشه که گونی پیشگل 40 تومن ببین حالا واسه چیا باید پول داد یعنی جون کندم تا سه تا از باغچه ها رو کود دادم . هر چند باید ماه آذر چالکود کرد ولی دیگه الان جور شد که بخریم. خیلی خسته شدم کف دستم تاول زد اینقد بیل زدم تا چاله بکنم پای درختا

بعد اومدم خستگی درکردم با چای سبز و از این رنگی رنگیای سنگی

این چای سبز رو نخرید چون اصلا مث چای سبز طبیعی نیس اصلا بو و طعم بد چای سبز رو نداره جدی چای سبز خوردشن خیلی سخته من همیشه دارم میخورم چندین ساله ولی این واقعا واقعی نیس

اصلا چای از هیچ مدلی دوس ندارم ولی اینو به خاطر لاغری و کبد چرب و کلسترول و از این چیزا میخورم. اثربخش هم هس آزمایش دادم قند و کلسترول و همه چی بومده بود پائین و نرمال شده بود.

الکی الکی چه آزمایشی دادم. مامانمم آزمایشش رو بلاخره موفق شدم که بده یه موردش بالاس که وقتی به دکترم نشون دادم هی گفت خوبه مشکلی نیس. ولی بازم تو فکرم.

این پست رو کوتاه ارسال میکنم چون خیلی خستم. یه سره دارم خمیازه میکشم خیلی هم آشپزی کردم بعضی روزا دو نوع غذا میپزم زیادی از آشپزی خوشم اومده

سلام امروز یکشنبه س قرار بود پستر و ارسال کنم که ویندوز عوض کردم و گیر افتادم. ویندوز 10 رو میخواستم که بدبختی زیادی داره سر درایوراش که نصب کنی. برا همین دیر اومدم 2 روز فقط داشتم آموزش میدیدم. استاد هکر مهربون و از خودگذشتم خیلی پا من حوصله کرد چقدم شرمندم تمام سعیمو کردم خنگ نباشم و سریع بفهمم.

ولی خب چون خودم میدونم یاد دادن چیزی به کسی چقد سخته برا همین خیلی ممنونشم امیدوارم بهترین ها توی زندگیش پیش بیاد و همیشه پیشرفت کنه و موفق باشه. از ته دلم واقعا همین آرزو رو برا استاد هکر مهربانم میکنم ای مهربان معلممممممممممممممممممممم شعرش یادم نیس

انگشتام خیلی درد میاد پمادی که دکتر داده رو میزنم خوب میشم ولی خب چون هر روز کارای سنگین میکنم هر روز دوباره درد میگیره. برا همین نتونستم بیام.

اینقد که من بیل زدم برا این باغچه ها و گلدونا خدایی هیچ کشاورزی اینقد بیل به زمینش نزد

این اینترنتم چشه اه هی چراغای مودم خاموش میشه یا ایرانسلم که با گوشی میرم اونم اینترنتش هی میره و میاد.

من چند روزه دارم کود به باغچه ها میدم اینطوری هم نیس که کود رو بریزم توی باغچه و خلاص. نووووچ یه چاله میکنم عمیق بعد از روش چالکود کردن برو بچ رو اغذیه میدم . خاکشم این وقت سال سفت شده خیلی سختمه بعد 4 تا رو چالکود کردم یکی رو هم کل باغچه رو خاکشو تا ده سانت شخم زدم بعد کود ریختم قاتی کردم.

بعدش کلی گلدون رو خاکشو دراوردم و با کود قاتی کردم. بعد دوباره سه عالمه خاک درست کردم برا گلدون درست کردن که بذر توش بکارم.آِییییییییییییییییییییی ننه .

بعد مغزم فقط سالم مونده بود از کل بدنم که اونم زدم ترکوندم. با نصب ویندوز و درایور و همه چی.

خب:

آنچه در پست بعد خواهید دید :

خرید اینترنتی همراه عکس

درآمدن سه پسته ی کاشته شده همراه عکس

معنویات روزانه

و توصیه ای که براتون دارم اینه که با این دستور کاشت بذری که بهتونه دادم لذت باغبونی رو از دست ندید و با دراومدن صد در صد بذر به خودتون هیجان و ذوق زیادی بدید

تا پست بعدی یا علی

سلام این پست قرار بود خیلی زودتر پست بشه وقتی بالا یا علی گفتم بازم به مشکل برخوردم به خاطر ویندوز 10. که فتوشاپ سخت روش نصب شد و بازم مشکل انتقال فایل داشتم. خدایی من میخوام زود اپ کنم ولی مشکل هی پیش بیاد از زمین و آسمون شکرخدا

[ دوشنبه بیست و هفتم دی ۱۴۰۰ ] [ 22:50 ] [ هرمیون ]

آخرین روزهای پائیزی را چگونه گذراندید

سلام اعلام روز مینومائیم عزیزانم امروز دوشنبه الانم عصر دم غروبه ، امروز من ماش پلو با خوراک کلم درست کردم. یعنی هیچ کدوم به هم ربط نداره ها. من دو نوع غذا درست کردم. ما ماش رو بو میدیم بعد توی زودپز میپزه آبش رو دور میریزیم بعد با برنج دم میندازیم بعد پیاز سرخ میکنیم قاطیش. البته فعل ها همه میکنم بود چون من درست میکنم بعد خوراک کلم همون موارد کلم پلو هس منتها لای برنج نمیریزی همینطوری میخوریش. خالی خوشمزه س بدون نون.

امروز تربچه کاشتم هیچ وقت توی هوای سرد ترب نکاشتم برا همین امتحان کردم چون کاشون توی بهار و تابستون که نمیشه تربچه کاشت اصلا خوب نمیشه برگاشم تیغولی میشن امیدوارم گنجشکا همه رو در نیارن و تربچه دوس نداشته باشن. خیلی هم خسته شدم چون باید خاک رو شخم میزدم و کود قاطیش میکردم .

اگه سبز بشه تا روز یکه ارسال میکنم حتما عکسشو میگیرم.

جو هم کاشتم توی گلدون کوچولو در اومده خیلی خوشگل شده تا بزرگتر بشه بکنم ریشه روب ذارم توی خاک بمونه چند مدل چیزی بکارم و امتحان کنم. یکی گوجه هس میخوام ببینم چطوری میشه. یکی هم چندتا مدل گل هس جا که زیاد ندارم حالا ببینیم چی میشه.

سیب زمینیمم داره شکر خدا رشد خودشو میکنه و اصلا کَکِشم نمیگزه توی این سرما البته ظهرا که توی کاشون سرد نیس اونقدرا.

عسک

دیگه اینکه از باغبونی گل قالی جادوئیمم همچنان رشد میکنه میخوام عکسشو بگیرم بفرستم برا اون سایتی که ازشون خریدم بگم ارواح عمتون بگید این چیه .

جناب قالی جادوئی

گل نرگسمم که همینطوری دراز میشه و برگ میده از گل همچنان خبری نیس .

اینم عسکش

خب دیگه اینکه دو شب هس که دارم فیلم میبینم .

من فیلم فضائی رو خیلی دوس دارم مخصوصا اینکه بیشتر ماجراها داخل سفینه باشه

فیلم Stowaway ( 2021 )

سلام امروز پنج شنبه س . دیروز توی گلدونایی که جو کاشته بودم چیزی کاشتم. البته بعد از اینکه فقط ریشه هاشو گذاشتم بمونه. ببینم توی گلدون هم این روزش جوای میده. البته اصلا فضای زیادی برای گلدون توی فضای گلخونه ای ندارم.

تربچه هم کاشتم توی باغچه ی وسط حیاط. دوس دارم بدونم این وقت سال میشه از این کارا کرد یا نه اگه تا ارسال این پست تربچه ها دراومد عکسشو میگیرم. فعلا دو روز شده و خبری نیس.

نقاشیمم تموم کردم و به دیوار زدم

مامانم گفت چرا اونجا زدی. قشنگه خیلی حیفه. ولی خواهرام گفتن نه اینجا خیلی خوشگله میای چایی بخوری اینو میبینی دلت وا میشه

یعنی حتما باید از کتاب رنگ امیزی یه چیزی رو رنگ کنم چون مغزم به شدت بهم ریخته واسه نقاشی کردن به استراحت نیاز داره. رنگ امیزی این کتابا واقعا باعث آرامشه .

بعد از اون میخوام پاندای کونگفوکار رو بکشم.

یه پروژه ی به شدت سّری رو میخوام شروع کنم . پاک کردن لوستر

خیلی سخته چون من تا حالا وسط جایی بالا نردبوم نرفتم . دقیقا باید بذارم وسط هال و برم بالا لوستر پاک کنم. مامانمم به هیچ وجه نمیذاره. وقتی توی هال نیس باید سریع پاکش کنم البته فک کنم توی چندین مرحله میشه .

خلاه امیدوارم از صد ناحیه نشکنم دیگه . همینم باقیه .

بابام حوصلمو تنگ کرده خیلی داره زیادی رو اعصاب میره نه به مامانم که به زور و التماس باید ببریش دکتر نه به بابام که باید التماسش کنی اینقد دکتر نرو رفته واسه خاطر درد پاش که یعنی از کمرش هس پیش یه جراح ارتوپد اونم گفته برو فیزیوتراپی بعد رفته فیزیوتراپی خوب نشده رفته پیش یه متخصص مغز و اعصاب اون بهش گفته برو پیش جراح ستون فقرات رفته اونجا بهش گفته چرا رفتی فیزیوتراپی گفته برو سی تی اسکن از لگنت هس. یعنی دو ساعت داشتم میخندیدم که یه مشت دکتر علاف شدن اخرشم از لگنه

حالا ببینید براتون بگم مردی که همش دنبال خواراش هس نتیجش چی میشه. اونبار که دسک کمر بابام پاره شده به خاطر این بود که رفته بوده خونه خواهرش فرشاشو شسته بعد همون روز هم دیسکش پاره شده. بعد الانم که اینطوری شده خواهرشو برده بوده باغ فین زمین خوردن اخه خواهر گرامیشون بالای 120 کیلو وزن داره بعد من همشو خبر دارم بعد خود بابام از دهنش پرید که از همون روز که خوردم زمین اینطوری شد گفتم کی خوردی زمین؟ گفت نه هیچی. فکر میکنه من خبر ندارم خب یعنی چی مگه اونا خودشون زندگی ندارن .(صد سال سیا بگم عمه )

بگذریم مردا هر چی سرشون میاد از ذاتشونه بلاااااااااااااااانسبت آقایون محترم این وبلاگ

به دکترم دوباره پیام دادم گفتم من میترسم و فلان و این حرفا نکنه مشکل از سنگ مجرا صفرا مامانم باشه و همه حالتای مامانمو گفتم . بعد دکترمم گفت احتمالش هس من ازمایش مینویسم اینا رو انجام بده. توی واتس اپ نوشت. خلاصه به هر طریقی دادم بابام دکتر ببره بنویسه همون دکتری که خودش میره. بعد حالا باید ببینم همونی باشه که دکتر گفته خه همش کم و زیادتر از اونی که میگی مینویسن. بعدشم بشینم مخ مامانم رو از اول بزنم که زود بریم ازمایش بده.

سلام امروز جمعه س. یعنی من باید ارسال کنم من چیزی آماده ندارم از عکسا. باورم نمیشه که یه هفته شده. واااااااااااا. به خدا باورم نمیشه فکر میکردم وسط هفته اون پست رو ارسال کردم عجب واقعااااااااااااا

خلاصه اگه میدونستم عکسا رو میگرفتم یه ارسال کوچیک میکنم و ازتون معذرت خواهیم یکنم.

امروز کتلت درست کردم. من سیب زمینیای کتلت رو رنده میکنم به هیچ وجه چرخ شده دوس ندارم . رنده شده اصلا یه مزه ی دیگه ای میده . دوتا قاشق هم آبلیمو توش میکنم خیلی خوشمزه میشه بینهایت خوشمزه میشه. فلفل چیلی و لفل سیاه ادویه های اضافه بر اصلی هس.

دیشب وقتی ساعت 12 از خواب پا شدم دیدم صدای باد شدیدی میاد. خیلی دوس دارم شبا وقتی باد میاد. بعد خوابیدم و از صدای باد لذت بردم. ظهر که رفتم توی حیاط دیدم کلی باروون هم اومده در صورتی که اصلا صدای باروون نمیومد. اگه روی گیاهامو نایلون نکشیده بودم آب میبردشون. مخصوصا ترب هایی که کاشتم میپوسیدن.

سلام امروز شنبه س .هر کاری کردم عکس ترب هایی که کاشتم رو نشد وارد فلش کنم .نمیدونم چرا. البته هنوز هم سبز نشده .سبز هم بشه بهتره.

یه کلیپ هس شبکه پویا میذاره بیشتر جمعه های قبل اذوون ظهر میذارن. خیلی خوشله یعنی من هر چی میبینمش گریم میگیره

من لینکش رو براتون میذارم حتما ببینید یعنی چقدر قشنگ درست کردن اسمش طعم صلوات هس اگه با کیفیت بالاتر خواستید دانلود کنید از اینترنت اسمشو بدونید. یعنی موضوعش اینه که طعم عسل از صلوات هس. که پیغمبر از یه زنبور سوال میکنه طعم عسلت از چیه؟

اگه نبینید مطمئن باشید یه چیز خیلییییییییییییییییی قشنگ رو از دست دادید.

با حجم نزدیک 5 مگا بایت

https://s21.picofile.com/file/8444660118/efc677b891311d41e3acc1866a5a802516688063_144p.mp4.html

خب دیگه ببخشید دیر ارسال کردم واقعا متوجه نشدم یا علی شبتون بخیر

[ شنبه سیزدهم آذر ۱۴۰۰ ] [ 18:20 ] [ هرمیون ]

کاشکی یه کم مغزم باز بشه و آزاد باشه کاشکی همراهی ببینم از همه

سلام امروز یعنی امشب پنجشنبه س. اینکه بخوام تعریف کنم چی به چی شده خیلیه. حالا اول از امروز بگم بعد ببینم چقدرشو میتونم تعریف کنم از اتفاقاتی که بهم گذشته.

امروز همچنان داشتم شاخ و برگا رو از بالکن پائین جمع میکردم بریزم روی شاخ و برگای توی حیاط. امیدوارم یادم باشه عکس بگیرم یه دنیا شاخ و برگ . درخت یاس رو که گفتم هرس کردم به خاطر اینکه نمیخوام هوای سرد ماه دی رو برم بیرون از حیاط مخصوصا که هرس کردن درخت یاس چند روز زمان میبره.

اینا نتیجه ی هرس درخت یاس

خب تعریف کنم یه کم از اول که چی شد. مامانم گفتم که رفت دکتر قلب و این چیزا بعد قرص فشار بهش داد یه 40 روز خورد و بعد دوباره نوبت دکتر شد و رفتیم فشارشو گرفت دید باز بالاس قرص فشارشو زیادتر کرد و کلا عوض کرد. یه هفته ای خورده بود که یه شب من سردرد شدید داشتم قرص کامپاند خوردم خوابم برد ساعت 1 شب بود یهو بیدار شدم اصن نفهمیدم چی شد که دیویدم سمت اشپزخونه دیدم خواهرم مامانمو که رو صندلی اشپزخونه س گرفته و دیگه جزئیات رو بیخیال، بعد دیدم مامانم حالش داره بهم میخوره و کلا اولش که بیهوش بود. بعد سریع گوشیمو اوردم زنگ زدم 115 ، بعد خلاصه اومدن و گفتن چیزی نیس و اینکه نمیبرد بیمارستان خصوصی، من گفتم یعنی چی گفت فقط میتونیم ببریم بیمارستان عمومی، خلاصه بگذریم از همش اخرش خودمون فهمیدیم که از قرص فشارای جدیدش هس دو سه روزه که قطع کرده حالش داره هی بهتر میشه. مامانم دو بار دیگم بعد از اونشب توی روز از حال رفت. که من دنبالش بودم گرفتمش نذاشتم زمین بخوره.

اصلا یعنی چی؟ دکتر قلب باید اینطور باشه؟ مامانم گفت که چشمش سیاهی میره قرص ضد سرگیجه میده. خب از قرصای فشاری هس که تو میدی. یعنی خودتم سرت نمیشه؟ پس به کی اعتماد کنیم؟

بچه ها یه دستگاه فشار سنج خوب معرفی کنید خیلی نیاز داریم؟

سلام امروز جمعه س الان غروبه. خیلی خسته شدم هر چی به بابام دو ماهه دارم میگم این چوبای توی حیاط رو ببر پشت بوم . مگه میبره . هی بهونه میاره اه اعصابمو خورد میکنه. نمیدونم روش میشه واسه بار هزارم که ادم میره پیشش باز میگه الان نه و فلان، واقعا چطور روش میشه. همش کارای بیخود میکنه همش با خوار و برادراش اینور اونرو میره یا خونه هاشونه. یا داره کاراشونو راه میندازه. چقد از مردا به خاطر این رفتار مزخرفشون متنفرم.

امروز دیگه خودم رفتم چوبا رو گذاشتم توی پاگرد اولی راه پله پشت بوم. خیلی سنگین بود. ام دی اف بود بزرگ. کمرم خیلی درد گرفت. بعد گذاشتم همه رو ، رفتم اتاق بابام گفتم بابا زحمت بکش چوبا رو اوردم بذار پشت بوم

تمام شاخ و برگای درختا رو ریختم وسط راه دستشوئی حیاط. که بابام میره و میاد حوصلش سر بره برداره اینا رو ببره بریزه بیرون. مگه برداشششششششششش؟ اخرش بعد چند روز خودم یه دستمال انداختم شاخه ها رو توش گذاشتم بستم بعد برگاشو جارو کردم توی یه پاکت بزرگ ریختم. گفتم مامورا شهرداری گناه دارن این برگا پخش بشه توی کوچه خیلی افتضاح میشه خیلی زحمت داره جاروکردنش.

ننه مهره کمرم رو قشنگ شکل و شمایلشو حس میکنم

بلوزی که سفارش داده بودم رسید. همون که گفتم پولمو از قرار معلوم خورده. یه دونشو فرستاد. خیلی گروون بود. چقد نامردن مال مردم رو میخورن . از قشم بود. سعی کنید از طرفای جنوب چیزی سفارش ندید. یعنی من به نوبه ی خودم نظرم نسبت به جنوبیا به کل عوض شد مخصوصا قشم. همیشه میگفتم جنوبیا خیلی مظلوم و خوبن. میدونم همه جا خوب و بد داره

این بلوزی که سفارش دادم داخل کرک هس

دو شب هس که میخوابم شبا. فقط چندبار بیدار میشم و یه کم بیدار میمونم باز میخوابم. مامانم حالش بهتره خیلی. ولی خب فشارش بالاس و قرص فشار هم نمیخوره. چون چند مدل قرص فشار خورده و همینطور شده. کلا تا قرص فشار میخوره حالش خیلی بد میشه همینطوری میشه که این چندبار شده بود. ما هربار هم فکر میکنیم چشه. باورمون نمیشه از قرص فشار باشه

سلام امروز شنبه س . امروز همش خوابم میومد هر کاری کردم خواب از سرم نمیپرید ولی خب نخوابیدم ظهر فقط یه ساعت خوابیدم.

ساعت 3 هم بود که رفتم نایلون دور باغچه ای که دارم روش کار میکنم کشیدم. یعنی باغچه که نیس. یه جای بزرگ برا کاشتن. یه بار نشونتون دادم. خلاصه فعلا تمام سعیمو میکنم .

اینه باغچم توش جو کاشتم

سلام امروز سه شنبه س. پیاز گل نرگسم سبز شده نمیدونم اون بالا گفتم یا نه. ولی خیلی بزرگ شده . عکسشو گرفتم ببینید چقده بچم رشد کرده

راستش امروز به شدت از دست بابام عصبانی ام. بابام هیچ کاری نمیکنه اعصابم خورد شده چند هفته فقط شاخ و برگ هرس درخت یاس رو ریختم وسط حیاط. به چه سختی جمع کردم گفتم دیگه بقیشو بابام میکنه جمع میکنه میبره بیرون. ولی مگه اینکارو کردددددددددد اخرش خودم توی یه دستمال بزرگ بستم و گفتم بابا ببر بیرون بذار. حیاط رو دور میزه ولی حتی بازم اینو برنمیداره ببره بیرون به خدا اعصابم خورد میشه بعد درخت انارمون آفت گرفته باید رنگش میکردم.

کلا وقتی درختی رو ببینید که روی تنه ی درخت ترک هس باید حتما با رنگ پلاستیک سفید یا نمیدونم اون یکی چی اسمشه، خلاصه رنگش کنید وگرنه آفت میگیره . من درخت بادوومم رو رنگ کردم.

نتیجش اینه

درخت انارمونم دیر جنبیدم چون آفت گرفته و من متوجه نشده بودم وسط درخت دیدم یه شاخه ی بزرگ خشک شده ارّه کردم و کل شاخه های آفت زده رو رنگ کردم توی چند روز.

خیلی خسته شدم خیلی. هوا هم که اینطوری میشه سردرد میکنم وقتی بیرون میرم. کمر و دست و پامم که بماند. بعد رفتم بالا دیدم همچنان مثل هر روز و هر شب بابام گوشی دستشه . یا گوشی خونه دستشه داره حرف میزنه یا گوشی موبایلش یا اون یکی گوشی که واتس اپ میبینه. بعد خلاصه بهش گفتم بابا خسته شدم کمک کن یه کم. ولش کنید دیگه نمیگم بقیش رو، مردا رو میشناسید. خودم رفتم بقیشم انجام دادم.

درخت انجیرمونم نمیدونم چرا هی وسط حیاط میاد هی شاخه اضافه هاشو ارّه کردم و بقیه شاخه هاشم هی پریدم بالکن بالا با نخ بستم دوباره پریدم پائین. درخت انجیرم که میدونید گرد داره اینقد دستم خارید که نگو دو ساعت داشتم زیر اب یخ دستامو میخاروندم

دیشب یه پیام دادم به اون که بلوز رو ازش خریدم یه پیام جانسوز دادم اثر کرد گفت به این شماره پیام بده من خودم قشم نیستم شماره سفارشتو بده پول رو برات واریز میکنه. امیدوارم واریز کنه دوتاشو 300 سفارش دادم . خب واسه من کم نیس بقیه پولمو بدهههههههههههه وا خب بده دیگه .

سلام امروز پنج شنبه س . امروز رفتم جوهایی رو که کاشته بودم کندم البته ریشه در خاک بعد یه چیز دیگه کاشتم ببینم سبز میشه یا نه هنوز باید روش کار کرد.

یه عکس دیگه باید بگیرم و فردا ان شالله این پست رو ارسال کنم .

هر روز هوا ابریه ولی باروون نمیاد یا یه نم میزنه. اتاقمم دوباره منفجر شده چجور هر وقت توش نمیخوابم اینطوری میشه نه لباس تا میکنم نه چیزا رو که برمیدارم میذارم سرجاش. نمیدونم عکس بگیرم یا نه باعث آبروریزیه. باید عکس بگیرم تا بفهمم آبروریزیش در چه حدیه

کتاب شب زمستانی رو تموم کردم بیشتر از 400 صفحه بود. خیلی بینهایت قشنگ بود و مطمئنم اگه داستان و رمان روسی بازم ببینم حتما میخرم. بینهایت افسانه ی قشنگی بود.

دارم کتاب روح در جزیره گنج رو میخونم. توی هال انگار بیشتر کتاب میخونم چون طبق معمول چون توی اتاق خودم نیستم خوابم نمیبره زود. با هزاربدبختی میخوابم.اون ته اتاق منه

شبا حس کار کردنم زیادتره ولی نمیشه اونوقا منتظرم روز بشه روز که میشه حال ندارم فردا باید استانبولی یا استامبولی درست کنم اووووووووووووووه چقدر کار داره دو ساعت فقط باید بشینم خرد کنم و رنده کنم

سلام امروز جمعه س . دیروز احساس سرگیجه داشتم بعد شب که شد سیتیریزین خوردم. خیلی سرگیجه رو خوب میکنه ولی بدبختمم میکنه چون تمام 24 ساعت بعدش رو خوابم میاد و قشنگ شکنجه میشم . ساعت 9 و نیم صبح هم پاشدم گفتم من که درست بشو نیس حس خوابالودگیم، پس بهتره زود شروع کنم به آشپزی خیلی آرووم آرووم انجامش بدم و تمومش کنم. خلاصه ساعت 10 و نیم تموم شد.

یه کم اتاقمم جمع و جور کردم عکس گرفتم از بهم ریختگیش گفتم زشته مثلا ما الگوی این جامعه هستیم بعد بی خیالش شدم. هنوز یه عالم لباس رو شستم ریختم رو تخت که تا بزنم

امروز همش باروون اومد خیلی شدید . دیشبم تا صبح باروون اومد.دوس دارم هر چی میخواد باروون بیاد تو شب بیاد بعد فرداش هوا آفتابی باشه. آخه بدبختی امروز هوا ابری و گرفته و تاریک بعد منم خوابالود ،خل شدم تا روز تموم شد.

از دکترم که سوال پرسیده بودم برا مامانم، جوابمو داد و یه دکتر رو معرفی کرد. به خدا اعصابم خورد شده همش فکر میکنم همش دارم توی اینترنت جستجو میکنم واسه حال مامانم. ولی اصلا مامانم همکاری نمیکنه .دارم کلافه میشم . نه اینکه خسته باشما اگه هم میگم خسته ام از نظر روحی میگم. از اینکه میخوام مامانم همکاری کنه هی هر روز من فکر و خیال میکنم استرس میگیرم نبضمم یه کم سریع شده 107 تا میزنه ولی خب نرماله نمیدونم چرا نبض بقیه رو میگیرم اینقد آروومه. عجیبه برام.نبض منو انگار دنبالش کردن.

خب بلاخره آپ میکنم امشب .اینا کارای این چند روزم بوده.نسبت به مشکلاتم فعال بودم

شبتون بخیر و یا علی ووووو التماس دعا. همین الان یه صلوات بفرستید خواهش میکنم

[ جمعه چهاردهم آبان ۱۴۰۰ ] [ 23:24 ] [ هرمیون ]

اینقد حرف دارم که قاتی کردم نمیدونم از کجا شروع کنم برا همین به ترتیب از روزایی که تعریف نکردم براتون میگم

سلام امیدوارم شما حالتون خوب باشه و سرحال باشید من تازه انرژیم اوج گرفته و الان که عصر هس ساعت 5 سرحال شدم. صبح تا حالا یا خوابم یا یه گوشه ای غش رفتم. و همه تعجبن از دستم

به ترتیب شروع کنم البته از به ترتیب گفتن منصرف شدم چون باید از ناله کردن شروع کنم که دوس ندارم بعد از این همه مدت اینطوری شروع کنم. پس اول بذارید از اون شبی بگم که از خواب بیدار شدم و یه بوی سوختنی الکتریسته ای شنیدم و از جام سریع پاشدم

دیدم پنکه کند شد و وایساد یه بوی خفه کننده ای هم ازش میاد فک کنم بیدار نمیشدم آتیش میگرفت . بعد سریع پاشدم و از برق درآوردم.

صبح که بیدار شدم یه کم که گذشت رفتم سر کامپیوتر دیدم روشن نمیشه گفتم شاید پاورش ایراد داره چون کلیدش قبلا هم اینطوری شده بود. خلاصه روشن نشد و دادم به مهندس و اونم به بابام زنگیده بود که پاورش سوخته و مادربردشم اشکال داره و درست نمیشه .حالا میخواید یه کامپیوتر جدید ببندم 20 میلیون؟ یا اینکه مادربرد و پاور جدید بذارم نزدیک 3 تومن؟

بعد اون لحظه که زنگیده بود به بابام من وایساده بودم کنار بابام . بابامم داش بدجور نگام میکرد و هی میگفت پس سوخته . بعد من اینقد ترسیده بودم خلاصه بابام قطع کرد و گفت ببین چی داره میگه . 20 تومن کامپیوتر ببنده سه تومن باید پول بدم . بعد خلاصه دیگه اینطوری شد که کامپیوترم این همه وقت پیشش موند.

پنکه ی خنگولمم سوخته بود و 600 تومن خرجش شد اونم تازه گفت 20 روز دیگه تحویلت میدم. دیشب که کامپیوتر و پنکم با هم آماده شده بود بعد بابام رفت گرفت به خواهرم گفتم جهازمو میارن

نقاشیم تموم شده

به جای گل ختمی هم آفتابگردون کاشتم

این انارای درخت کوچولوی انار من

یه پنیر بهتون معرفی کنم خیلی خوشمزه س. یعنی من خیلی پنیر محلی یا بومی دوس دارم ولی چون پاستوریزه نبود میترسیدم بخورم به خاطر تب مالت .

ولی پنیر محلی پاستوریزه هم اومده شکرخدا عاشقشمممم

تب مالت رو جدی بگیرید یکی اومده بود مطب دکترم ، تب مالت داش قشنگ فلج بود

خب اول دکترمو بهتون بگم بعد از هم کلاسیام بهتون بگم که از نظر من بدترین دوستیا رو دخترا با هم دارن. دخترا توی دوستی خیلی بدذاتن حسودن و واقعا چشم دیدن همدیگه رو ندارم به استثنای خودم و دوستای وبلاگیم که شما باشید

خب قضیه دکترم اینطوری شد که من تقریبا یه ماه پیش پاهام درد گرفت یعنی زانوم که درد میومد بعد یهو روی پام درد گرفت خیلی ، که تحمل کردم و گفتم خب شاید ورزشای سنگین کردم اینطوری شدم که کلا هم عقیده دارم از ورزش کردن اینطوری شدم آخه یهویی برا چی؟!!!

بعد روی پام شدید درد گرفت و بعد زد قسمت رون پام که یه درد خیلی بدییییییییییییی داش که وقتی میخواستم پاشم از جام یا بشینم میخواستم جیغ بکشم از درد. خلاصه گفتیم بی خیال اینم خوب میشه .

دقیقا یکی دو روز که میگذش ، درد میزد یه جای دیگم. بعدش یهو کف پام یعنی نه دقیقا کف به سمت بیرون کف پام، یه درد وحشتناکی گرفت که نمیتونستم راه برم پامو که زمین میذاشتم اصلا رنگم میپرید

بازم بی خیال شدم گفتم چیکار با خودم کردم ؟ بعد دو سه روز که گذش یهو دیدم قوزک پام به سمت پاشنه ی پام ورم کرد اون مدلی که برا کلیه و کبد هس میدونم چطوریه توی اینترنت دیدم انگشتتو فشار بدی و این حرفا. ولی اینطوری نبود خلاصه دیگه ترسیدم به مامانم گفتم بعد مامانم گفت به دکترت بگو.

من راستش نمیخواستم برم پیش دکترم چون نه میذاره بری پیش دکتری دیگه نه میگه چمه. میخواستم برم پیش یه متخصص ارتوپد که جراح مغز و اعصابم هس .کمر بابامو عمل کرده . آخه گفتم شاید یا سیاتیکه یا دیسک.

ولی شب خیلی فکر کردم دیدم میترسم آخرش گذارم بیفته به دکتر خودم و اونم بگه چرا رفتی پیش کسی دیگه.

برا همین آخر شب توی واتس اپ بهش پیام دادم و گفتم که چطوری شدم. بعد یه جورایی هم گفتم که شما راهنمائیم کنید برم پیش ارتوپد یا مغز و اعصاب؟ اونم زرنگ تر گفت شما اول زحمت بکش دوشنبه بیا من ویزیت کنم بعد خدمتت بگم که چیکار کنیم

هیچ وقت سعی نکنید دکترتونو بپیچونید

آهان سری قبل تقریبا ده روز پیشش که من رفته بودم مطب، برا همین که تب خفیف داشتم بعد که اومدم خونه تقریبا یه ساعت بعدش ساعت 5 بود هنوز مطب بود واتس اپ رو باز کردم دیدم دکترم عکس گذاشته روی آیدیش خیلی تعجب کردم اخه پارسال که بهار من کرونا گرفتم و شمارشو داد برا آزمایش که بفرستم از اون روز تا حالا عکس نداش. بعد به مامانم گفتم دکترم عکس گذاشته مامانم گفت اینم داره هوایی میشه چطور وقت کرده.

بعد همچین یه لبخند ملیحی هم زده بعد من شب پیام دادم آقای دکتر خوشحال شدم لبخند شما رو دیدم به خاطر کرونا و ماسک خیلی وقته چهره ی مهربونتونو ندیده بودیم بعد دکترم خوند و هیچی نگفت

بعد میرسیم به ده روز بعد که برا پا دردم بهش گفتم.

خلاصه دوشنبه بعد از تعطیلیا بود که گفته بود بیا. منم نفر اولی بودم . اینطوریه که روز قبل به منشی زنگ میزنی نوبت میگیری بعد منشی فردا بهت زنگ میزنه بیا. کلا کسی جمع نمیشه برا کرونا .به هر کسی سر نوبتش زنگ میزنه که بیان. منم رفتم با بابام.

منشی گفت زود باش چقدر دیر کردی دکتر خیلی وقته منتظره. منم از پله ها رفته بودم بالا نفس نفس میزدم رفتم داخل. سلام که کردم دیدم دکترم ماسک نزده بعد سلام و احوالپرسی بعد گفت کفش و جورابتو دربیار برو روی تخت پاتو ببینم. گفت هیچی نیس عضلانیه. گفتم از کبد و کلیه نیس؟ گفت نه.

بعد یه آزمایش روماتیسم هم نوشت و کم خونی و عفونت توی بدن و این چیزا . گفت دو هفته دیگه خوب نشدی ازمایش رو بده بیا. ویتامین دی و ب 1 و مدکتین داد. من سه روز داروها رو که خوردم اصلا ازدرد داشتم میمردم که اخر شب از درد پیام دادم که من با قرصا خوب نمیشم اینار و قبلا میخوردم فایده ای نداره آزمایش بدم بیام؟ گفت بله تشریف بیار در خدمتم.

بعد شب روزی که رفته بودم دکتر ،خیلی ناراحت بودم هی فکر میکردم که من گفتم بهش خندتونو ندیده بودیم به خاطر ماسک، حتما برا این ماسک نزده بود دیگه. اصلا اعصابم خورد شده بود هی با خودم میگفتم اگه خدایی نکرده کرونا بگیره چی؟ این همه مریض خطرناک داره. داشتم دیوونه میشدم که این چه حرفی بود زدم.

بعد دیگه نتونستم تحمل کنم توی واتس اپ پیام دادم به دکترم گفتم آقای دکتر امروز ماسک نزده بودید خطرناک نیس؟شما دکتر هستید نیاز به نظر من ندارید من معذرت میخوام فضولی میکنم ولی خیلیا واکسن زدن دوباره کرونا گرفتن.

کلا یه خورده از این حرفا زدم و ارسال کردم. بعد فرداش دیدم خونده.

بعد فرداش به بابام گفتم بابا چرا دکتر ماسک نزده بود؟ بابام گفت همون لحظه برداشته بود. رفتم تو فکر. خودش گفت دوشنبه بیا بعد منشی هم نفر اول بهم زنگ زد بعد گفت دکتر خیلی وقته منتظره دیر کردی زود برو داخل.

گفتم عجب ساده ای هستم من این همون لحظه برداشته بود یعنی بعد که من رفتم ماسک زده بود.

بازم شک داشتم . به خودم میخواستم ثابت کنم

اولش اینو بگم حالا عصبانیتام که گفتم بهتون چند روز پیش، یکیش این بود که مامانم ول نکرد اومد با من ازمایش بدم بعد دوتا ازمایشگاه خصوصی کنار هم هس همیشه اون که جواب زود میده رو میرفتم که اون روز یادم نبود مامانم گفت این یکی برو که خلوت تر هس. ازمایش که دادم یادم اومد این جواب دیر میده. بینهاااااااااااااااااااااایت عصبانی بودم ولی بروز ندادم

به دکترم گفتم من اشتباه کردم رفتم ازمایشگاه فلانی و دیر جواب میده من شنبه هفته بعد میام مطب.

اینجا یهو به ذهنم رسید من همش روز رفتنم رو یا خودم میگم یا خودش میگه چه روزی بیا. اینبار گفتم شنبه میرم ولی زودتر میرم .کِرم درونم فعال شد

به آزمایشگاه زنگ زدم هر طور بود ازشون خواستم آزمایشمو زودتر آماده کنن اونام نامردی نکردن دو روز زودتر آماده شد. منم همون روز به بابام گفتم بریم دکتر.

آی که چقد نشستم تا نوبتم شد. تا باشه دیگه چیزی رو نخوام ثابت کنم

همینطور که منتظر بودیم یه مریض رفته بود داخل نمیومد بیرون من یواشکی به بابام گفتم بابا دکتر انگار داره عمل میکنه آقا من یادم نبود بابام دهن لقه سریع با صدای بلند به منشی گفت دکتر داره عمل میکنه؟

منو میگید تا بابام اینو گفت یهو منفجر شدم از خنده یعنی اصلا نتونستم خودمو نگه دارم بعد منشی نگاه کرد عصبانی شد

یعنی خدایی بابام نمیتونه حرفی رو ده ثانیه پیش خودش نگه داره. من از این خندم گرفت

خلاصه رفتم داخل ،دیدم دکترم ماسک زده توی دلم گفتم زرشککککککککک منو دیگه غصه میخوردم کلا دیگه ماسک نمیزنه.

یه کار تابلوئی اینبار دکترم کرد جلوی بابام که دو ساعت بابام بعدش داش واسه خودش خیلی مثبت تفسیر میکرد

دکترم که ازمایشمو دید گفت روماتیسم نداری و بدنت معذرت میخوام عفونت نداره و کم خونی هم نداری. بعد گفتم خب پاهام درد داره کف پام که شب از خواب پا میشم درد بدی داره وقتی رو زمین میذارم. الان پام هنوزم ورم داره گفت بذار پاتو دوباره ببینم بعد که خم شد و دوباره قشنگ بررسی کرد میگه ورم داشته شاید بهش برنخوردی

بعد کار تابلوش این بود که روبروم یعنی دقیقا نزدیک، فیس تو فیس وایساد و هی نگاه میکرد و هیچی نمیگفت یعنی چند لحظه ی طولانی . بعد من جوش میخوردم گفتم الان بابام یه چیزی میگه. بعد گفت ببین خیالت راحت باشه من بهت ضمانت میدم هیچی نیس مطمئن باش .

وقتی اومدیم خونه بابام گفت دکتر چقد نگات میکرد و چیزی نمیگفت؟ حتما داش فکر میکرد چطور مطمئنت کنه

شما ببینید ورم پامو. شما نمیدونید چیه

آخه چرا اینطوری شده میترسم یه فکرایی میکنم تو رو خدا بگید این چیه اخه.

عکس رو هر کاری کردم زیاد درست نشون نداد .تازه عکس گرفتم فهمیدم پام خیلی ورمش بیشتر اینی هس که من از زاویه بالا میبینم هر روز چیکار کنم .

هر دوتا پام همینطوری شده . بابام گفت پیش ارتوپد بره گفت نه . هی میگه هیچی نیس خب اگه هیچی نیس چرا ورم کرده. کلا هم یه جوریه . یه حالتی توشه. بعد کلا خیلی هم کم انرژی شدم وقتی پام شدید درد میکرد که همش بیحال افتاده بودم. بعد یه بارم لرز شدیدی کردم. خب اینا که الکی نیس. هی دکترم میگه عضلانیه.

خواهرم میگه هر دوتا دکترت جنسشون خرابه یه کاری نکنن که هی بری و بیای؟ خواهر بزرگم میگه برو پیش یه دکتر دیگه . این میخواد هی تو بری پیش خودش فقط ، نمیذاره پیش دکتر دیگه ای بری.

امروز پامو که دیدم ورمش بیشتر شده.

الان دکترم دارویی که بهم داده یه قرص استخوان ساز هس به اسم osteo با ب 1 و ویتامین د.

دکترای اینترنتی هم به هیچ وجه ازشون مشاوره نگیرید مزخرفن همش الکی میگن. بیخود پولتونو حرووم نکنید من چندین بار تجربه دارم . هیچی واقعا هیچی سرشون نمیشه و اشتباهی راهنمایی میکنن.

من پاهام که همراه مامانم بودم واسه عمل صفرا، چون سه روز مدام کفش پوشیده بودم و وایساده بودم عفونت کرده بود اون فرق داره کل پام یعنی از مچ پا تا انگشتا ورم خیلی زیادی میکنه یه حالت شیشه ای پیدا میکنه اصلا نمیشه حتی لمسش کرد جیغ آدم هوا میره. کلا مدلش اصلا فرق داره.

حالا بقیه حرفامو بعدا میزنم. میخواستم امشب هم ارسال نکنم بقیه حرفامو هم بزنم بهتره سریع ارسالش کنم تا زیاد طول نکشه دیگه. پس فعلا یا علی تا بیام دوباره

[ پنجشنبه بیست و هفتم خرداد ۱۴۰۰ ] [ 22:57 ] [ هرمیون ]

اگه دکترم جواب نده خوشحال ترم میکنه

سلام امروز یکشنبه س .کلا چند روزه گیج و ویجم حس میکنم کل هفته دارم چیزی میشورم. چقد زود میگذره تازه همه چیو شسته بودم گفتم اخیششششششش حالا کو تا یه هفته دیگه هفته ای یه بار ملافه ها رو میشورم دو هفته ای یه بار تمام لباسامو .

سرم درد میاد کلا امروز اومدم ناله کنم

دکترم جواب نداده خودش گفت بهم خبر بده .تا پیام رو فرستادم آنلاین بود خوند ولی بعد آف شد خواهرم میگه جواب نمیده که بری مطب. گفتم خب خودش گفت خبر بده . حالا از یه طرف خوشحالم جواب نداده چون حال ندارم پاشم برم پیشش. یه حسی دارم که میدونم میگه بیا. بعد اینکه بری پیشش هیچی، شروع میکنه از اول آزمایش و این چیزا من حوصلم نمیرسه دیگه. اینقد زرت و زرت آزمایش

از یه طرفم میگم درجه تب سنج همش رو 37/8 هس صبح ها هم 38. نمیدونم چطوریه خوبه یا نه. البته میگن تا 37/5 خوبه .

گوشیمو ببینم جواب داده یا نه؟

نه

گروه هم کلاسیام چقد حرف میزنن چقدم حرفای مثب 18 میزنن نصف حرفاشونم اینه که چرا صبر نکردیم شوهر بهتر گیرمون میومد شوهراشونو دوس ندارن بعد یه دوستام میگه حالا مادراشونم فکر میکنن این تحفه ها اگه ما رو نمیگرفتن میترشیدیم بعد یکی از بچه ها گفت آره خب میترشیدیم

داشتن حرفای +18 میزدن بهشون گفتم اینجا مجرده چشم و گوش بسته هس تا یه ساعت چیزی بارم کردن

سلام امروز ....... امروز چند شنبه س؟

آهان دوشنبه س از بالا دیدم دیروز یکشنبه بود چقده باهوشم

دکترم امروز جواب داد همون که فکرشو میکردم گفته بود سلام اگر تونستی تشریف بیار معاینه کنم وقتی به بقیه گفتم همه اینطوری شدن خواهرم گفت توی اوج کرونا نرووووووووو خطرناکه . مامانمم گفت دوباره شروع کرد یه دنیا دارو بده و آزمایش .بابامم گفت ول کن محبوبببببببببببببب (چون بابام باید بیاد دنبالم )

یه سری شال و روسری سفارش دادم چون 80 درصد تخفیف میداد همون سایتی که قبلا خریدم ازشون. پیام دادن گفتن 80 درصد تخفیف منم وسوسه شدم رفتم سفارش دادم.

آنچه در پست بعد خواهید دید:

خودتون میدونید دیگه

اینبار که بیام به دستم رسیدن و ازشون واستون عکس میگیرم. هزینه پستی هم رایگان بود

من چند وقته کار خاصی نکردم چون بعدازظهر که میشه تقریبا ساعت 3 به بعد خیلی بیحال میشم و خوابم میگیره شدید. یعنی هیچ جوره امکان نداره خواب نرم. شبا هم همینطور. اصلا جون ندارم یه صفحه کتاب بخونم. بدونید وقتی اینطوری بی دلیل بدون اینکه کار خاصی کرده باشید احساس خستگی و ضعف میکنید یه چیزیتونه خندم گرفت گفتم یه چیزیتونه

نمیدونم اینبار چرا اینطوری شدم. چون چیزای خیلی یخ خورده و سردی؟!!! یا اینکه ورزشام یه کمی سنگین بودن باعث سوخت و ساز زیاد ماهیچه هام شدن و حرارتم رفت بالا.

نمیدونم چی باعث شد خیلی دلم میخواد بدونم چون نمیخوام هر سری بهار که میشه و هوا رو به گرمی میره من توی دردسر بیفتم .برا همین حتما از دکترم میپرسم که بهم گفت رماتیسم ندارم. یعنی نمیدونم رماتیسم میره و میاد اگه مراعات نکنیم؟!!! واسم کلا رماتیسم مبهمه. خیلی هم دربارش توی اینترنت خوندم ولی اصلا سردرنمیارم. برا همین خیلی گیج شدم.

یه متن ادبی نوشتم مثلا در مورد توهمی که زدم اونبار و رفتم تو میز بیشتر شبیه داستان ترسناک شد ولی خیلی ادبی یه خورده مغزم داره راه میفته. امروز هم رفتم توی بالکن نشستم باد هم میومد خیلی باد ملیحی بود به محض اینکه من فرش انداختم و دراز کشیدم و حس گرفتم، طوفان شد هر چی خاک بود توی سر و صورتم رفت .حالا یه مرض جدید نگیرم صلوات

یعنی اگه کل سال ما حیاط نشوریم هوا صاف و آفتابیه حتی توی زمستون. اونوقت الان تا من حیاط شستم قشنگ معلومه آسمون به باد گفت خب وقتشه، حیاطشونو شستن. حملههههههههههههه کنیددددددددددددددددد اونوقت هر چی خاک توی کاشونه توی حیاط ما میشینه

سلام امروز جمعه س . الانم سر ظهر. دارم فکر میکنم از چی براتون عکس بذارم شال و روسریام رسیدن حال ندارم اونا رو عکس بگیرم از بس هی سر کردم و امتحان کردم دیگه نمیخوام ببینمشون

الان باید برم پیش بابام که بگم فردا چیا بخره. ولی حال اونم ندارم چون دو ساعت برا هر چیزی باید توضیح بدم یه خورده حوصلم کم شده نمیدونم چرا.

مامانمم گیر داده که من باهات میام دکتر . منم گفتم اگه بیای من نمیرم ول نمیکنه مامانم اعصابم خورد شده. هی هزاربار میگم خطرناکه این کرونا جدیدا عجیب غریبن دو ساعت حرف میزنم قبول میکنه بعد نیم ساعت دوباره میگه من میام میگه خب توام که میری میگیری . میگم خب من بگیرم به گور سیاه اینم رو همه دفعه های قبلی

اینقد که این تب سنج رو تکون دادم مچ دستم ناقص شد

بچه ها در مورد کاشت بعضی از گل ها بهتون چندتا نصیحت بکنم. گل هایی که بذر ریز دارن هیچ وقت نکارید خیلی گرفتاری داره ولی بذرای درشت خیلی راحت هستن. گل هایی که میدونید قوی هستن و وقتی رشد میکنن محکم و استوارن بکارید. مخصوصا گل های دو ساله و چند ساله.

من خیلی از بذرا رو امتحان کردم اصلا جالب نبودن. مخصوصا که یه ساله هم هستن و اینقد ناز میکنن فعلا بذر گل قالی جادوئی و شب بوی سفید رو هم دارم میبینم که راحته یا نه. قالی جادوئی راحت بود. من شب بوی قرمز رو کاشتم . شب بوی سفید عطر عجیبی داره و خیلی خوشبوئه. شب بوی قرمز عطر خوبی نسبتا نداره ولی کاشتنش خیلی راحته و دو ساله هم هس. حالا ببینم شب بو سفید چطوریه .

گل ختمی بهترین گلی هس که برا باغچتون توصیه میکنم.یه گل خیلی بی دردسر .که بذرای خیلی زیادی بهتون میده. سال اول زیباییش به اندازه سال دوم نیس ولی سال دوم همه چیو براتون جبران میکنه.

این درخت انارم

دونه ی انار رو بکارید و از گل دادنش لذت ببرید

سلام امروز یکشنبه س. یکشنبه قبلی دقیقا بهتون گفتم شستشو داشتم امروزم دوباره کلی لباس شستم . مثلا دو هفته ای یه بار بود چون هوا گرم شده هفته ای یه بار شد. تابستون حسابی کوزت میشم

عکس شال و روسریا که خریدم رو بذارم ببینید سلیقم خیلی ماهه

اون شال مکعبی سبز رو سری قبل هم رنگ نارنجیشو خریدم. خیلی دوسش دارم اون روسری هم 90 تومن بود روسری نمیدونم رنگش گلبهی هس چه رنگیه ولی من بهش میگم هلویی کلا اینا تخفیف داشته 80 درصد یعنی من 90 تومن نخریدم اون سری همه رو گروون خریدم خیلی هم گروون هیچ تخفیفی نداش. سایت شال مد هس هر کی خواس بره ببینه بخره. خیلی سایت خوبیه چیزاشم قشنگه

سایتش خیلی خوبه. و اینکه ممطئن باشید هیچ عیب وایرادی ندارن. حتی از روسری و شالایی که من از مغازه میخریدم خیلی بهترن. صد در صد ماهن. کارت ضمانت هم دارن و فاکتور هم که مثل بقیه ی مرسوالات پشتی ،سایتا چاپ میکنن. از همه جا هم ارزون ترن. من عکسشو میذارم براتون.

دیروز رفتم دکتر برا همین آپ نکردم چون گرفتار دکتر رفتن و این چیزا بودم.

کلی سوال نوشتم که از دکترم بپرسم. مث همیشه توی یه برگه دفترچه یادداشت نوشتم و لوله کرده بودم توی دستم بود بعد وقتی نشستم داشتم حرف میزدم تمام وقت دکترم نگاش به دستم بود که برگه توشه. من تعجب کردم یعنی اصلا نگاشو برنمیداش. چون یه بار واسه مامانم واسش پیام نوشتم و یواشکی بهش دادم و خوند فکر کرده من واسش چیزی نوشتم یواشکی بهش بدم بخونه

بعد پا شد فشارمو گرفت و تب سنج رو بهم داد گذاشتم. بعد اینو بهتون بگم که دکترم گفت اگه عصر تب نداشته باشی دیگه تب حساب نمیشه یعنی مث من که صبح و شب تب داشتم ولی دقیقا از ساعت 4 عصر تا سر شب تب نداشتم یعنی اینکه کلا تب ندارم.

بابام گفت من رماتیسم داشتم ارثی الان دخترم نداره؟ گفت نه من این همه ازش آزمایش گرفتم رماتیسم نداره اصلا. اصلا یه دنیا خیالم راحت شد. تکلیف من معلوم شد.

تب سنج گذاشتم و بعد تب سنج رو که بهش دادم انگاری دمای بدنمو بالا نشون داده بود گفت لباس که زیاد نپوشیدی گفتم نه من کلا لباس کم میپوشم. بعد گفت بذار زیر اون یکی بغلت گذاشتم بازم بالا نشون داد.

بعد به بابام گفت آقای فلانی یه زحمتی دارم یه آزمایش الان باید بده بیار ببینم .

بعد خداحافظی کردم و اومدم رفتیم آزمایشگاه. بعد اتفاقا خیلی خلوت بود. دخترایی هم که ازمایش میگرفتن نبودن یه پسره بود بعد بابام دورتر از من بود داش حساب میکرد بعد پسره اومد لب در آزمایشگاه گفت بیا آزمایشتو بگیرم. بعد دوباره سرشو تکون داد پائین که یعنی بیا.

بابام حسسسسسسسسسسسسساس اینو دید بعد سریع حساب کرد و اومد دنبالم . منم آستین مانتوم بالا نمیره باید دربیارم یه طرفشو اتفاقا من یه تیشرت تنگ آستین خیلی کوتاه پوشیده بودم . فکر میکردم مث همیشه دخترا هستن واسه آزمایش. خلاصه نشستم ولی خب با وضع اَسَف ناکی

بابام اصلا نباید وارد بخش ازمایش زنان میشد ولی به خاطر پسره اومد دقیقا کنار پای پسره وایساد پسره بهم گفت تب داری؟ گفتم آره فکر کنم. بعد گفتم ازمایش برا چیه؟ گفت برا شمارش گلبول سفید و عفونت توی بدن و اینکه ببینن بدنت به تب واکنش نشون داده یا نه. خلاصه آزمایش دادم و اومدم خونه بابام یه ساعت بعد رفت آزمایش رو گرفت و نشون دکتر داد گفت هیچیش نیس استرس داره .

چه ربطی داره کاشکی این دکترای منم هی به مامان و بابام نمیگفتن استرس داره. اونوقت هی الکی ملاحظه منو میکنن . آخه من استرس ندارم خب اون اندازه رو همه الان دارن با این کرونایی که هس. کلا هم اصلا استرس ندارم تو روحتون

یه شربت زینک بهم داد عکس یه خرس روشه که داره عسل میخوره

بابام وقتی داروهامو گرفت گفت بیا باز تقویتی برات نوشته عکس خرس روشه بخور تقویت شی

شربت زینک رو بیشتر برا التهاب بهم داده. چون دکترم کلا غش کرده رو التهاب برا خیلی چیزای دیگم خوبه ولی بدونید خوردنش به صورت سر خود خیلی عوارض داره . برای کبد و کلیه خیلی ضرر داره و اینکه ساده ترین عوارضش، بی قراریه . من وقتی خوردم آخر شب میخورم بعد یه خورده توی شب اعصاب آدمو خورد میکنه و صبح تا بعد از ظهر خیلی آدم بی حوصله س. یعنی اصلا آدم حوصله هیچیو نداره. ولی خب چون دکترم بهم داده باید بخورم اگه یه چیزیم بشه بعدا اونوقت میگه داروهاتو خوردی یا نه؟ دکترای منم واقعا بهترین دکترا هستن و اصلا شکی توی دارو دادنشون نیس.

پس زینک رو به هیچ وجه خودتون نخرید و بخورید .

و اینکه قرص و کپسول زینک خیلی خطرناکه . برا همین شربت بهم داده. یه دارو ضد التهاب دیگم بهم داده . مدکتین دوس داشتم بهش بگم دکترجان این مدکتین که زرت و زرت بهم میدی خوردنش سخته معدمو ناکار میکنه .قلب آدمو ناراحت میکنه اینقد راحت اینو هی نده اون یکی دکترمم مدکتین رو برا سردرد میگرنی بهم میداد. بیخود نیس با هم دوست هستن

نمیدونم اینا رو بهتون گفتم یا نه. اونبار که با مامانم رفته بودم پیشش، مامانم بهش گفت آقای دکتر از وقتی کرونا اومده ، دختر من ، صدبار کرونا گرفته دکترم کلی خندید. من تعجب کردم از دست مامانم. عجب تیکه میندازه

بعد نمیدونم چرا دکتر آخرش ازم پرسید بیرون هم میری؟ گفتم نه اصلا. خبری که نیس ولی الانم کروناس که اصلا نمیرم بیرون. بعد مامانم گفت الان که کروناس. دکترمم گفت خب باشه بذار بره بیرون، یه جا خلوت بره همینطوری راه بره یه ماسک هم بزنه

من خیلی تعجب کردم. وا خب که چی بشه؟!!! اصلا این چرا گیر داد به بیرون رفتن من؟ مامانمم میگفت چیکار به بیرون رفتن تو داره؟

اصلا کار به اینم ندارم چرا همه فکر میکنن من نمیرم بیرون مامان و بابام نمیذارن!!! من اصلا بیرون رفتن رو دوس ندارم اگه هم برم بیرون برا خرید کردن فقط دوس دارم وگرنه اصلا دلم باز نمیشه. توی خونه بیشتر دلم باز میشه. اینقدم کار هس که دوس دارم انجام بدم که وقت اونا رو هم ندارم چه برسه الکی راه بیفتم توی خیابونا.

بیرون رفتن تنهایی، دردسر داره. خیلی مشکلات برا آدم به وجود میاد. واقعا اصلا من با راه رفتن توی خیابون دلم باز نمیشه بیشتر دلم میگیره. و واقعا اگه دخترا اینقد بیرون نرن آرامش بیشتری توی زندگیشون دارن.

آهان شاید چون همراهم میان دکتر، اینو میگن. آره راستی اون دکترمم من بیرون وایساده بودم به مامانم میگفت ولش کن اینقد دنبالش نیا. بذار تنها باشه . الهی ، مامانمم دو ساعت قسم و اینا که من نمیام دنبالش خودش میگه بیا.

خب عجب رویی داش من ازش میترسیدم خیلی پرروئه .

حالا بگذریم تنها بیرون نرید هیچ وقت .مخصوصا وقتی یکی توصیه میکنه خیلی

خب بریم توی کار آرایشی.

من قبلا هم بهتون گفتم کرم مای خیلی کرم خوبیه.

کرم سفید کننده مای

یه کرم پودر خیلی خوبیه که قیمت خیلی مناسبی داره. 32 تومن. باید حتما متناسب با رنگ پوستتون بخرید. خیلی قشنگ میشه. چون کرم پودر هم هس قشنگ رو صورت میشینه . برخلاف اینایی که میگن چرب هس اصلا چرب بودنی من حس نمیکنم. خیلی هم طبیعیه وقتی بزنید اصلا معلوم نیس که کرم زدید صورتتون رو خیلی قشنگ نشون میده. بازم میگم نکته مهمش اینه که رنگ مناسب پوستتون رو انتخاب کنید . من مثلا شماره 102 رو انتخاب کردم 101 اصلا بهم نمیاد مثل عروسای زاپنی میشم ولی خونوادم 101 رو همه دارن. دیگه باید امتحان کنید رو صورتتون ببینید کدوم طبیعی تر و خوشگل میشید.

راستی من رفتم بیرون دوتا ماسک زدم اولش که میزنی واقعا آدم خفه میشه یه چند دقیقه ادم تحمل کنه باهاش سازگار میشه پس حتما دوتا ماسک بزنید و یه ربع وقت بدید تا باهاش سازگار بشید. بند ماسک رو گره کوچیک بزنید قشنگ به صورتتون مچ میشه واقعا قشنگ جفت صورتتون میشه اونوقت دیگه دوتا ماسک روی هم حرکت نمیکنن.

بابام رفته بودم ماسک آبی پررنگ خریده بود. وقتی دیدم گفتم وااااااااااااااای این چیه من اینو نمیزنم نمیدونم خدایی بابام چطور اینو خریده بود اینقد زشت بود. خوبه دوتا ماسک سفید داشتم. مگه میخوام برم اتاق عمل

خب دیگه من برم شبتون بخیر باشه .چون عکسا رو اماده نکردم الانم آخر شب هس سریع اماده کنم و ارسال کنم. یا علی عزیزای دلم آبجیای ماهم

[ دوشنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۴۰۰ ] [ 23:47 ] [ هرمیون ]

به دلیل گل بودن روی شما من مثل قبل آپ میکنم وقتی اینجوری بهم میگید واسه تصمیمم برای کم اومدن، دیگه اگه همچنان هم رو تصمیمم بمونم هیچی به دلم نمیچسبه وجدانم قیلی ویلی میره برا همین مثل قبل میام ببخشید آخه از بس فکرم قاتیه این تصمیم رو گرفته بودم ولی الان خیلی تونستم جمع و جور بشم و خیلی چیزای دیگه رو حذف کردم از کارای روزانه. کلا یه سری عادتامو تغییر دادم کارام بیشتر و با سرعت پیش رفت

سلام امروز هم مثل روزای دیگه یه ابر سیاهی هوا رو میگیره و فقط هدفش اینه که من بدوئم برم رو همه چی نایلون بکشم و همه چیو جابجا کنم بعد هیچ خبری نمیشه دریغ از یه قطره باروون

یه نصیحت بکنم کسایی که وبلاگ دارن. درسته که وبلاگ یه محیط شخصی هس ولی اینقدام دیگه شخصی نیس که هر چی بشه رو توش بنویسید یا آدماشم قابل فیلتر نیستن که پسرا رو فیلتر کنیم. همه میان میخونن . یه جوری توی وبلاگتون بنویسید که اگه پدر و مادرتونم بخونن شما روتون بشه و مشکلی نداشته باشید. حالا اگه روتون زیاده که مسئله ای نیس و کلا بالاتر از اون خدا رو در نظر بگیرید موقع نوشتن.

راستی اینو گفتم یاد این افتادم که پارسال بود یا دو سال پیش نمیدونم دقیقا، خواهرم بهم گفت مامان داره وبلاگتو میخونه منم قبلش خوندم هر چی پیش اومده رو مینویسی توی وبلاگت. مثل خبرنگارا خطرناکی بعد مامانم که اومد گفتم وبلاگمو میخوندی؟ گفت آره چقد حرف میزنی چه حوصله ای داری

نقاشیمو دارم پیش میبرم. سخته خدائی

یه چیزی هم بگم که برگه های طراحی کیفیت دفتر طراحی رو نداره. دفتر طراحی برگه هاش ضخیم تر و بهتره کار باهاش. ولی برگه طراحی که تعدادی میشه خرید نازک تر هس و اینکه روی دفتر طراحی نقاشی برجسته تر میشه به خاطر ضخیم تر بودنش.

یه بار بهتون گفتم فکم درد میکنه حتی نمیتونستم چیزی بخورم، اینقد این دست اون دست کردم خوب شد خودش. توی اینترنت دیدم که دست زیر صورت نذارید و بخوابید که این اتفاقا عادت همیشگی منه که دستمو زیر صورتم میذارم میخوابم. البته دیگه عمرا این کارو بکنم شکر خدا خوب شد چون حوصله دکتر نداشتم.گفتم به شما هم بگم بدونید دست زیر صورتتون نذارید و بخوابید

حالا زانوم قسمت بیرونیش درد میاد . یعنی چند ساله فکر کنم 4 یا 5 ساله یهو اینطوری شدم البته بعد از اینکه یه روز پشت سر هم توی پله ها دویدم اینطوری شدم . با اینکه ورزش میکنم درد زانوم بهتر میشه ها خیلی اثر داره ولی خوب نمیشه . یعنی در حدی که مثلا اگه یه حرکت اشتباه زانوم داشته باشه دیگه نزدیک قفل شدن میرسه و نمیتونم از درد حرکت بدم. روزای اول زانوم قشنگ قفل میکرد حالا هر جا بودم یهو یه درد وحشتناکی میگرفت و دیگه حرکت نمیتونستم بکنم اونطوری نشدم دیگه فقط همون سال اول اینطوری شدم ولی الان خیلی درد شدیدی یهو میگیره وقتی یه حرکت اشتباه میکنم

شانس منم الان موج کروناس و نمیتونم برم دکتر. وگرنه حتما میرفتم. چون خیلی اذیت میشم. فعلا فقط میتونم به ورزش کردنم ادامه بدم.

انارم تقریبا چهار سالشه. همین که دونه انار کاشتم.

امسال گل داده

نمیدونم شما گوشیاتونو هر روز شارژ میکنید یا نه؟!!! من گوشیم سه روز خاموش بود برا اینه حال نداشتم بزنم به شارژ کلا بیشتر وقتا خاموشه وقتی بابام زنگم میزه و میبینه خاموشه بعد که میاد خونه میگه توام این گشیتو بنداز دور همش خاموشه شاید آدم کار واجب داشته باشه هر چی زنگت میزنم همیشه خاموشه میگم خب این حداکثر دو روز شارژ نگه میداره تازه من سراغشم نمیرم ولی همش باید به شارژ زد من حال ندارم هی اینو زرت زرت به شارژ بزنم

یه گوشی نوکیا داشتم اینقد ماه بود صد رحمت به اون به خدا دو سه هفته شارژ نگه میداش تازه چقدم باهاش ور میزدم اونموقع بود که تازه سیم کارت خریده بودم بعد بابام مثلا رفت صفحه محافظ براش خرید یه قاب دو طرفه شیشه ای بود جفت میشد به همدیگه.بعد همه صفحه گوشی خط برداش و کلیداش. کلا زد ضایع کرد گوشیمو. قشنگ اندازه یه شکست عشقی بود برام

لوبیاهام دارن رشد میکنن امیدوارم زیاد لوبیا بدن. وعده ی لوبیا پلو رو به همه دادم

همچنان ورزش کردنم ثابته. صبح ها اصلا حال ندارم ولی هر جوری هس پا میشم ورزش میکنم نیم ساعت تا 45 دقیقه. همچین بچه با ثباتی هستم من اینقدم انگیزه از در و دیوار میباره که نگو

خواهرم: بشین الان فشارت میره پائین حال نداریم

اون خواهرم: چقدم رو زانوت اثر داشته اون خنده من نیستم خواهرمه

نامردن اصلا همه. ولی گالیله رو هم مسخره میکردن

راستی اینم بگم نعناهام و توت فرنگیام با شکست مواجه شد به دلیل کرم ریشه خوار شانس ندارم حالا که داش رشد میکرد و توت میداد خیلی ، یهو زپرتی زد تا پژمرده شدن فهمیدم کرم ریشه خوار هس از گلدون درآوردم دیدم وسطای ریشه کرم ریشه خوار هس. خاک رو آفتاب ریختم تا مورچه ها بیان ببرن اینا رو. مورچه ها خیلی دوسشون دارن .

خب دیگه من برم امیدوارم زود بیام . فکرام در مورد داستانم هم اصلا پیش نرفته یه چیزایی به ذهنم میرسه ولی ادامش خیلی سخته. بتونم ادامش بدم خیلی خوبه وگرنه باید عوض کنم یه موضوع دیگه بگم. خواهرم میگه خیلی خوبه موضوعش. خوبیش خوبه ولی یه مغز متفکر میخواد

خب شبتون بخیر و سلامتی یا علی

[ شنبه چهارم اردیبهشت ۱۴۰۰ ] [ 20:31 ] [ هرمیون ]

یه ورود غرورآفرین دیگه تشکر

سلام میدونید درگیری بیشتر این روزای من سر گیاهان هس. اینقد که این گل جدیدا که کاشتم و دراومدن ناز میکنن همچین میشه که یه شخم بزنی و ریحون بکاری

شوخی میکنم همیشه کاشتن بذر گل جدید دردسر داره تا به دستت بیاد باید یه هزاربار بکاری تا بفهمی چی به چیه.فعلا وضعیت گیاهان من در عکس ذیل نشان داده شده است.

چند مدل قالی جادوئی

گل ختمی

لوبیا

توت ملنگی

سیرامم اینقد شدن

اینم درخت یاس که پر از گل شده و بوی دیوونه کننده ای داره

دسته گلشو میچینم میذارم طاقچه کنار تختم و مدهوش میشوم

اینم شب پره که هر روز غروب میاد و تا شب شهد میخوره

بقیه چیزا هم کوچولو هستن هنوز از اونا عسک نگرفتم دیگه

از نظر بابام: این پشکلا چیه کاشتی سبز شدن

خواهرام: گلدونا رو برعکسی بذار توی باغچه راحت شی

وقتی بچه بودیم همیشه گلبرگ گل انار رو به ناخنمون میچسبوندیم خیلی خوشگل بود تا گلای انار باز میشد همین کارو میکردیم

دوبار سمپاشی کردم یه بار درخت بادووم رو یه بار هم درخت به و گل محمدی رو

فعلا دارم تحقیقاتمو در مورد گل های جدید تکمیل میکنم.سه تا هم گردو کاشتم ببینم چطوری میشه. آقا توی هر چیزی که موفق شدم بهتون میگم

اینو حتما بخونید صد در صد به درد همه میخوره:

تلویزیون شبکه ی مستند یه مستند خارجی گذاشته بود در مورد چربی. من واقعا تعجب کردم و دقیقا یادمه که در مورد نمک تصفیه شده هم تلویزوین یه کارشناس آورده بود یه چیزایی گفت که خیلی عجیب بود.

در مورد چربی میگفت که روغن های مایع گیاهی یه سودآوری اقتصادی زیادی رو برا یه کشوری داش. من اسم کشور رو نمیبرم چون مسئله سیاسی میشه و من نمیخوام در این موردها حرفی بزنم .

خلاصه میگفت که روغن گیاهی مایع باعث چاقی میشن و خطر حمله قلبی رو هم افزایش میدن و این یه دروغه که روغن های مایع مانع از چاقی و حمله ی قلبی میشن. همینطور روغن های گیاهی جامد. کلا میگفت روغنی که از گیاهان باشه به شدت برا بدن مضر هس.

روغن های جامد حیوانی مثل روغن دنبه یا روغن کرمانشاهی اینا به شدت برا بدن مفید هستن و باعث چاقی هم نمیشن چون خوردنشون باعث میشه بدن به مدت زیادی انرژی داشته باشه و ادم اصلا احساس گرسنگی نکنه. ولی روغن های گیاهی باعث میشن ما کربوهیدرات ها و قند زیادتری بخوریم چون همیشه احساس گرسنگی میکنیم.

در مورد نمک دریا هم چیزی نمیگم چون باید اسم یه کشورائی رو حتما اورد که توضیح داد و اصلا نمیتونم وبلاگم رو وارد این موضوعات کنم .

از بحث بهداشت غذائی خارج میشیم .

یه میز درستیدم برا خودم که بتونم اینور اونورش ببرم و کلا خوشم میاد رو میزی که خودم میدرستم کارامو انجام بدم پایه های یه میز چرخ خیاطی قدیمی رو داشتیم که البته خود میزش نابود شده چسبوندم به یه تیکه ام دی اف

نمیدونم چرا اینقد از کارم خوشم اومده

چون پایه هاش استاندارد هس اندازش ، خیلی راحتم وقتی پشتش میشینم

میدونید تنها کار خاصی که این مدت تونستم بکنم اینه که سراغ کامپیوتر نیام . کتاب شب های زمستانی رو 150 صفحه خوندم اینقد قشنگه که انگار تمام صحنه هاش جلو چشمم هس و میبینم کلا انگار میری توی روسیه و برمیگردی. فقط اسم روسیه ای ها ، خیلی سخته اولش آدم قاتی میکنه که این کیه اون کیه. آدم یادش میره شخصیتا اسماشون چی بود. ولی بعد سی چهل صفحه که خوندی یادت میمونه دیگه.

امروز برا اولین بار در سال 1400 رفتم توی بالکن فرش انداختم و کتاب دایناسورام و با کتاب ویس و رامین بردم تا بخونم. بالشت رو که گذاشتم روبه آسمون خوابیدم و پامو رو پام انداختم یه چند خط کتاب دایناسورا رو خوندم و به شکلاش نگاه میکردم و هی یه نگاه هم به آسمون میکردم یهو یه باد ملایم و سردی شروع شد قشنگ انگار از روم رد میشد کتاب رو گذاشتم کنارم و چشامو بستم .خوابم برد

بعد از نمیدونم چقدر وقت بیدار شدم رفتم توی هال ، خواهرم گفت خواب بودی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تو مثلا رفتی کتاب بخونی گرفتی خوابیدی؟ خیلی هوا دیوونه کننده بود خدائی. رسما غش رفتم

آهان راستی یه چیز مهم:

همینطور اتفاقی یه شبکه تلویزیون رو زدم و دیدم دکتر بابائی هس. همین دکتر که برا کبد و گوارش همیشه صحبت میکنه و چقدر دکتر ماهی هس. خیلی چیزا ازش یاد گرفتم. میگفت که بعضی مریضای من دور از جون همه میان پیشم بعد از اینکه بهشون میگم سیروز کبدی دارن تعجب میکنن میگم ما که همیشه مرتب آزمایش و سنوگرافی دادیم . ولی نمیدونن که فیبروز کبدی توی آزمایش و سونوگرافی نشون داده نمیشه.

یعنی دقت کردید فیبروز کبدی که بعدش میشه سیروز کبدی. حالا من خیلی رفتم تو فکر. بعد از اینکه اینو شنیدم خیلی ترسیدم رفتم رنگ زدم به خانم دکتری که مامانمو عمل کرده بود یه نوبت گرفتم . ولی مامانم میدونستم نمیاد برا همین یه نقشه کشیدم وقتی نماز میخوندم بین نمازم به مامانم گفتم حوصلم خیلی سر رفته اعصابم خورد شده بریم بیرون فردا. مامانم تعجب کرد قشنگ اینطوری گفت باشه میریم. تعجب کرد آخه من اصلا الکی خوشم نمیاد برم بیرون اصلا هم دلم باز نمیشه خونه خیلی بهتره آدم کاراشو انجام میده دلش شاد میشه.

بعد که چند ساعت گذشت به مامانم گفتم دکتر هم بریم نوبت گرفتم مامانم اینطوری گفت برا چی بریم توام دیوونه ای بعد خندم گرفت گفتم خب من اصلش برا این گفتم بریم بیرون مامانم گفت پاشو برو اینقدم دخالت نکن اعصاب منو خورد میکنی .

خلاصه نشد که بشه و من در فکر فرو رفتم

نقاشی کشیدن رو هم شروع کردم امیدوارم تند تند و پشت سرهم بکشم . اینقد فاصله بین هر نقاشی نندازم.

این نقاشی جدیدم که تا این حد پیش رفتم

روی داستانی که میخوام بنویسم شدیدا دارم فکر میکنم .وقتی به کتابایی که خوندم فکر میکنم میبینم اونا خیلی راحت نوشتن یعنی داستان خاصی نداره ولی زرتی نوشتن و آدم خوششم میاد ولی من نمیخوام اینطوری باشه میخوام خیلی خاص باشه یعنی یه خیالیه خاص و متفاوت و جدید. یه ایرانی یه مجموعه داستان تخیلی نوشته ولی یه جورائی شبیه داستانای خارجی که خوندم یعنی به همون سبک نوشته .

من اینطوری دوس ندارم میخوام یه چیز جدید باشه اساطیری هم نباشه چون یه دنیا کتاب تخیلی اساطیری هس. خلاصه دارم به این فکر میکنم .

شبا هم فیلم دیگه نمیبینم یه ماهه تقریبا که نمیبینم تا شبا فکر کنم و کتاب بخونم. کتاب شب های زمستانی رو دارم تموم میکنم .

خب امیدوارم اینبار که میام یه ذره به هدفام نزدیکتر بشم . فعلا غیر از اینا که گفتم این پروژه شناخت گلای جدید خیلی سرمو شلوغ کرده و انرژی گیر هس ولی اینو هم باید انجام بدم امسال . خیلی سخته هر گیاهی یه سازی میزنه

خب پس فعلا یا علی تا بیام دوباره شبتون بخیر و سلامتی

[ پنجشنبه بیست و ششم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 20:46 ] [ هرمیون ]

سال نو مبارکککککککککککک

حرف دیگه ندارم

سلام امروز جمعه س الان عصره و من برا عید به خودم رسیدم خاطره ننوشتم توی صدتا دفترای خاطارتم با موضوعات مختلف چون دیگه این فرصت به دست نمیاد دیگه سال 1300 و خورده ای نداریم

سبزه برا عید عدس گذاشتیم که پر نشده

نقاشی کشیدنم خیلی کم شده در صورتی که دارم غش میرم برا نقاشی کشیدن . این باغبونی تمام وقتمو گرفته، ولی بلاخره بذرهام سبز شدن و یه فرمول جدید خاک بهتون بدم برا سبز شدن صد در صد بذراتون در شرایطی که حالت گلخونه ندارید.

نسبت دو به سه ، خاک باغچه باشه. خاک چون هر چی کهنه تر باشه بهترینه برا سبز شدن بذرها و هر چیز دیگه ای. پس اگه یه خاک میخوایم درست کنیم به سه قسمت تقسیم کنیم دو قسمتش باید خاک باغچه باشه یه قسمت دیگشم نصفش کود باشه نصف دیگشم خاک برگ. حالا خاک برگم نبود چیزی نیس فقط نسبت فرق میکنه. خاک به چهار قسمت تقسیم بشه سه قسمتش خاک باغچه یک قسمتش کود. پس یادتون باشه بدون خاک برگ ، چهارقسمت باید بشه نه سه قسمت.

بذر برا سبز شدن نیاز به کود نداره از لپه ی خودش تغذیه میکنه . کود یه کم برا سبز شدن بذر خطر داره میسوزونه بذر رو. پس نسبت رو رعایت کنید.

هر چی گلدون کوچولوتر انتخاب کنید برا بذرا، موندگاری جوونه ای که سبز میشه بیشتره. این تجربه خودمه جاهای کوچیک تر بذر سبز شده رو بهتر نگه میدارن.

توی هوای آزاد نکارید. یه آفتاب فیلتر شده باید باشه مثل پشت پنجره و شیشه و این چیزا. من توی پارکینگ میذارم. خیلی خوبه. راستی هوای سرد شب هم نباید بهش بخوره. فضای اتاق یا پارگینگی که نور داره بکارید بهتره خیلی.

این تجربه ها خیلی سخت به دست اومده چون از وقتی گلخونه چوبیمو بهم زدم خیلی بذر کاشتن سخت شده. امسال خیلی کاشتم و امتحان کردم تا دوباره دستم اومد. البته یه کارشناس کشاورزی هم کمکم کرد . از سایتی که بذر میخرم مشاوره گرفتم دستش درد نکنه خیلی خوب راهنمائیم کرد.

از نظر من بهتره سینی نشائ یکبار مصرف بخرید خیلی ارزونه دونه ای هزارتومن. خیلی خوب و راحته. من چهارتا خریدم میخوام بازم بخرم .

سلام امروز روز عیده سال نو همه مبارک باشه

از سفره هفت سین نشد عکس بگیرم وقتی عید شد بعد از یه ساعت رفتم توی حیاط ، بعد نیم ساعت که برگشتم سفره هفت سین رو جمع کرده بودن بعد گفتم چرا جمع کردید عکس نگرفتیم خواهرم میگه همه کلوچه پشمکا رو خوردی سفره خالی نونشم خوردید از چیش میخوای عکس بگیری

ماهی دودی برا عید گرفتیم

کاشون شبیه توکیو شده. کلا رفته رو ویبره خیلی هم عادی تا الان هشت بار عرض نیم روز زلزله شده. بدبختی فکر کنم کانون زلزله هم ما هستیم

توی گروه هم کلاسیام از دیروز تا حالا بودم . وسطش یهو دوباره زلزله شد گفتم زلزلهههههههه بعد گوشی رو انداختم رو مبل رو رفتیم توی حیاط .

یکی از زلزله ها که شد گفتم بدوئید زلزله شد بریم توی حیاط ، همه پاشدن یه خر لباس بپوشن و خواهرم دیگه میگه صبر کنید یه چائی بریزم بیام

دو ساعت که لباس میپوشن خیلی حرصم میدن بدترش اینه که توی حیاط وایسادیم هی برمیگردن میرن یه چیزی میارن و میان

خوبه این واقعی هست و مانور نیس

سلام امروز یکشنبه س. دیروز قبل از سال تحویل ساعت 6 صبح که بیدار شدم یاد دکترم افتادم گفتم سال نو رو بهش تبریک بگم یه پیام توی واتس اپ بهش دادم سال نو رو پیشاپیش بهش تبریک گفتم . و اینکه واقعا توی دلم براش آرزو میکنم رو نوشتم که از ته قلبم آرزو میکنم همیشه سلامت و تندرست و شاد باشید و سال جدید با تموم شدن کرونا خستگی از تنتون بره. دیدم فوری جوابمو داد. فک کردم باید خواب باشه

اسکرین شات گوشی من سه انگشتی هس. خب اینطوری که نمیشه تا میری سه انگشت بکشی صفحه حرکت میکنه میره پائین. نمیشه اصلا اسکرین شات بگیرم از صفحه هایی که حرکت دارن. شما چیکار میکنید؟

اون یکی دکترمو واتس آپشو نگرفتم میترسم ازش. روش خیلی زیاده

خب بریم سراغ باغبانی

این عکس چیزائی که کاشتم و سبز شدن

بدونید که سینی نشائ از همه بهتره منم دفعه اولم بود توش چیزی میکاشتم واقعا ماهه

بعضی بذرا خیلی ریز هستن وقتی درمیان اصلا دیده نمیشه

سلام امروز سه شنبه س و میخوام بپردازیم به موضوع اصلی راستش میخوام مرخصی بگیرم واسه چند ماه . چون باید کلا از کامپیوترم فاصله بگیرم اینطوری اصلا کارام پیش نمیره. به هیچ وجه نمیخوام بیام سراغش .خیلی فکرا دارم که با وجود این نمیشه. میخوام به یه ثباتی برسم توی کارام. عادتم عوض بشه بعد دوباره بیام

یه آرزوها و فکرایی دارم که باید ذهنم درگیر هیچی نباشه آرووم باشم تا بتونم بهشون برسم.

خیلی هیجان و ذوق دارم تا به آرزوهام برسم

عوضش بعدا میام با گل و گیاهایی که بزرگ شدن و کارایی که انجام دادم کامپیوترمم یه نفسی بکشه استراحت کنه توی هوای گرم بهار و تابستون

پس امیدوارم من موفق بشم و مثل بز برنگردم یا علی و آی لاو یو

[ سه شنبه سوم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 19:25 ] [ هرمیون ]

خواهش میکنم اگه اطلاعی دارید بهم بگید.

چند وقتیه تقریبا یکی دو هفته س که خونمون میلرزه. دقیقا عین زمین لرزه که میشه. یعنی طوری که ما مطمئنیم زمین لرزه س و میدووئیم که بریم بیرون. بعضی وقتا هم یه صدای مهیبی میاد نمیتونم بگم چه صدایی . خیلی دوره صداش واقعا نمتونم توصیفش کنم.

ولی شدیدا خونمون میلرزه. اندازه 4 یا 5 ثانیه.

من تو فکر رفتم که نکنه از زیر داره خراب میشه!!! یا چاه داره میریزه!!! بابام میگه امکان نداره چاه ما داخل حیاط هس و تقریبا سی متر کنده شده ولی ما چون باغچه زدیم توی حیاط میترسم. بابام میگه اصلا امکان نداره همچین چیزی.

سلام امروز دوشنبه س. تازه الان توی رهگیری اداره پست دیدم که مرسوله باغبونیه من توی اصفهانه خیلی زحمت کشیدن با این ارسالشون. البته حالا کار به دیر ارسال کردن این سایت باغبونی ندارم اگه بذراشون خوب باشه همیشه دیگه ازشون میخرم فعلا که سه تا سایتی که ازشون خرید کرده بودم اصلا راضی نیستم چون هیچیشون سبز نمیشه . انگار بذرای فسیل شده رو فرستادن واسه من

دارم توی شرایط مختلف کاشتن همه ی بذرا رو امتحان میکنم اگه توی یه مدل شرایط هم درنیان میرم یه دنیا چیزی بارشون میکنم چطور بذرای خودم سبز میشه خدا لعنتتون کنه کلی انرژی گذاشتم براشون.

بگذریم از این قصیه

سلام امروز جمعه س. به خاطر همین اومدم تا بیشتر از این دیر نشده پست ارسال کنم. این هفته نتونستم چیزی زیاد بنویسم چون کارام خیلی زیاد بود . و این دو روز هم که زیاد حالم خوب نیس

اول بذارید حرفای عکس دار رو بذارم بعدش حرفای دیگه رو بزنم

بسته ی پستیم چند روز پیش رسید. هورمون ریشه زائی و سینی نشا چهارتا، چندتا بذر و یه ریشه ی قلمه گیاه پالونیا هم گرفتم.

این بسته ی پستیم

ریشه پالونیا رو کاشتم ان شائ الله که بگیره و دربیاد. سینی نشا رو هم توش کاشتم بذرایی که خریده بودم.

هورمون ریشه زائی این مایع قرمز رنگ برا قلمه زدن هس که احتمال ریشه دار شدن قلمه رو درصد خیلی زیادی ، بالا میبره. چیز خوبیه امیدوار کننده س.

امسال دوباره نعنا رو گذاشتم توی آب تا ریشه کنه. البته بدون هورمون ریشه زائی چون اونموقع هنوز بستم نرسیده بود البته نیزی هم به این چیزا نداره زرتی ریشه میکنه

اینم نمونش

از اون ریشه های تار مانند بده و زیاد بشه بعدش میکارم توی جائی که براش در نظر دارم.

توی بسته ای که رسید یه پاکت نامه بود که دوتا برگه توش بود یکی روش های کاشت بذر و یکی هم برا دلیل های جوانه نزدن بذر. من از پشتیبانی سایت توی واتس اپ پرسیدم و راهنمائی خواستم. اخه توی برگه نوشته بود توی جوانه زدن بذر خاک اصلا اثر ندارد و این دمای محیطه که خیلی اثر میذاره توی سبز شدن بذر.

سری های قبل که بذرام درمیومدن الان متوجه شدم چون گلدونای کوچیک که بذر توش میکاشتم میذاشتم روی باغچه چوبی و دور باغچه هم نایلون کشیده بودم برا همین رطوبت محیط خیلی زیاد بوده، و اینکه خاک باغچه چوبی چون آبش میدادم روی رطوبت محیط خیلی اثر میذاشته . حالا توی برگه گفته بود نایلون با کش دور گلدون ببندید تا رطوبتش حفظ بشه. با پشتیبانی هم که حرف زدم گفت درسته ، همین کار رو انجام بده نتیجه خوبی میگیری ان شائ الله

حالا منتظرم ببینم چی میشه.

پیاز فرزیا سبز شده

منتظر اون پیازا هم هستم.

لوبیاها هم که کاشته بودم سبز شدن

سیر هم که کاشته بودم سبز شدن

سیر رو باید خاکتون خیلی سبک باشه وگرنه سریع میگنده. و اینکه زیاد بهش آب ندید هر وقت خاکش خشک میشه بهش اب بدید.

دقیقا دو روز پیش یه لحظه نمیدونم یه حسی بهم دس داد که بازم کرونا میگیرم یعنی دقیقا حسش کردم. هربار هم اینطوری حس میکنم که یه چیزی میشه واقعا میشه. بعد دیروز یهو گلوم خیلی تیغ تیغ شد از بابام واگیر کردم بابامم دقیقا همینطوری شده بعد میگه قطره رو که میریزم اینطوری شدم بهش حساسیت دارم اونوقت من که قطره نمیریزم پس چرا اینطوری شدم؟!!! نخیرم به خاطر حساسیت قطره نیس. یا سرماخوردی یا دور از جون کرونا داری.

احتمال دوم هم که خیلی قوی هس چون دقیقا کرونا اینطوریه پس نتیجه جفتمون به احتمال 99 درصد کرونا داریم. به دکترم توی واتس آپ پیام دادم دیشب . چون داشتم جون میکندم گلوم خیلی اذیتم میکرد و اصلا یه شب جهنمی بود واسم. بهش گفتم گلو بابام خیلی اذیتش میکنه و صداشم گرفته منم دقیقا عین بابام شده گلوم. مسئله ای نیس؟ بعد صبح پیام داد که شربت دفن هیدرامین کامپاند قرقره کن بعد بخورید با شبی یه قرص لوراتادین.

چقدم این داروها آشناس . اینا رو اون سری به خودم داده بود و بازم نتیجه به حول قوه ی الهی و استعانت از ائمه اطهار کرونا دارم

البته دکترم به بابام گفته نه یه نوع ویروس قدیمیه چشمی هس اونوقت این ویروس قدیمی چشمی چیکارش به گلوئه؟

بابام چند روز پیش دوباره رفته بود پیش دکتر چشم که بهش دارو داده بود بگه که قطره رو میریزه گلوش اینطوری شده. بعد اونم قطره رو عوض کرده بود و دوتا دگزامتازون هم داده بود.

بابام گفت تو بهِم میزنی یا برم بیرون بزنم؟ گفتم نههههههههه من میزنم بیااااااااااااااااااا بابا بیااااااااااااااااااا بابام خندید آخه میترسه من بهش آمپول میزنم ولی وقتی بهش زدم گفت ااااااااااااا باریکلااااااا اصلا درد نداش.

اعتماد به دکتر مهمترین چیزه

راستی گفتید داروها بابامو بگم : قطره دگزامتازون بود که روش نوشته بود دکسی، بعد قطره سیپلکس که همون سیپروفلوکساسین هس . قرص پردنیزولون . بعد دکتر من هم یه پماد چشمی هم داد به اسم ویرولیز با قرص سیتریزین 10.

الان که دوتایی گلومون درد میاد داریم شربت و قرص رو که گفتم توی واتس اپ بهم گفت رو میخوریم. من شیشه شربتمو تموم کردم

سلام امروز شنبه س. تمام دیشب باروون اومد خوبه روی گلدونامو کشیدم وگرنه همه کودا رو شسته بود و برده بود بیرون. یه عالم آب باروون روی نایلونا بود. وای اگه توش میرفت چی میشد البته چیزی نیستا ولی خب نره بهتره چون همه خاصیت خاک ازش بیرون میره.

امروز هم تب سنج گذاشتم دیدم تب ندارم شکرخدا. پس کرونا رو تکذیب میکنم دقیقا برعکسه انگاری من وقتی حس مینم تب دارم و چشام میسوزه تب ندارم ولی وقتی حالم خوبه و اصلا سرحالم خیلی دکترم زرتی میگه تب داریییییییییییی کلا گفتم در جریان باشید تب سنج رو باید داشته باشید.

یه تب سنج برا مامانم خریده بودم اون وقت که حالش خوب نبود 30 تومن. بعد وقتی خواستم برا مامانم بذارم، مامانم اینطوری محبوووووووووووب ولم کن حوصله ندارم بیشتر اعصابمو خورد میکنی بعد منو میگی بدون هیچ حرفی اومدم اتاق خودم. اینطوری بودم

بعد انگار قسمت بابام بود. بابام که چشمش اینطوری شد من بهش نگفتم کرونای چشمی هس تب سنج رو آوردم گفتم باباجون بذار تبتو بگیرم شکرخدا بابامم تب نداش.

مامانم نمیدونه گلوم درد میاد وگرنه قبل اینکه کرونایی چیزی منو بکشه مامانم منو میکشت به بابام گفتم یواشکی شربت و قرص رو بهم بده.

شربتمو گذاشتم اینجا پائین تختم

بعد الان که پشت کامپیوتر نشسته بودم مامانم اومد رو تخت نشست با من حرف بزنه یعنی اگه یه ذره نگاشو اونورتر میکرد میفهمید و من بدبخت بودم به زور راضیش کردم بذاره من باغبونی کنم به هیچ وجه راضی نمیشد.

حالا که دیر اومدم آپ کنم بذارید یه کم دیگم بنویسم تا جبران بشه

چند روز پیشا یعنی تقریبا بیشتر از ده روز پیش فک کنم بیشتر از اینترنت سفارش لباس دادم. چون واقعا دیگه شلوار اصلا نداشتم . خیلی سخت بود اعصابم خورد شد چون مرتب باید سایز رو ببینی و هی من خودمو اندازه میگرفتم بعد سایزا هم که میفروشن 90 درصد برا فری سایز هس یعنی برا این دختر ظریف مریفا خلاصه خودمو کشتم تا سایز خودمو پیدا کنم و خیلی گروون نباشه. ولی چرا اینقد لباس گروونه

اول شلوارای گوگولی و عخشولیم

اون یکی رو هنوز نپوشیدم

یه بلوز هم گرفتم که جنسش پنبه خالص بود بعد من چیزی که میخرم قبل اینکه بپوشم میشورمش بعد میپوشم الانم که کروناس که بدتر. وقتی بلوزه رو شستم آب رفت خیلی هم چروک شد البته ولی وقتی میپوشی جا باز میکنه ولی اینبار عمرا بلوز صدر در صد پنبه بخرم

از تجربیاتم واسه خرید اینترنتی لباس بهتون بگم مطمئنم به دردتون میخوره حتما.

اول اینکه فکر نکنید من زرت و زرت لباس میخرم. خدائی هر وقت نیاز دارم میخرم .من الان واقعا دیگه شلوار نداشتم همه شلوارام کش اومده بودن نازک شده بودن تازه چندتاشونم نخ کش شده بود. خودتون میدونید که من چه زمانی عکس لباس خریدنمو گذاشتم 5 یا 6 سال پیش بود همچین بچه صرفه جویی هستم. اون شلوارامم که خوب مونده بود اصلا گرم نبودن یخ میکردم توشون.

خب حالا بگذریم اینو بدونید که ایکس لارج اصلا سایز بزرگی نیس . پس فکر نکنید ایکس لارج بزرگ و راحته . حتی دو ایکس لارجم اینقد بزرگ نیس چه برسه به ایکس لارج. توی خرید لباسایی که نوشته نخ و پنبه دقت کنید خیلی آب رفت داره، و چروک میشه خیلی. و اینکه شلوارای راحتی که گروون تر هستن خیلی جنس خوبی دارن و خیلی خوشگلن. ولی شلوارای ارزون تر خوب هستن ولی زود خراب میشن و پرز میشن. شلوارایی که کش میان رو انتخاب کنید برا گرم شدن. چون شلوارایی که گشاد هستن مثل پلنگ صورتی که من پوشیدم توی عکس توی این یخ میکنم . ظاهرش گرم نشون داده میشه.

برا روز پدر دوتا زیرپوش خریدم 120 تومن

بگذریم که بین زیرپوشه که توی بسته بندیش تا زده بودن یه مقوا بود عکس خیلی زشتی روش بود از یه مرد که اصلا ربطی به زیرپوش نداش اصلا زیرپوش نپوشیده بود خیلی عکسه ضایع بود نذاشتم بابام ببینه

زیرپوشش پنبه خالص بود خیلی لطیف یعنی بینهایت لطیف . بعد سفیدیش خیلی براق بود .بابام خیلی دوس داره میگه تا حالا همچین زیرپوشی نپوشیده بودم. بعد گفت هیچ وقت هم برا دوتا زیرپوش 120 تومن پول ندادم حالا من دادم وگرنه عمرا بابام بره اینظوری بخره. وی به خدا یه دوخت قشنگی داره مثل بلوز دوختن حلقه آستین قشنگی داره یه یقه گرد قشنگی داره ای ول به خودم با انتخابم

خب دیگه من برم. نمیدونم والا حالم خوبه یا نه کرونا دارم یا نه. چیزی که میدونم اینه که تب ندارم و اینکه گلومم خیلی بهتره ولی یه کوچولو سرفه میکنم خیلی کم یعنی سه چهارتا در روز. صدامم خیلی قشنگ شده شربتمم تموم شده فقط قرص لوراتادین دارم میخورم و اینکه میگن بعد از سه روز اگه شربت باعث بهبودیتون نشد به پزشکتون اطلاع بدید خدائی بهترم یه دنیا.

حالا بگذریم شبتون بخیر باشه یا علی

[ شنبه بیست و سوم اسفند ۱۳۹۹ ] [ 22:4 ] [ هرمیون ]

برف اومد الان باید برف بیاد؟!!! یه باره بگو میخوام بزنم هر چی کاشتی رو خراب کنم

سلام حس میکنم اینکه نباید بریم بیرون و هی اینترنتی خرید کنیم یه روزی منو دیوونه میکنه مخصوصا اینکه مخالف خرید اینترنتی هم بوده باشی به قول خواهرام مخالف نبودی چقد خرید میکردی

اصلنم راحت نیس. من فکر میکردم وقتی آدم یه چیزی بخواد سریع سایتش پیدا میشه و اونام همه چیزی دارن و میخری تموم میشه میره نه اینکه بشینی چند روز سایت پیدا کنی که اون چیز رو داشته باشه بعد تازه دوباره ببینی نماد اطیمنان داره بعد ببینی اصلا میشه ثبت نام کرد توی سایت، بعدشم اون چیزی که انتخاب کردی اصلا سایت موجودی اون چیز رو داره یا نه

بگذریم

سم کلروپریفیوس اثر کرد

درختای بادووم عزیزم اصلا شته ندارن دیگه

اشک شوقه . نمیدونید که چی کشیدم دو ساله از دست شته

بچم برگاش سالم و کامله. دیگه پیچیدگی نداره

گل ختمی رو حتما بکارید چون دو ساله هس و سال دوم خوشگل تر از سال اول میشه و خیلی بزرگتر. سال اول بعد از اینکه گل داد و گلاش تموم شد و دیگه پائیز شد تا سه چهار سانت بالاتر از سطح خاک شاخه ختمی رو ببُرید . سال بعد که بهار میشه رشد میکنه خیلی بزرگتر و خوشگل تر از سال اولش

لوبیا کاشتم دارن درمیان

لوبیا خیلی خوشگله وقتی گل میده و پر از لوبیا میشه من همیشه دو سه تاشو میکاشتم ولی امسال باغچه جا داره و اونجا کاشتم امیدوارم خیلی خوشگل و پرپشت رشد کنه

راستی در مورد خاک سبک بگم. خاک سبک یعنی اینکه وقتی یه مشت خاک برمیدارید و مشتتونو میبندید و فشار میدید بعد دستتونو باز میکنید خاک توی دستتون پخش میشه . یعنی جمع نمیمونه.

خاک سبک یعنی آب رو خیلی راحت از خودش عبور میده .وقتی آب میدید به گلدون یا باغچه آب روی خاک وانمیشه سریع فرو میره.

خاک سبک یه ترکیب از خاک باغچه یا هر نوع خاکی یا شن بادی ، به اضافه ی کود حیوانی به اضافه ی خاک ارّه به اضافه ی خاک برگ( همین کیسه های خاک که میفروشن).

یعنی کلا یه خاکی که با خاک ارّه یا کاه یا هر چیز دیگه ای سبکش کنید بعد کود هم داشته باشه حالا کود دامی یا ورمی کمپوست. یا هر کود دیگه ای.

خاک رو بیش از حد سبک نکنید چون توی گرما گیاه خشک میشه یه حد تعادل رو رعایت کنید. چندبار انجام بدید دستتون میاد چطوریه. باید حتما تجربش کنید.

نقاشیمو تموم کردم

قلموهایی که استفاده کردم اینا بودن

یه آبرنگام داره تموم میشه

یکی دیگه رو هم اوردم توی کار. تصور اینکه آبرنگ بخرم خلم میکنه. چون آبرنگ گروون تر از هر چیزیه نسبت به اندازش. ولی فعلا شکرخدا دارم چندتائی.

گفته بودم که کارتریج پرینترمو شارژ کردم. شارژ 15 تومنی شده 55 تومن شارژ کردن کارتریج یعنی همون جوهر کردن پرینتر به زبون ساده ترش بعد اینکه الان دفتر فیلمامو بهش اضافه کردم

دفتر فیلمام مث فهرست میمونه وقتی خواستم فیلم خوشگل و خاطره انگیز و لذت بخشی رو ببینم میرم دفترمو باز میکنم و انتخاب میکنم

آنچه در پست بعد خواهید دید

خرید شال بهاری از اینترنت

خب دیگه من برم شبتون بخیر و سلامتی باشه یا علی

[ پنجشنبه هفتم اسفند ۱۳۹۹ ] [ 22:23 ] [ هرمیون ]

این یکی دو خطی که بالای هر پست مینویسم قبل از سلام کردن ، برای همون روز ارسال پست هس.

این هفته حال خوبی نداشتم تمام روزای هفته رو سردرد داشتم الان خوابیده بودم دیدم حالم بهتره گفتم بیام پست رو ارسال کنم. عکساش فقط اماده نبود.شرمندم که دیر میام چون شبا مسکن میخورم میخوابم که سردردم خوب بشه بعد فرداش که خوب میشم به محض اینکه پامو توی حیاط میذارم دوباره سردرد شدید میکنم.

میگرن منو به پای خوبیاتون ببخشید

سلام دیشب اصلا درست حسابی نخوابیدم همش بیدار میشدم خیلی بد بود نمیدونم اصلا چم بود گرمم بود یا سردم. یه بار پا میشدم خیس عرق بودم دوباره میخوابیدم بیدار میشدم سردم بود.

خلاصه اینطوری شد که صبح ساعت 10 خواهرم بیدارم کرد گفت خجالت بکش بیدار شو دیگه ،منم اصلا جون نداشتم تکون بخورم انگشتمو فقط تونستم تکون بدم که نشون بدم بیدار شدم بعد نیم ساعت طول کشید تا پاشم از جام.

ولی همچنان خوابم میاد تا الان که ساعت از دو بعدازظهر هم گذشته یعنی به طور عجیبی خوابم میاد. یه سر رفتم حیاط ببینم چیزی سبز نشده، دیروز همه گلدونا رو آوردم توی بالکن بالا. آخه اونجا آفتابش زیاده.

بیشتر از دوماهه که هوا آفتابیه حتی ابری هم نشده بعد دقیقا الان که من گلدونامو آوردم توی بالکن بالا که آفتاب بیشتری داره، دیشب باروون اومد امروز کاملا هوا ابریه. یعنی حس میکنم آسمون منتظر بود من یه عالکه گلدون رو بیارم از پله ها بالا تا حال منو بگیره و ابری بشه

دیشب یه قسمت از یه سریال مزخرف رو دیدم اسمش Westworld یعنی من رسما حالم بهم خورد از دیدنش. چقدر مزخرف و بی معنی. هزاربار فیلم برمیگشت و از اول شروع میشد آدما ساخته ی دست بشر بودند.راستی یه چیزی یادم رفته بودم بگم.

فصل هفت سریال 100، یه آشغال مزخرف بود

سریال 100 فصل آخر آشغال ترین فصل سریال بود که کاملا سعی کرده بودن موضوع فصل آخر رو از قرآن دربیارن. چقد عوضی ان واقعا یکی رو به عنوان هدایت کننده ی همه ی مردم انتخاب کرده بودن اسمشو گذاشته بودن چوپان، توی یه غار میرفتن به اسم غار عروج واسه من قیامت رو طراحی کرده بودن. اه اه خاک بر سرشون کنن که هیچی سرشون نمیشه. یه اداهایی درمیاوردن و یَک دری وریایی میگفتن که نگو. بعد تعجبم از اینه که برا چی ایرانیا که تا فصل هفت دوبله حرفه ای نکرده بودن این سریال رو، حالا نشستن این مزخرفات فصل هفت رو دوبله حرفه ای کردن؟!!!

سلام امروز دوشنبه س کلی امروز کار کردم ظرف هم شستم ناهار و شام هم درست کردم . ناهار زرشک پلو با مرغ درست کردم منتها زرشک نداشتم اسمش قشنگه خب. بعد شامم خوراک تن ماهی درستیدم همون قبلی بود که با پیاز سرخ کرده و سیب زمینی سرخ کرده که با گوشت چرخ کرده درست میشه منتها این تن ماهی میریزی به جا گوشت چرخ کرده. خیلی خسته شدم. آشپزی رو خیلی دوس دارم ولی عجبببببببببببب انرژی میبره

امروز جا واسه سیب زمینیام درستیدم حالا چندتا سیب زمینی رو گذاشتم توی پارکینگ منتظرم سبز بشن که بکارمشون. حالا اووووووووه تا سبز بشه

امروز اطلسی هام دراومدن. با چشم مسلح دیده میشه فقط ،اینقده ریزن

امروز اینقد هوا خوب بود که دیگه نایلون رو از روی گلدونام برداشتم چون بخار داخلش خیلی داغ شده بود و چندتا از میخکامو سوزوند . خیلی ناراحت شدم ولی فردا جاش میکارم. اصلا فکر نمیکردم دمای هوا به این حد برسه.

عصر یکی از درختای بادووم رو سم پاشی کردم چون این یکی امسال به لطف دَدی شکوفه نداد به بابام میگم برگاشو که کندید این قاتی کرده شکوفه نداده. نمیدونم چه کِرمیه که بابام هر چی برگ به هر جا باشه میکنه.

بعد خلاصه دیدم این شکوفه نداد سم پاشی کردم که شته نزنه دیگه. بعد اون یکی هم خب نزدیک اینه الان به مشکل برخوردم که چیکار کنم خب شته از این میاد به این یکی. بعد کارشناس کشاورزی هم بهم گفت که تا گلبرگاش نریخته سم پاشی نکن. حس میکنم باید شکوفه های اینو فدای اون یکی کنم وگرنه سم پاشی اون بی فایده میشه.

نمیدونم والا چیکار کنم حالا از چند نفر پرسیدم. ببینم چی میشه تا فردا وقت دارم چون میدونم تا فردا شته ها راه میفتن. دور اینو که سمپاشی کردم نایلون زدم که چیزی نگیره فعلا تا تکلیف معلوم بشه.

سلام امروز سه شنبه س . اول از همه بگم که خدا نکنه آدم به آشنا محتاج بشه. یه سوال کردم از چند نفر ولی اصلا جواب ندادن . بعد از یه سایت که کارشناس کشاورزی داره، توی واتس اپ ازش سوال کردم دوبار، هر دوبار هم جوابمو داد

امروز این یکی درخت بادووممو سمپاشی کردم . با اینکه شکوفه داش ولی خب چندتا چغاله رو فدای رشد درخت کردم میخوام بچم رشد کنه قد بکشه

عکس شکوفه هاشو گرفتم چون بعد از سمپاشی میریزه

مرا ببخش

بذارید عکس سبزیجاتمو هم بذارم

اینقد پیازچه رو دوس دارم وقتی سبز میشههههههههه

سلام امروز نمیدونم چند شنبه س فقط میدونم 22 بهمنه

امروز رفتم توی حیاط هی توی یه گلدونای خیلی بزرگمو نگاه میکردم میگفتم اینجا قالی جادوئی سبز نشده بود؟!!! به خدا شک کردم بعد یهو به یه برگای کوچولویی که سبز شده بود جای نوک گنجشک رو دیدم فهمیدم همشو خوردن خیلی ناراحت شدم.

برا همین سی دی اینور اونور آویزوون کردم که بترسن برن.

از یه سایت خارجی دیده بودم

امیدوارم اثر کنه

سلام امروز پنجشنبه س ترفند سی دی آویزوون کردن خیلی موثر بود گنجشکا ازش میترسن مرتب هم میچرخه و نور رنگی میندازه به در و دیوار و زمین اینا بیشتر میترسن.

نمیدونم واقعا چطور شده گنجشکا شروع کردن سبزی میخورن آخه تا الان هیچ وقت همچین کاری نمیکردن که چیزی بکاری وقتی سبز میشه اینا بخورن.

خلاصه امروز برم عکس بگیرم شاید ارسال کنم پست رو.

سخنرانی تولدمم دارم روش فکر میکنم اگه بپرسم شما نظرتون چیه که روز تولدم در مورد چی سخنرانی کنم چی میگید؟

دقیقا هر روز سرم درد میاد بدیش هم اینه که نمیتونم دائم مسکن بخورم نمیخوام دوباره شروع به خوردن پنتوپرازول بکنم برا همین سردرد رو دارم تحمل میکنم ولی سخته

سلام دلیل اینکه تا الان ارسال نکردم سردردم هس. حالم خوبه تحملش میکنم ولی کم کم داره خستم میکنه. اگه توی حیاط نرم خوب میشم ولی این یه چیز محالیه. این همه چیزی کاشتم باید بهشون برسم. الانم که اوردم توی بالکن روزی 5 یا 6 بار آب باید بهشون بدم.

یه تجربه توی کاشتن پیاز گل بهتون بگم که وقتی پیاز گل رو میکارید بعد از چند هفته که سبز نشد به فکر این نیفتید که پیاز رو دربیارید ببینید چطور شده پوشیده یا ریشه کرده. چون پشیمون میشد . ریشه کردن پیاز گل خیلی طول میکشه شاید دو سه ماه طول بکشه به هیچ وجه به پیاز دست نزنید و درش نیاریدو

من امروز از سر کنجکاوی پیاز گل نرگش شیرازی رو درآوردم ببینم چرا رشد نمیکنه یهو دیدم یه ریشه ی خیلی بلندی کرده حالا شانس من این بود که خاک گلدون رو خیلی سبک گرفتم وگرنه الان ریشه قطع میشد

یه چیز دیگم بهتون بگم که اگه میخواید بذر بکارید حالا بذر هر چیزی اگه میخواید 99 درصد این بذر حتما دربیاد البته اون یه درصد که درنمیاد رو پای این گذاشتم که قوه ی نامیه یا جوونه زنی بذر صفر شده. خلاصه اگه خواستید بذر دربیاد حتمااااااااا، خاک رو به شدت سبک بگیرید چون اینطوری احتمال پوسیدگی بذر به صفر میرسه.

ولی باید در این صورت چندین بار آب دادن به بذر رو متحمل بشید چون باید گلدون رو توی آفتاب بذارید برا همین مرتب خاک خشک میشه .

ولی اگه خاک رو در حد زیادی سبک نگیرید اینطوری وقتی بذر سبز هم بشه احتمال پوشیدگی طوقه زیاده. طوقه همون قسمت شاخه ی گیاه هس که با خاک در ارتباطه. همیشه همینجا هس که باعث پزمرده شدن جوونه یا نهال یا نشائ میشه.

خلاصه این توصیه ها رو از کسی که ببدبخت شده تا تونسته این چیزا رو کشف کنه قبول کنید

خب من برم شبتون بخیر و سلامتی باشه یا علی

[ شنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۹ ] [ 23:21 ] [ هرمیون ]

ضد حمله ی دوم رو آغاز میکنم به امید تداوم . هوووووووووووووووووووراااااااااااااااا

سلام امروز پنجشنبه س. یعنی واقعا بابام نمیخواد سیمان رو بگیرههههههههه

همون یه جمله رو دیروز نوشتم جهت درددل سلام امروز جمعه س. امروز زدم سیم آخر چون بابام اعصابمو خورد کرد و هی گفتم سیمان بگیر نگرفت برا همین دیگه صبرم تموم شد و خودم دست به کار شدم و با همون سیمان سفید که داشتیم شروع به کار کردم و دور باغچه رو درست کنم.

اصلا نگم چقدر سخته. خیلی خسته شدم یعنی یه متر هم نچسبوندم ولی تمام دستم زخم شده و اصلا داغونم خیلی له و لورده شدم واقعا. میخواستم گرانیتا بیشتر توی خاک بره برا همین یه ساعت داشتم باغچه رو میکندم کناره های باغچه هم به سیمانای زیر موزائیکا میرسه اینقد سیمان خورد کردم که تمام دستام زخم شد . بابامم نامرد اصلا نیومد کمکم. صداشم میشنیدا البته کسی نیاد بهتره چون اینطوری تمرکز دارم وقتی تنهام. هی بابام گیجم میکنه.

فک کنم گل قالی جادوئیم داره درمیاد نمیدونم والا باید مطمئن بشم هیچی دیگه فعلا درنیومده کاشکی هوا خوب بشه بتونم راحت برم توی حیاط. الان هی باید لباس بپوشم برم. مامانمم که اولش به شدت مخالفت کرد و اینقد چیزی بهم گفت که نگو ولی من نمیتونم خیلی دوس دارم باغبونی رو. اصلا دلم غش میره وقتی که یه چیزی سبز میشه خیلی هیجان انگیزه و باورنکردی

اون گلخونه ای که برا سینی نشائ درست کرده بودم که دیگه سینی نشائ رو نفرستادن الان زیرش از این لیوان یکبار مصرفا گذاشتم چیزی توشون کاشتم

میخوام یه نقاشی انتخاب کنم و شروع به کار کنم ولی انتخاب نقاشی از کشیدنش سخت تره

سریال 100 رو میخوام ببینم ولی شبا نتونستم فیلم ببینم امشب یه خورده ببینم خستگیمم در بره

سلام امروز شنبه س. میخوام یکی دو روز دیگه همبرگر درست کنم برا همین یه بسته نون ساندویجی خریدیم هفت هشت تاشو میذارم خشک بشه جهت درست کردن بهترین آرد سوخاری .

تور کباب رو روی بخاری باز میکنم میذارمش بعد نونا روش میچینم . تور کباب رو برا این میذارم که تمیزه، نونا رو مستقیم روی بخاری نذارم خلاصه بخاری رو با دستمال تمیز میکنیم در کل من تمیز نمیدونم.

اینم عسک در حال خشک شدن نون ساندویجی

امروز یه گرانیت دیگه رو چسبوندم اینقد سخته که بیشتر از این نتونستم چون کارای دیگم دارم توی حیاط. بعد اینکه خیلی خسته میشم وقتی گرانیت رو میخوام بچسبونم خیلی انرژیمو میگیره.

خوشگله مگه نه؟

بسته پستیمم رسیده چند نوع دیگه بذر و آبپاش سر شلنگ حیاط

این بذوراتم

البته چندتاشم توی حیاط بود عکس نگرفتم .

بذر شب بو فرستاده واسم ،پنج شیشه تا دونه. خدائی خجالت نکشیده مرتیکه. باورم نمیشد وقتی دیدم خشکم زد. شب بو که مثل علف سبز میشه اونوقت روت شد اینقدشو واسم بفرستی. هیچ وقت از کرج چیزای باغبونی نخرید خیلی مزخرفه. خیلی خبیثانه رفتار میکنن. ولی از اصفهان که من خریدم یه دنیا از کرج بهتر بود. عمرا دیگه طرف کرج برم واسه خرید اینترنتی

اینم آبپاش

7 مدل آب میپاشه نمیدونم یه نوع کرم نهفته ای داشتم اینو بخرم دوس دارم دست بگیرم و هی باهاش آب بپاشم بلافاصله بعد از خرید من قیمتشو کرد 60 تومن

سلام امروز یکشنبه س . خیلی بذر کاشتم چرا هوا اینقد امروز سرد شد انگار میخواد بذرای منو خراب کنه تو روحت هوا. خواهش میکنم گرم شو. امروز هم یه گرانیت چسبوندم چهارتا دیگم هس . میخواستم درخت انار رو با طناب نخی به نرده ببندم شاخه هاشو که خم نشه ولی اینقد خسته شدم که نتونستم دیگه . یعنی حال نداشتم از پله ها حتی برم بالا.

یه ساله به بابام میگم گلوله نخ بخر بلاخره امسال اینقد گفتم تا خرید حالا سیمان سفیدم داره تموم میشه باید اینقد بگم تا سیمان سفید بگیره

امروز نشستم نقاشی انتخاب کردم فک کنم از جونم سیر شدم یه نقاشی انتخاب کردم خیلی سخت. یه مشکل دیگمم اینه که رنگ سفید خیلی زیاد میخواد و اصلا من با آبرنگ نمیتونم رنگ سفید روی برگه طراحی استفاده کنم یعنی قاتی میتونم بکنم ولی تنهائی رنگ نمیده . یا به رنگ رو خیلی کمرنگ میکنم و ازش استفاده میکنم یا اینکه از رنگ سفید خود صفحه استفاده میکنم.

خب بریم سراغ آشپزی

یه غذائی ما درست میکنیم اسمش اصلا نمیدونیم چیه ولی ما درست میکنیم از وقتی بچه بودم عاشقش هستیم خیلی خوشمزه س حتما درستش کنید

اول سیب زمینی رو نگینی خورد میکنیم بعد پیاز رو هلالی خورد میکنیم هر چی پیازش بیشتر خوشمزه تر بعد سیب زمینی رو اول من سرخ میکنم بعدش پیاز رو میریزم داخلش سرخ بشه اینطوری به هم نمیچسبن همینطور به کف ماهیتابه. سیب زمینی ها هم له نمیشه

بعد که سرخ شدن گوشت چرخ کرده رو میریزیم بعد اونم سرخ میکنیم که بوش بره بعدش زردچوبه و نمک و فلفل رو میریزیم اول. یه کم تفت میدیم بعدش آبلیمو رو اضافه میکنیم یه دقیقه هم میزنیم و خاموش میکنیم عشقم آماده س. فراموش نکنید حتما ماهی تابه آگرین باشه یا ظروف نالینو

خیلی دوسش دارم یعنی هر چی بگم کم گفتم . گیلاشه هم خیلی دوس داشتم اونم پیاز سرخ کرده و جگر گوسفندیه منتها سیب زمینی نداش. راستی جگر مرغ هیچ وقت و به هیچ وجه نخورید بینهایت ضرر داره یعنی به کبدتون آسیب میزنید. و اینکه الانم که ما دیگه جگر گوسفندم نمیخوریم خیلی وقته چون هم کرونا هس هم اینکه میگن اونم ضرر داره. خیلی سال هم هس که سوسیس و کالباس نمیخوریم . بیشتر از ده سال هس. بعد اینکه یه غذای یهم که قدیما میخوردیم خوراک سوسیس بود روانیش بودم اونم شبیه همین درست میشد با پیاز و سیب زمینی بود فقط گردلیمو هم داش سیستم عصبیم مختل میشه بهش فکر میکنم

سلام امروز دوشنبه س . درخت انارمون تا تونس منو زخمی کرد قشنگ انگار بهم چنگ میزد یه گلوله نخ خریدم 15 تومن البته طناب هس . باهاش درخت انارمونو ، شاخه هاشو کشیدم بستم به نرده ها. خیلی خم شده بود طرف حیاط . همه ی دستام زخمی شده . واسه باغچه هم کنارهاشو که سیمان رو میکندم با میله و چکش، صدبار چکش رو زدم رو انگشتم، کبود شده

راستی تا یادم نرفته بگم. یعنی هزاربار یادم میاد به خودم میگم که اینبار آپ کردم حتما بگم. هندونه که بود سبز شد بعد شما گفتید که وقتی هندونه رو برش زدیم عکس بگیرم، اینکه من عکسشو نگرفتم برا این بود که من اون روزا مریض شده بودم دیگه حالم خوب نبود برا همین نشد عکس بگیرم ولی وقتی نصفش کردن نشونم دادن دقیقا شبیه هندونه محبوبی بود همون رنگ دقیقا که یه رنگ خاصی داره هندونه محبوبیا.

بعد اینکه چشم وقتی بذرام سبز شد حتما عکسشو میگیرم امیدوارم دربیان چون خیلی تو فکرم میترسم زود کاشته باشم. ولی من دو سال یادمه امتحان کردم که یه سال 15 بهمن کاشتم بذرا درمیومدن و یه سالم 15 دی کاشتم اون سال هم دراومدن ولی یه خورده هوا نسبت به سالای قبل فرق کرده میترسم بپوسن بذرام

دارم یه نقاشی جدید شروع میکنم با آبرنگ. یه نقاشی راحت انتخاب کردم امشب میخوام طرحشو بکشم بعد فردا شروع کنم به رنگ آمیزیش . با قلموهای جدید امتحان میکنم ببینم چطوریاس.

امروز رفتم که آبپاش رو به شلنگ ببندم ولی شلنگ خیلی کوچیکتر بود حالا نمیدونم چیکار کنم به بابام بگم یا تبدیل اگه داره برا ته آبپاش بخره یا شلنگ رو عوض کنه. به من چه. من آبپاش میخوام یالّا

همچنان هر روز ورزش میکنم نزدیک 45 دقیقه. مامانمم مرتب میگه بسه اینقد ورزش نکن . برا سن تو خوب نیس بچه که نیستی خندم میگیره وقتی اینو میگه. هی میگم مامان چه ربطی داره اتفاقا باید الان ورزش کرد .میگه نرمش کن نه این ورزشای سنگین .

ظهر هم که میرم برا باغبونی مامانم هربار میگه زود میایا . دوباره شروع نکن بعد من میرم دیگه هر چقد هم سعی کنم زودتر از دو ساعت نمیتونم کارامو تموم کنم بعد وقتی میام مامانم اینطوری میگه خجالت نمیکشی 40 سالته میری دنبال این کارا وقتی اینطوری برا سنم میگه خیلی خندم میگیره بعد وقتی میخندم میگه زهرمار باید خجالت بکشی نه اینکه بخندی مامانم کلا یه دهه آدمو به جلو میبره این نامردیه

راستی اینو یادم رفت گلخونه های اضافه شده ی من

خب دیگه من برم شبتون بخیر باشه عکسا رو باید آپلود کنم بذارم توی ارسال امروز ، تا زیاد خسته نشدم منصرف بشم از ارسال، برم انجامش بدم و ارسال کنم یا علی

[ دوشنبه ششم بهمن ۱۳۹۹ ] [ 21:9 ] [ هرمیون ]

باب راس 31 فصل هس اونوقت یه ذرشو صدا سیما پخش کرده .عججججججججب

سلام امروز من هیچ کار باغبونی انجام ندادم .دیروز یک جارویی کردم حیاط رو که نگو سه تا پاکت بزرگ زباله فقط برگ جارو کردم تازه راه پله ها و هر دوتا بالکن هم مونده منم دیگه حال ندارم فعلا.

سه تا سفارش رو منتظرش هستم. یه سفارشای قبلیمم که چند روز پیش رسیده . پیاز گل و گلدونام

این بسته ی پستی که رسید از سایت گل منتخب

آهان قبلش رو بگم من برا ثبت سفارش شماره بابامو میدم خودم حال ندارم با پست سر و کله بزنم همینطورم با سایتایی که ازشون سفارش میدم. برا همین بابام چند وقته پاسخگوی همه هس

همین بسته که رسید با تیپاکس رسید بعد به بابام زنگ زده بود که هزینش میشه 91 هزار تومن. من توی حیاط بودم داشتم باغبونی میکردم بابام یهو از اتاق بالا داد زد محبووووووووووووووووووووب

من نمیدونستم به کجا فرار کنم هی پشت سر هم صدام میزد بعد گفتم توی حیاطم بابامم اومد گفت این چیه دیگه سفارش دادی که تیپاکسش فقط میشه صد تومن دیدم چیکار کنم منم خب عصبانی بشم گفتم یعنی چییییییییی نباید اینقد بشه گوشی رو بده به من بعد گوشی رو گرفتم میگم سلام مگه بر حسب کیلوگرم و اینا نیس گفت من نمیدونم من فقط میارم. گفتم باشه خب خدافظ بعد بابام گفت خب چی شد گفتم هیچی گفت من نمیدونم. بعد بابام گفت پس خودت 100 تومن میدی گفتم ااااااااااا من ندارم. گفت به من چه خودت وقتی سفارش میدی فکر اینجاشم بکن. خلاصه رفتم صدتومن اوردم بعد دیدم بعد یه خورده وقت به بابام زنگید همین تیپاکسی بعد گفت که اشتباه شده شما هیچی نباید بدید .اینقد خوشحال شدم

بعد خلاصه بسته رو گرفتم و باز کردم اونا که توی پاکت ، کاغذ دورش پیچیده، پیاز گل هس . اونا هم گلدونامه که خاکشو اماده کردم بعد میخوام سبزی توشون بکارم خیلی جنسشون خوبه یعنی یه چیز عجیبیه . توی توضیحاتش نوشته بود که مقاوم در برابر گرما. زیری گلدون هم داره خیلی قشنگه توش چفت میشه من الان گذاشتم هوا بهتر بشه خاک داخلش هم جا بیفته بعد ببرم توی بالکن بالا بذارم الان گذاشتم توی پارکینگ. برا همین زیریشو جفت نکردم بهش

خب اینم گلخونه ی من که یه عالم گلدون توش گذاشتم .

(دیگه خسته بودم حیاط رو یه عالمه خاکی کردم و نشستم )

اون گلدونا هم پیاز گل هس که امیدوارم سبز بشه

یه سفارشام برا نقاشی هس . وقتی یه شماره قلمو حرفه ای رو اون سری گرفتم خیلی رو نقاشیم اثر داش .یعنی یه دنیا راحت تر میشد نقاشی کشید واقعا لذت بخش بود اینقد نرم و لطیف کار میکرد که حد نداره واقعا دلم غش میره وقتی باهاش نقاشی میکشم دیگه یه رنگ روغن 12 رنگ هس که چون ارزون بود خریدم تعجب کردم جاهای دیگم نبود . مارک حرفهای رو اونبار خریدم 100 تومن بیشتر شد ولی این 50 تومن بود. دیگه یه رنگ سفید روغنی گرفتم چون رنگ سفید خیلی مهمه بعد برگه کالک برا ماژیک بعد برگه A4 خریدم. فقط قلمو خیلی گروونه . من هشتا خریدم. هشتا قلموهای مهمتر رو. ولی نامردیه قیمتاش برا قلمو واقعا خیلی پول دادم

از یه جای دوری هم هس استان فارس لامرد . اصلا اسمشو نشنیدم ولی چه جالب آدم خرید میکنه از جاهایی که نشنیده ولی اینو بدونید که جاهای دورتر و اینایی که ادم زیاد نشنیده خیلی خوش قول تر عمل میکنن و بهترین ها رو میفرستن.

به سفارش دیگه گل و گیاه هس یه کم ابزار خریدم و یه کمم بذر. از یکی از وسیله ها که خریدم خیلی خوشم اومد حالا وقتی رسید میگم چیه .دیگه قرار نیس همه رو الان بگما

خیلی دوس دارم نقاشی بکشم یعنی اینقد که دوس دارم نقاشی بکشم نمیدونم واقعا چیکار کنم . اصلا رنگا رو که میبینم دلم قیلی ویلی میره دوس دارم همه چیو بشینم بکشم . کارای باغبونیم که تموم بشه نقاشی رو شروع میکنم البته الانم یه کم دارم رنگ آمیزی میکنم . امیدوارم بتونم با قلموها خوب کار کنم

پرینترمو هم شارژ کردم یعنی همون جوهر. 60 تومن شده. هی روزگار اول 15 تومن بود بعد شد 45 تومن بعد هم شد 60 تومن. دلم برا جوهر پررنگش تنگ شده بود دلم برا دفتر فیلم عزیزمم تنگ شده بود خیلی وقته بهش اضافه نکرده بودم چقدر وقته فیلم ندیدم از بس شبا خستم میخوابم فیلم نمیبینم . فیلم دیدن رو هم کم کم شروع میکنم

آهان یه چیز دیگم سفارش دادم . موس. 39 تومن. نمیدونم چطوریه وقتی رسید بهتون میگم که اگه خواستید سفارش بدید چون موس الان خیلی گروونه من تعجب کردم این قیمت هس. البته موسش چون کوچیکه ارزونه ولی برا دست ما دخترا خیلی خوبه اتفاقا راحت تر از موسای دیگم هس.

گفتم با خودم مضامن مهندس که ازش موس خریدم یه موس داد بهم خیلی گروون شد. بعد از اولش خراب بود یه کلیک که میکنی سه چهارتا کلیک میخوره خودش، خیلی اعصاب خوردکنه .مارک ونوس هس. اصلا این کارک رو نخرید اه مسخره س. من قبلا هم یه موس کوچولو داشتم خیلی ماه و راحت بود اینقد سال هم کار کرد

چند وقت دیگه تولدم هس یعنی 29 بهمن سخنرانی مخصوص تولدم هم یادمه هدیه ی تولدمم میدونم چیه ، چون خودم هی گفتم که چی میخوام دیگه سخنرانی و اینکه کادوم چی هس رو همون روز میگم بهتون

فعلا آنچه که در پست بعد خواهید دید:

لوازم نقاشی و باغبانی خریداری شده

رنگ آمیزی تکمیل شده هاگرید

خب عصر جمعتون بخیر و سلامتی باشه یا علی

[ جمعه بیست و ششم دی ۱۳۹۹ ] [ 16:20 ] [ هرمیون ]

بدون حاشیه به دلیل خستگیه زیاد

سلام امروز دوشنبه س منم واقعا انرژیم به ته کشیده اصلا حال ندارم خیلی خستم یعنی این درخت یاس هر چی زور داشته زده اینقد شاخه درآورده انگار لجش دراومده بوده دومین روزه که دارم هرسش میکنم و همچنان هرسش تموم نشده . ای نامرد چرا اینقد شاخه هاتو دیگه ول کردی توی درختا بدبخت شدم اینقد همه جا پیچیده بوده و بازشون کردم انگشتم زخم شد اینقد شاخه قیچی کردمممممممم

خب حرفی داشتی به من میزدی اینقد اینور اونور پیچیدی برا چیییییییییییی

واقعا خسته شدم دستم جون نداره تایپ کنم اوخی انگشتم نامررررررررررررررررد

این عکس شاخه های هرس شده

حیاطمون شده عین این خونه های متروکه پر شاخ و برگ شده . تازه این همسایمونم مث همیشه خونمونو پر از برگ درخت انگورش کرده. اینقدم رو دارن بی اجازه میان از بالا پشت بوم داخل خونه ما رو نگاه میکنن بعد بابام که بهشون گفته بود درختتون زیاد برگ میریزه اینور. گفته بود زنم اومده بود بالا پشت بوم خونتونو نگاه کرد برگی توش نبود

ما مرتب داریم جارو میکنیم برگا رو .خجالتم نمیکشن

سلام امروز پنجشنبه س. و من دقیقا اینطوری ام امروز رسما خودمو نابود کردم. خیلی کارای سنگین و سختی انجام دادم. در همین جا شعر معروف رو تغییر میدم:

باغبان چون گل بکارید / خودشو بکُشد چون گل برآرَد

چقد این گونی کود سنگین بود اصلا بهش نمیومد گونی کود 22 تومن . چه ارزشی پیدا کرده دو مترم نشد که من کشیدم بیاد اینور حیاط .اصلا نمیومددددددددد بینهایت سنگین بود خیلی یعنی خیلی باید بشینم گریه کنم

بعد کیسه خاک برگ و خاک ارٌه و کود حیوانی و خاک باغچه آوردم دو ساعت داشتم قاتی میکردم یه دوازده سزده تائی گلدون درست کردم با یه گلدون خرس سفید. (خرس= گُنده) بعد سنگ گرانیت طرح آجر رنگی بوده دو ساعت از باغچه آورده بودم دو روز قبل که دور باغچه بزنیم. یعنی بابام بزنه اینقد سنگین بودددددددد از طاقچه ای که بالای باغچه هاس آوردم

رفتم رو یکی از باغچه ها وایسادم صدبارم نزدیک بود بیفتم پائین بعد یه عالم سنگ مرمر روش بوده دوتا مارمولکم بود آخراش دیگه تا یه سنگا رو برداشتم مارمولکا رو دیدم نزدیک بود از بالا پرت بشم پائین

بابام گفت چی شدددددددد گفتم مارمولککککککککک. گفت اااااااااا نر و ماده هستن گفتم من دیگه نمیارم میترسم بپرن تو صورتم. چون دیدم میپرن طرف آدم

خلاصه شبش تمام کت و کولم گرفته بود از بس سنگین کاری کرده بودم.

سلام امروز جمعه س و الان امیدوارم ارسال کنم . صبح تا حالا بخش مدیریت بلاگفا خرابه و نمیشد واردش شد.

چقد هفته زود میگذره. اصلا روزها رو نمیفهمم. اینطوری دوس ندارم دوس دارم بدونم چند شنبه س نه اینکه یهو فکر میکنم دوشنبه یا یکشنبه س بعد میفهمم جمعه س روزا خیلی کوتاهه تا میری یه کاری انجام بدی دیگه شده ساعت 4 و بعد از ساعت 4 هم ساعت خیلی سریع میگذره. و شب میشه.

بابام فعلا عامل اعصاب خوردیه ما توی خونه س. صبح تا ساعت یازده میخوابه بعد باید هزار بار بری اتاق بالا صداش بزنی که پاشو فلان چیز رو بخر . خونه قشنگ شده عین خوابگاه واسش. بعد با کلی ادا اطوار پامیشه با بدخلقی و بعد یه ساعت و نیم طول میکشه تا کاراشو بکنه بره بیرون اخرشم ساعت نزدیک 2 میاد خونه ، اون چیزائی هم که گفتی رو یا نخریده یا نصفه نمیه خریده. اعصاب ادمو خورد میکنه.

بعد ناهار و چایی رو ببر بالا بخوره بعد دوباره تلفن به دست شروع میکنه تا دم اذذون مغرب با تلفن با خوار و برادر و فک و فامیل 100 سالش حرف میزنه یعنی من نمیدونم چه حوصله ای داره. من حوصله ندارم با تلفن حرف بزنم ولی یکی با این سن مرتب گوشی توی دستش باشه جدیدا هم توی واتس آپ همش آنلاینه یا همش داره پیام میده

بعد تا میری توی اتاقش سریع گوشی رو میذاره زمین و نگاه به تلویزیون میکنه فکر میکنه من خرررررررررررررم گوشیش هی داره خاموش روشن میشه اصلا پاشو هم پائین نمیذاره از هیچی هم خبر نداره فقط وقت اینکه میرسه بهش بگی چیزی بخر حالا همه دردی میگیره و هوا سرد میشه ولی غروب که میشه میزنه بیرون ساعت یازده شب میاد هی بهش اس میدم زود بیا زودددددددددددددددد بیا دیگه، نهایتش ساعت 10 میاد. از خدا فقط میخوام آدمش کنه چون واقعا مردای اعصاب خوردکن رو نمیشه درست کرد فقط خدا میتونه درستشون کنه

حالا بگذریم از این مسئله ی اعصاب خورد کن.

گفته بودم که سفارش بذر و کود تقویتی و چندتا پیاز گل و گلدون رو داده بودم. یه سری بذر گلام رسیده با کود تقویتی. همچین جعبه جمع و جوری داش

این بذوراتم

بذر توت فرنگی که بوتش چند متر میشه بعد البته اگه من بتونم اینا رو به ثمر برسونم . بذر درختچه اکاسیا و یاس هلندی که با یاسای ما خیلی فرق داره بذر رز رونده ی قرمز و موچسب و میخک باغی بقیشم یادم نیس یا فکر کنم همینا بود.

چند شب هس که کلاس باغبانی دارم و خیلی خسته میشم. روزا هم که دارم باغچه ها و گلدونا رو اماده میکنم. خیلی سخته و کار سنگینیه یعنی بینهایت خسته میشم. امروز که دوباره یه سری دیگه گلدون آماده کردم ، غیر از اون باغچه وسط حیاط رو هم کود دادم حالا نه به این راحتی که دو ساعت داشتم چیزی میکندم از توی باغچه و شخم میزدم و بعد خاک اره و یه خر کود ریختم توش دو ساعت قاتی میکردم یعنی له شده کمرم به جا دو نیم هزارنیم شد

گونی کود هم سنگینه نمیتونم حرکتش بدم برا همین با بیل توی پاکت میکنم تا ببرم توی باغچه ها بریزم. چندتا هم پیاز گل فرزیا و کوکب و نرگس سفارش دادم که گلدوناشو امروز آماده کردم. گلدون انار و گلدونای نخل و باغچه های نجیر و یاس هم مونده که بهشون کود بدم البته با عشق بهشون کود میدم

اینم بساطم برا خاک گلدون درست کردن

با یه صاحب سایتای باغبونی چت کردم و سوالمو در مورد کود کلروپیریفوس کردم. میدونید درخت بادوم یه جوریه که وقتی شکوفه داد و میخواد برگ بریزه شروع میکنه بهش شته ی سبز حمله میکنه و نمیذاره برگ دربیاره تمام برگایی که درمیاره پیچیده میشن و خیلی اعصابمو خورد کرده دو ساله هر کاری کردم درست نشد . از راه های طبیعی اینکارو کردم که جلوی شته رو بگیرم بازم نشد برا همین کود شیمیایی کلروپیریفوس رو خریدم بهم گفت که باید به محض اینکه شکوفه ها میریزن اینو بهش بپاشم یعنی درصد داره ها با آب قاتی میکنی و توی از اینا که آب میپاشه میریزی و به درخت میپاشی.

اینم سم کلروپیریفوس

خودم مسموم نشششششششششششم صلوات

اینم هورمون ریشه زائی هس من این مدلیشو امتحان نکردم اون که یه بار برا قلمه استفاده کردم مثل نمک بود خیلی عالی بود اینو ببینم چطوریاس بهتون میگم اگه خوب بود

خب دیگه من برم استراحت کنم کلاسای باغبونیه شبانه هم تموم شده راحت برم بخوابم فردا امیدوارم اون یکی بسته ی سفارشیمم بیاد که پیاز گل و گلدونام هس. شبتون بخیر باشه خوب بخوابید یا علی

[ جمعه نوزدهم دی ۱۳۹۹ ] [ 23:20 ] [ هرمیون ]

من چند روزه گول هوا که خنک شده رو میخورم عصر که میخوابم در حالی که از گرما دارم بخار میشم بیدار میشم و هی میگم یکی این پنکه رو روشن کنه طبق معمول کسی نمیفهمه منم باز در اوج گرما در افق خواب میرم

سلام به محرم

راستش یه عالمه نوشتم خنده توش گذاشتم نمیتونم ارسال کنم اونا رو حذف کردم توی پست موقت گذاشتم از دهه بگذریم بذارم البته یه کم بیشتر بگذریم از دهه.

تصمیم گرفتم معنویاتمو زیاد کنم یه تکونی به خودم بدم

یه آقا یعنی یه حاج آقای روحانی توی تلویزیون گفت چطور کافرا دارن چیزای مبتذل رو میذارن توی اینترنت و ترویج میدن پس مسلمونا هم هر چی از معنویاتشون هس بذارن اصلا هم زیا نمیشه باید ترویج داده بشه

پس از اونجا که ریا نیس همونطور که میدونید بنده حافظ زیارت عاشورام خواستم خیلی بزرگش کنم. چه جالب بود آدم حافظ قرآن باشه

خلاصه زیارت عاشورا رو بعد نماز مغرب و عشا میخوندم بعد روز اول محرم هم گفتم دیگه ظهرا هم بعد نماز بخونم. ذکر استغفرالله رو هم میخوام شب قبل خواب صدبار بگم هر شب. یه خورده ذکرامو زیاد کنم کلا یه مدت که ادم یه کاری رو انجام میده بعد از چند وقت دوباره عادی میشه یه کار دیگم اضاقه میکنه . این خیلی لذت داره .

چند وقت پیشا که توی حیاط بودم بابامم بود میگفت این بوته هندونه همینجوری داره باغچه رو پر میکنه هندونه نمیده. گفتم بابا یه روزی توی این باغچه یهو یه هندونه بزرگ پیدا میکنیم من مطمئنم

بعد دو سه روز پیش بود بابام اومد گفت توی باغچه یه هندونه بزرگه با یه هندونه کوچیک بعد من سریع گفتم دیدید من گفتم یه روزی یهو میبینیم

بعد دیروز رفتم توی حیاط عکسشو گرفتم چقد هیجان انگیزه

توی دستم گرفتمش که ببینید چقده

اینم یه هندونه خیلی کوچیکه اندازه گردو

وقتی کوچولوئه پشمالوئه

اینم فلفل دلمه س

چون من تا حالا این چیزا رو ندیدم از نزدیک برام خیلی هیجان انگیزه

کنترل آشپزخونه به طور کامل به دست من دراومده دوباره بعد از چندسال البته اشپزی به طور صد در صد بقیه چیزاش 50 درصد مهم آشپزیه. اخه غذای خوشمزه فقط غذاهای من. خواهرام هر چی هم بهشون میگم چیکار کنید گوش نمیدن و به روش خودشون اشپزی میکنن به همین خاطر منم همه رو از سِمَت آشپزی خلع و خودم بر آشپزخانه حاکم شدم

برنج با ته دیگ سیب زمینی درست میکنم بعد مثلا غذائی که خواهرام توی ده دقیقه درست میکنن من کمتر از یه ساعت نمیشه . آشپزی رو دوس دارم چون نتیجش خوبه . میشینی میخوری

خیلی کارا میخوام انجام بدم ولی نمیدونم چرا هیچ کاری نمیکنم. توی فکرم کارای زیادیه که دوست دارم انجام بدم ولی حس میکنم چون همه رو دوس دارم انجام بدم اینطوری شم ،قفل کرده مغزم. امشب میخوام اول لوازم نقاشیمو جور کنم بذارم بشینم این دفتر پرندگانمو درست کنم دلم غش رفت. بعد کتابا رو هم چون یهویی همه رو با هم خریدم دوس دارم همه رو با هم بخونم برا همین قاتی کردم کلا

این دفعه بیام برا ریزش مو میگم براتون از تجربیات خودم و دکترم که راهنمائیم میکرد .

خب دیگه شبتون بخیر باشه ببخشید نصف نوشته هامو حذف کردم چون مسئله خنده داری رو تعریف کرده بودم به خاطر دهه محرم توی یه پست ثبت موقت زدم. تا بعدا براتون ارسالش کنم.

شبتون بخیر باشه سلامت باشید خودتون و همه عزیزاتون و همه کسائی که دوسشون دارید یا علی عزیزای دلم

[ چهارشنبه پنجم شهریور ۱۳۹۹ ] [ 23:48 ] [ هرمیون ]

بازم شد یه هفته که دوباره اومدم؟!!!!! نمیخوام تکرارش کنم

سلام چرا اینقد شبا سرده؟ من همیشه یادمه بچه هم که بودیم توی حیاط میخوابیدیم اینقد قبلش آبپاشی میکردیم حیاط و در و دیوارشو که هوا خنک بشه.

خلاصه اینکه من دوباره رفتم توی بالکن خوابیدم آخه اتاقم واقعا گرمه

این محل خوابیدنم

جیرجیرک توی خونه همسایه بغلیمونه. نمیدونم چطور تحملش میکنن. من وقتی جیرجیرک توی خونمون باشه میرم پیداش میکنم هر جا هس بعد تا میبینمش فرار میکنم واقعا اینقدی که از جیرجیرک میترسم از سوسک نمیترسم جیرجیرک رو دیدید؟ شبیه ملخ میمونه میپره ولی خب همین که جاشو پیدا میکنم و بهم میزنم خودش خیلیه بعد چند دقیقه از اونجا میره دیگه

عصرا میرم یه کم کتاب میخونم همراه با گیاهان و درختان. اونم پای بنده س

نقاشیم تموم شد .خوشگلههههههههه؟

این عکس هنری رو هم خواهرم گرفت. هم جورابش هم دستش توی عکس اومده

گفتم بذارم بخندید. منم با شلوار نارنجی

اینجا نقاشیه یه کم کار دیگه داش

بابام گفت بذار قاب کنم بذار برا فروش خواهرم گفت نهههههههه اینو ندی میخوایم قاب کنیم بزنیم برا خودمون. بعد من گفتم نه اینو که من نمیدم برا فروش بعد خواهرم گفت ولی نقاشی بکش بفروش میخرن ازت. بابامم هی تشویقم کرد و گفت یه چیزائی رو میخرن مردم ، تو راحت میتونی بفروشی . منم ذوقیات بهم دس داد ولی نمیدونم چرا حس فروش ندارم کلا برا هر چیزی. آخه دوس دارم خودم نگه دارم بعد اصلا هم دوس ندارم یه کاری رو دوبار انجام بدم ولی اینقد خواهرم و بابام بهم گفت که مجبورم توی یه سایت ثبت نام کنم. خواهرم گفت یه نقاشیتو بذار ببین چی میگن. اون خواهرم گفت اینکارو نکن خسته میشی انرژیت میره

خلاصه نمیدونم والا ثبت نام میکنم یه نقاشیامم میذارم هر چند هیچ کدومو دلم نمیاد دوسشون دارم ولی خب یه کاریش میکنم از یکی دل میکنم

برگ کدو سبز رو دیدید به چه بزرگی میشه

دستمو گذاشتم متوجه اندازش بشید.

کدوهاشم ببینید

اینم بقیه چیزائی که کاشتم. البته من آبشون نمیدم مامانم نمیذاره برم سراغ باغچه ها. فقط چند وقت یه بار میرم نگاشون میکنم بابام بهشون میرسه

سال دیگه دستکش باغبونی و کلا با تجهیزات کامل مامانمو راضی میکنم که برم باغبونی کنم. چون خیلی دلم تنگ میشه برا باغبونی کردن.

نمیدونم چیکار کنم پرنده هامو فراموش کنم خیلی غصه میخورم همش تو فکرشونم مرغای عزیزدلم، کفترای لوس و ناز خودم ، مرغ عشق بدجنسم ، خروسای خوشگل و شیطونم بعضی وقتا بغض میکنم گریم میگیره. بینهایت سخته واسم. نمیدونم چرا حتی یه روزم نمیتونم بهشون فکر نکنم هیچی به اندازه ی اونا منو خوشحال نمیکرد. آخه یهو همشون با هم ازم گرفته شد

خب دیگه اینکه تخم مرغ رو چند وقتیه به رژیمم اضافه کردم حالم از تخم مرغ آبپز بهم میخوره ولی به زور لیمو ترش میخورم. چون آهنم زیاد داره میره پائین. الان بیش از حد میل به شیرینی دارم وقتی اهنم پائینه شیرینی میخوام وگرنه من اصلا اهل شیرینی خوردن نیستم ترشی همیشه میخوام.

خواب میدیدم رفتم پیش دکترم. این دکتر که تازه میرفتم نه ها. اون قبلی . بعد دکترم اصلا بهم محل نمیذاش حرفمو گوش نمیکرد. فک کنم واقعا همینطور باشه اگه برم پیشش. چون همچنان بهم نوبت میداد و میگفت حتما بیا . من دیگه نرفتم چون حس کردم بیخود داره میگه.

خب عصرتون بخیر باشه امروز ایرانسل یه گیگ اینترنت رایگان بهم داد منم دارم توی اینستا فضولی میکنم برم به ادامه ی کار بپردازم . یا علی

[ چهارشنبه هجدهم تیر ۱۳۹۹ ] [ 19:13 ] [ هرمیون ]

یه پست باغبانی برا برانگیختن احساسات باغبونیتون

سلام ان شائ الله که سلامتید قرنطینه چطوریاس؟ به مرحله ی جیغ زدن رسیدید؟ الان تصورم اینه که اون خواهر برادرایی که با هم نمیسازن الان توی خونه چه بساطیه

امیدوارم همه به سلامتی از قرنطینه خارج بشن

دو روز کاشون باروون اومد پشت سرهم. بعد امروز که آفتابی شد رفتم یه خورده کار باغبونی بکنم. اول کدوها رو توی باغچه کاشتم چون دیگه میدونستم گلدون رو پر ریشه کردن.

این یکی از کدوهام

بعد کلا میگن وقتی چیزی توی گلدون کاشتید که بعد قصد دارید توی باغچه بکارید اول توی گلدون کوچیک بکارید بعد وقتی چهار برگی شد بکارید توی باغچه. اگه هم حدس میزنید هنوز گلدون پر ریشه نشده ، صبر کنید تا گلدون پر ریشه بشه.

من ختمی چون کنار هم خیلی کاشته بودم میدونستم با اینکه چهاربرگی هستن ولی چون تعدادشون زیاده گلدون پر ریشه س برا همین کاشتم توی باغچه چون میخواستم راحت از هم جداشون کنم

اینم ختمیای عخشم. خیلی بودن از هم جدا کردم چندجا کاشتم. امیدوارم بزرگ بشن و گلای خوشگل بدن

بعد رفتم سراغ سیب زمینیام . چون برگاشون زرد شده بود دیگه وقتش بود بکنم ببینم چیکارا کردن خیلی برا سیب زمینی هیجان دارم . مثل گنج میمونه باید خاک رو بکنی سیب زمینی پیدا کنی همه سیب زمینیایی که داده بودن بغلای گلدون بودن وای چقد لذت داره وقتی پیداشون میکنی

اینم محصولات سیب زمینیه من

گلدونم نه کود داش نه هیچی. اخه توی زمستون کاشتم نداشتم کود. فقط خیلی خاک اره ریختم چون باید خاکش خیلی سبک باشه چون سیبایی که میده یا میپوسه یا سبز میشه.

اینم محصول چغاله ی من جالبه واقعا ادم بادووم بکاره بعد چغاله بده

راستش امسال نشد شته رو دور کنم تا یه حدی تونستم ولی دیگه خسته شدم از بس نایلون دورش زدم گفتم باشه سال بعد که افت کش براش بخریم . امسال خسته شدم سر باغچه کندن و اینقد این دوتا درخت بادووم سخت بود گذاشتنش توی باغچه که نگو .من و بابام داشتیم پشیمون میشدیم میخواستیم همینطوری ولش کنیم چون اصلا از جاش تکون نمیخورد خیلی سنگین بود

سال بعد بچم خیلی اوضاش بهتر میشه امسال حوصلم نرسید دیگه دیر هم بود برا آفت کش. چون میگن وقتی هنوز جوانه نهفته هس باید آفت کش زد وقتی سبز میشه خوب نیس. در کل هم من حال ندارم امسال دیگه

اینم درخت انارم بچم سه سالشه. همونه که دونه انار کاشتم

راستی بابام نمیدونم خدائی چطور به این نتیجه رسید که درخت "به" بخره این همه گل و درخت آخه به چرا؟

شکوفه هاش قشنگه

اینم سبزه ی عیدم

چون توی حیاط میذارم برا همین وقتی میارم توی هال زیرش نایلون میندازم تازه دور ظرفش با زیر ظرف رو با الکل یا سرکه سفید پاک میکنم. بعدش یه برگ دیگه که درآورد میخوام از هم جدا کنم و توی باغچه بکارم

یه سریال هس تقریبا دو هفته س دارم میبینم خیلی قشنگه. اسمش Money Heist سریال پرمفهومیه. البته از نظر من با سانسور یه خورده هدف سریال فرق میکنه. ولی بدون سانسورش تا نزدیک قسمت های آخر میخواد بگه که مردا هر چقد هم که قلدر و قوی هیکل و هر چی که باشن ولی زنا نیرنگشون بالاتره و باعث فتنه هستن

قسمتای آخرش دقیقا مصداق این شعر هس: یه لحظه هوسرانی ،یه عمر پشیمانی که هوسبازی رئیس پلیس زن، همینطورم هوسبازی رئیس دزدا باعث میشه یه شکستای خیلی سنگینی بخورن. دقیقا همینه که هوسبازی باعث میشه آدم از هدف های خودش دور بشه و تمام نقشه های زندگی و سختیایی که چندین سال توی زندگیش برا رسیدن به اونا کشیده از بین بره.

سریال دزدی از ضرابخانه یا خانه ی کاغذی

سریالش خیلی هیجانی و نقشه هایی که کشیدن خیلی جالبه . کلا قشنگه هر کی خواس ببینه. من فعلا فصل اول رو تموم کردم سه فصل داره.

خب دیگه من برم شبتون بخیر و یا علی

[ چهارشنبه ششم فروردین ۱۳۹۹ ] [ 21:32 ] [ هرمیون ]

از نظر شما من همه اینا رو خوردم؟؟؟ خب پس اینا که توی سینی هس چیه؟ درک از کمیت اصلا ندارن چقد آلبالو توی آفتاب که داغ میشه خوشمزه س .دیوونشم غروب میاریم توی هال چون گربه ها شبا میان همه چیزیو هی بو میکنن

سلام به به اینطرفا چون روز گل و گیاه تبریک گفته شد ،(میسی ) پس یه سری به گیاهان میزنیم تا ببینیم در این تابستان چه خبر است. البته موقع آب دادن بهشون آدم از هر چی گ لو گیاهه سیر میشه اینقدی که گرمه ولی شوخی کردم آدم نگاشون میکنه هیجان زده میشه

اول این لوبیاهای من که یعنی تمام پروانه ها انگار منتظر بودن که من لوبیا بکارم تا روشون تخم بذارن بعد کرمشون بشه قد دوتا بند انگشت. اینقدم پیدا کردنشون سخته که نگو. جونم درمیاد تا پیداشون کنم بندازمشون قعر جهندم یعنی دقیقا داشتن همه بوته لوبیا رو میخوردن هی من میگم چرا اینا هی کم میشه

این عسکشون.از یه طرفشون عسک گرفتم .بقیشون کنار همیناس. همه برگاش روشون اونطرفه .اونطرف نشد بگیرم سخته. خیلی خوشگله از اونوری

اینم وضعیت ریحونام. چند وقت دیگه همشونو میکنم چون زیادی دارن رشد میکنن به درخت انارم ضربه میزنن

آورده اند که تمام شب بوهای من به دلیل گرمای بیش از حد خشک شدن .زحمت بیخودی کشیدما چه تصورایی داشتم ازشون. اشکالی نداره اطلسی هامم همین وضع رو پیدا کردن

یه طرح آفریقائی میخوام بکشم برا پائین در اتاقم. فعلا اندازه گرفتم و ورقه چسبوندم به همدیگه تا بکشم.

نمیدونم چرا تابستون کمتر دستم به کار میره .اینقد هوا گرمه تا از جات تکون میخوری منفجر میشی از گرما خب من فعلا برم یه پروژه هایی هم تو ذهنمه .انجامشون بدم بیام نشون بدم پس فعلا یا علی

[ سه شنبه بیست و هشتم خرداد ۱۳۹۸ ] [ 21:33 ] [ هرمیون ]

این داستان : درست کردن آفت کُش ،آدم کُش ، اکوسیستم کُش ، نسل کُش

سلام .آقا میخوایم خیلی شیک و مجلسی خونه رو به گند بکشیم تا آفات که هیچی هر نوع موجود زنده تا صدمتری خونه پیداش نشه

مواد لازم سیررررررررررر دو عدد ، دو حبه نه ها ، صابون 20 گرم(صابون ملایر بهتره خیلی) ، 1.5 لیتر آب ،دو قاشق روغن گیاهی ،همین روغن پخت و پزم خوبه

خب حالا اول صابون رو له میکنید و توی آب قشنگ حل میکنید

بهدش سیر رو با رنده ریز، رنده میکنید توی ظرف آب صابون

به این صورت

بابام که اینو دید داشتم سیر توی صابون رنده میکردم گفت میخوای کوکتل مولوتف درست کنی؟ البته لازم به ذکره که این بدتر از اونه

بعد مواد رو میذارید دو روز قشنگ جا بیفته سیر خودشو قشنگ بروز بده

بعد از دو روز آفت کش ما آماده س .میریم که حیاط رو به گند بکشیم

دوستان توجه داشته باشید که به خونواده اطلاع بدید وارد حیاط نشن چون فحشیه که بهتون میدن مواد رو داخل اسپری میریزیم .5 تومن میدیم از این اسپریا میخریم.

بعد حالا روی درخت اسپری میکنیم

قبلش یادتون باشه تمام برگ های شته زده رو جدا کنید از درخت

در حین اسپری کردن بودم که خواهرم کاریم داش در حال رو که باز کرد پاشو توی بالکن گذاش به کلمه ی اول نرسیده بود که گفت اههههههههههههههههههه چه گندیییییییییی من مردم از خنده نمیتونس حرفشو بزنه. خلاصه خواستم روز طبیعت رو گرامی بدارم و به سلامت درختان کمک شایانی کرده باشم

یه نوع آفت کش شیمیایی خریده بودیم که ترسیدم استفاده کنم چون این نوع آفت کش ضرر خیلی زیادی داره و خیلی خطرناکه .و اینکه اگه جوونه های درخت بیدار شده باشن و دراومده باشن باعث جوونه سوزی میشه ، و حتی ممکنه درخت رو خشک کنه .اونم درخت کوشولوی من بعد دیگه اینکه کلی دنگ و فنگ داش واسه استفادش که چون مامانم نمیذاش من ازش استفاده کنم گفت بابام اینکارو بکنه منم ترسیدم و وقتی هم توی نت دیدم که چقد ضرر داره و کلا اینقد هم خوب نیس برا همین بی خیالش شدم و گفتم طبیعیشو میسازم و دستورشو یافتم.

حالا امیدوارم اثر کنه و خوب باشه. توی تلویزیونم خیلی میگفتن که صابون ملایر برا افت کشی خیلی خوبه حالا دیگه سیرم داشته باشه

راستی کاشتن سیر پای درخت هم خیلی مهمه از بوی سیر آفت نزدیک درخت نمیشه

منم کاشتمش سیر رو از اونجا که ریشه میکنه فرو کنید توی خاک

اینم دوتا درخت عزیزم.اون باغچه چوبیمو حذف کردم چون قراره باغچه توی حیاط درست کنیم

اینم شب بوهامه که یه سری دیگم کاشتم دراومدن اون ریزمیزیا جدید در اومدن

خب این بود درس امروز ما.

دارم یه کارائی میکنم که بعدا بهتون میگم .امیدوارم زود تموم بشه

خب دیگه من برم تا ان شائ الله زود بیام یا علی عخشان من

[ سه شنبه سیزدهم فروردین ۱۳۹۸ ] [ 17:12 ] [ هرمیون ]

آقا سبزه عید نکاشتیم باورتون میشهههههههه؟

سلام بر آسمان آشفته ی کاشون که تا ماه تیر قاتی پاتیه دیگه.

میخوام براتون از خوشبوترین ،زیباترین ،پرگل ترین و پیچنده ترین درخت بگم. یه درخت نازی که اگه کنار دیوار باشه یه باغ مخفی واستون درست میکنه عاشقشم دیوونشم روانیشمممم

درخت یاس .خدایا به خاطر این خلقت زیبات ممنونیم

ما خونه ی قبلیمون که بودیم یعنی دوتا قبل تر ،یه درخت یاس داشتیم که کنار دیوار حیاط بود و اینقد پیچیده بود و پر شده بود که از دیوار خونمون زده بود بیرون توی کوچه ، کنار دیوار حیاتمونم انگار یه باغ مخفی بود. دوس داشتی بری داخل درخت خیلی بزرگ شده بود .خودمون دیگه میترسیدیم دست بین شاخه هاش کنیم

این درخت یاسمون که الان داریم از بالکن پائین به سمت بالکن بالاس چون جای دیگه از خونمون باغچه نداره فقط همین باغچه های تزئینی اطراف پله های طبقه پائین هس.

این عزیزدلم عشقم نفسم هس

تقریبا سه هفته پیش یا بیشتر یادم نیس کی بود دقیقا ، طناب هایی که بهش وصل کردم رو محکم کردم و شاخه های جدیدی هم که پارسال داده بود طناب بستم کلی هم هرس کردم. درخت یاس هرس شدید میخواد . شاخه های اصلی رو نباید زد شاخه هایی که زده میشه خیلی تابلوئه یعنی معلومه سال بعد شاخه های پیچنده نمیده پس باید بزنید تا نیروش صرف شاخه دادن جدید بشه.البته ما یاس اون خونمون رو اصلا هرس نمیکردیم و همینطوری واسه خودش رشد میکرد ولی وقتی هرس کنید بهتره.دنیا ظاهرش فرق میکنه و شاخه های اصلی زیادی میده. هر سال هم از پای درخت شاخه های قوی و محکم اصلی میده.

این شاخه های قرمزی که میبینید از پای درخت میاد بیرون اینا شاخه های اصلی هستن

بعد این شاخه های قرمزی اصلی ،سال بعد اون شاخه هایی میشن که دستمو بهش گذاشتم.اون دستمال کاغذی هم که توی دستمو برا اینه که هی لنز دوربین رو پاک کنم چون هی دستمو میذارم روی لنز دوربین

وقتی میرید از باغبونی ها یاس رو که توی گلدون هس میخرید وقتی کاشتید و اون سال رشد نکرد نگران نباشید چون یه سال به زمان نیاز داشته تا به اب و هوای جای جدیدش ،خاکش و همه چیش عادت کنه.پس بذارید به حال خودش باشه.

موقع کاشتنش وقتی از گلدون درمیارید حالا یاس یا هر چیز دیگه فرقی نداره وقتی خاک رو میریزید حتما حتما باید به شدت فشار بدید تا هوایی بین فضای خاک نمونه بهتره با دستتون ریشه های تهش رو باز کنید بعد بکارید .یه کم و آرووم باید اینکارو بکنید .اگه بلد نیستید چیزی نیس انجامش ندید میترسم بزنید لهش کنید

درخت یاس نگهداری خاصی نداره اگه توی شهرتون هس که یعنی به اب و هوای شهر شما میسازه. اب و هوای کاشون بهترین اب و هواس برای یاس. به هیچ وجه توی مناطق سرد رشد نمیکنه .چون گرما اصلا باعث رشدش میشه. درخت یاس یه گیاه سایه دوست هس پس بهتره توی جایی که همش آفتاب هس نکارید ولی اگه هم جای دیگه نبود و مجبور بودید همونجا بکارید اشکالی نداره فقط حتما بهش مرتب اب بدید مخصوصا از ماه های فروردین به بعد حتما باید تا خاکش خشک میشه اب بدید. اگه سال اولش هس اب دادن سطحی هم کافیه ولی توی سال های بعد حتما باید بذارید باغچه پر از اب بشه. اگه مصرف آب واستون مهم هس یاس نخرید چون یاس آب فراوون میخواد وگرنه توی رشد و گلدهیش مشکل ایجاد میشه و پربار نمیشه

وقتی یاس رو خریدید و میخواید بکارید اون چاله ای که میکَنید رو بیشتر چال کنید و خاکی که بیشتر از حد درآوردید رو با کود مخلوط کنید و بریزید سرجاش بعد یاس رو بکارید.آب هم بعد ازکاشت قشنگ بهش بدید که مطمئن بشید تا ته آب فرو رفته. نسبت مخلوط کردن کود هم یک به سه هس. یعنی کود یه قسمت ،بعد دو قسمت هم خاک.

اگه کود هم ندادید سال اول ایراد نداره چندسال اول نیازی نیس ولی وقتی خیلی بزرگ میشه باید کود بدید حتما.

کلا سال اول کاشت اصلا کار خاصی نیاز نیس انجام بدید فقط زمستون اگه دیدید خیلی منطقتون برف اومده قبل از اینکه برف روش بیاد یه نایلون روش بکشید که خشک نشه ولی اگه مث کاشون باروونم به زور میاد نایلونم نمیخواد

توی عکس یه گربه س پیداش کنید .این مشق شبه

درخت یاس خیلی خوشگله حتما توی خونتون داشته باشید خیلی شاد و نازه.مخصوصا وقتی گل میده از بوش دیوونه میشید. اینقد گل میده و بوش توی کل کوچه میپیچه .گل دادنشم خیلی طولانیه. همسایمون به خاطر درخت انگورش ،درخت یاسشونو کند نمیدونم چطور دلش اومد .گناه داش درخت بزرگی بود. دلیلشونم این بود که میپیچه دور درخت انگور. خیلی گناه کردن .درختی که اینقد سن داره گناه داره کنده بشه. انگورای پارسالشونم همه خراب شد. اصلا ربطی نداش که درخت به اون ماهی رو بکَنید ،دیدید که ربطی هم نداش خیلی ناراحت شدم وقتی بابام گفت. اصلا تعجب کردم چطور دلشون اومد

حالا بگذریم.این بود از آنچه که درباره ی یاس باید بدانید

خب یا علی تا باز بیام

[ شنبه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۷ ] [ 16:48 ] [ هرمیون ]

عکاس افتخاری ویزاردری، خواهرم . عکسای این قسمت رو خواهرم گرفته چون به اصرار مامانم دستکش باید دست میکردم برا همین نمیتونستم عکس بگیرم

سلاااااااااااام بلاخره همه ی ملزومات لازم فراهم شد و من دست به کار شدم

اولین و مهمترین چیز، چیه عخشای من؟ پارسالم گفتم. بوی خوبی داره . کوووود اونم یه گونییییی یه گونی بزرگ کود 12 هزارتومنه خیلی خوبه

اول خاک باغچه رو هر چقد لازم داریم برمیداریم بعدش یک سوم خاکی که داریم کود اضافه میکنیم و یه مقدار هم خاک ارّه

بعد سوراخای ته گلدونا رو با سنگ یا هر چیز دیگه میگیریم بعد همه ی گلدونا رو پر میکنیم از خاکی که درستیدیم

همه گلدونا رو میچینیم و میریم توی آشپزخونه تا بذرا رو بکاریم .اونجا گرمتره .مامانمم هی صدام نمیزنه که محبووووووب بیا بالااااااااا اگه چیزیت بشه میکشمت

پس حرکت به سمت بالا

بعد بذرا رو میکاریم و با دست اب میریزیم توی هر گلدون.اینطوری خاک تکون نمیخوره از جاش. من دو روز اب کردم داشتن بذرا سبز میشدن این آفتابگردونه که سبز شده

اینا کارای دیروزم بود. امروزم یواشکی باز رفتم دنبال کار باغبونیم. الکی گفتم میرم طبقه پائین با کامپیوتر پائین کار دارم از خودم خرابه خب نمیذاره مامانم .میگه هوا سرده نرو بیرون .یه زمستون امسال رو صبر کن . خب من نمیتونم دلم لک زده برا این کارا خلاصه سریع باز گلدون و خاک و کود رو از حیاط و باغچه برداشتم و آوردم توی پارکینگ که فردا میخوام گوجه و گل میمون بکارم بقیه کارام قاچاقی خواهد بود.باید به باغچه چوبیامم کود بدم . گلدون برا اون درخت کوچیک انارمم آماده کنم کود و خاک آماده کنم براش تا بعد که گلدونشو عوض کنم. یه خورده چون حساسم سر این درختام برا همین میخوام بذارم یه کم کود لای خاک بپوسه.

خب دیگه اینکه شمام اگه کار باغبونیتونو شروع کردید منو خبردار کنید فعلا یا علی

[ سه شنبه دوم بهمن ۱۳۹۷ ] [ 17:34 ] [ هرمیون ]

سلام عخشانم آقا هنوز گوشیم نرسیده خو رسما جونم داره درمیاد

به پشتبیانی خرید اینترنتی زنگیدم گفت که دوشنبه میرسه دستت .گفتم اووووووووووووووووه چقد دیر گفت خب شما بعداز ظهر پنجشنبه خریدید.سه تا چهار روز کاری بعد از سفارش به دستتون میرسه.راس میگه تو روحم زودتر نمیشد قصد خرید کنم .همچین زدم عصر پنجشنبه

حالا اکشالی نداره آقا آیدیمو به خاطر شلوغی زیادش داشتم مرتبش میکردم یه صورت ضربتی اینقد سمت چپ آیدی تلگرامم چیزی بود که نمیدونستم چیکار بکنم حوصلمم نمیرسید که یکی یکی پاک کنم بعد زدم ایدیمو دیلیت کردم بعد ایجادش کردم البته شماره های دوستامو دارم همشو نوشتم که اد کنم یه متر شماره

دیروز نشستم توی حیاط با بر و بچ . مرغ عخشامو میخوام که زود بتخن و جوجه دار بشن ولی همش هی دنبال بازیگوشی و رد هم بذارن . بعد توی نت یه انجمن طوطی سانان بود که گفته بودن میخواید مرغ عخشاتون تخم بذارن ببریدشون هوای آزاد .خیلی دوس دارن و بعد خلاصه ........ بیبببببببببب....... منم برا همین تصمیم گرفتم بعدازظهر برم قالیچه رو بردارم و ببرمشون تفریح زیر گلای اطلسی که عطر زیاید هم بهشون بخوره و عشقشون گل کنه خب حالا بذارید عکس بذارم از فضای عخشولانه ی دیروز

بعد دخیامم که بیرون بودن دیدن من نشستم توی حیاط همه اومدن سر و کول من بالا رفتن

بعد خلاصه کلی موثر واقع شد و بعدش که دوباره بردمشون سرجاشون توی طبقه پائین میذارمشون ، اونجا دیدم کلی بعلهههههههه با هم عخشولانه و ان شائ الله دیگه خبر نوه دار شدن از طرف مرغ عخشامو هم میشنوید به زودی

راستی این اواضع نعناهام که زمستون ریشه کردن و بعد کاشتمشون

اینم به قول بعضیا درخت چی انارم

اینم درخت یاسمون که واقعا هم ردیف گل اطلسی بویی راه میندازه که ادم مدهوش میشه

خب من برم فعلا کار دارم عصری جائی باید بریم از الان برم کارای دخیامو انجام بدم که گیج گیجی نشه فعلا یا علی عخشان بعد از ظهریه من

[ یکشنبه نوزدهم فروردین ۱۳۹۷ ] [ 13:14 ] [ هرمیون ]

این دوتا فیلم رو حتما ببینید مربوط به همین عکساس پرنده های عشقولیه من که عصرا توی حیاط میچرخن.اون دخیای مرغیمم هستن ولی دیگه توی فیلم نشد بگیرم بالکن پائین توی باغچه ها بودن نیومدن بالا.خجالتی هستن واسه فیلم گرفتن

اینم دوتا فیلم کم حجمه خیلی

http://s8.picofile.com/file/8322363468/Video0169.mp4.html

http://s8.picofile.com/file/8322363500/Video0175.mp4.html

[ شنبه چهارم فروردین ۱۳۹۷ ] [ 23:42 ] [ هرمیون ]

تو عشق کی بودی

سلام این پسمرمه که عسکشو عصری گرفتم الان باز نوه دارم

اینم خونه تکونیه عروسکی همه به کیفام وصلن

یه ساعت فقط داشتم این ضبط کوچولوئه چیه که باطری میخوره فشارش میدی صدا درمیاد ازش، اینا رو از توی عروسکا درمیاوردم میخواستم بشورمشون چقدم ضبطاشون کوچولوهه

یعنی فقط چند روزه من دارم چیزای توی اتاقمو خونه تکونی میکنم چقدم خاک رو همه چیهمه اومدن توی اتاقم هی گفتم چه عجب وقت کردی اینجا رو تمیز کنیخدائی رنگ و رو اتاقم باز شد

اوج اطلسی و حیاط غرق عطرشون

اینم سیب زمینیه که دوماه پیش کاشتیدم.هیجان زده شده زیادی رشد میکنه

پریروز بود که نردبوم گذاشتم با اجازتون پرده ها رو میتکوندم با از این گردگیرا اینقدم گرد و خاک رفت تو حلقومم که داشتم خفه میشدم آخه پرده های چند طبقه رو نمیشه زیاد باز کرد و شست .خلاصه از این کارم راحت شدم

بعدش که کل امروز رو فکر میکردم که چیکارا بکنم توی عید،مامانم میگفت چیکار من به تو دارم تو برو .منم گفتم نه چی چیو برم اصن نمیتونم اینقدم باحال نیس همینجا عید باحال تره. اوهوم

میدونید یه تصمیماتی گرفتم واسه سال جدید.یه ذره خودمو عوض کنم.البته یه ذره هم نه ها یه عالمه اول اینکه میخوام به کل شبا اصن نت نیام یعنی به هیچ وجه اصن دست رو به مودم نبرم به محض اینکه هوا تاریک شد. همون از غروب میشه دیگه .چون غروبم اصن وقت ندارم بیام نت. از همون موقع دیگه من حتی ثانیه ای وارد نت نمیشم. چون من کارای زیادی دارم واقعا همین که میشینی پای کامپیتر یه سر بزنی ،خودش یه ساعت وقت میبره .بعدشم ادم کلی انرژیش میره. برا همین اصن تصمیم گرفتم از غروب به بعد به هیچ وجه سمت نت نیام حتی همون یه لحظه سر زدن رو

بعد دیگه یه تصمیمای شخصی هم دارم که نوموخوام بگم خو خیلی شخصیه دیگه

خب فعلا همینا رو داشته باشید تا باز بیام . راستی خرید هم رفتم یه سری لباس خریدم بعد واسه خواهرامم خریدم بعد بهشون زنگیدم گفتم چیا خریدم باورشون نشد که ارزونشو تونستم پیدا کنم بعد خواهرم گفت خب بیا خونه دیگههههههههههه خدا حفظم کنه که چقد حرص خوردن تا بیام توی راه هر چی زا این کاغذای تبلیغاتی میدادن میگرفتن تازه چند دور هم رفتم و برگشتم که بازم هر چی بهم دادن گرفتم .نیس من خبیثم گفتم باشه پشت کاغذ نوشته نداره به درد میخوره

وای که چقد بیرون شلوغه اصلا از شلوغی خوشم نمیاد دوس دارم وقتی میخوام چیزی بخرم همه جا خلوت باشه هیچکی نباشه راحت برم و بیام اینقد بین جمعیت هم راه نرم اعصابم خورد میشه اه

خب دیگه فعلا یا علی من باز میام ان شائ الله فردا پس فردا.میترسم بااطمینان بگم فردا ، اونوقت نتونم بیام .ان شائ الله زود به زود میام عخشانم عیدتونم پیشاپیش مبارک باشه

[ دوشنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۹۶ ] [ 21:54 ] [ هرمیون ]

من توی خونه واسه خودم یه شبکه ی تلویزیونی دارم که گاهی وقتا میزنم میگم خب حالا برنامه های منو ببینید همه اساسی فیض میبرن دیگه بعضی وقتا بابام اعصابش خورد میشه میگه بزن این تلویزوین رو اعصابم خورد شد تو چیزاتو بذار ببینم اینجاس که دیگه اصن محیط عوض میشه.یه فلش دارم کلیپای قشنگ یا خنده دار یا اهنگای خیلی شاد مث همین حیراد که خونده خیلی شاده اینجوریا رو میریزم توش و میذارم

سلام خوبید عخشانم؟میدونید من کلا آهنگ با خواننده که برمیدارم میذارم میبینن خیلی دوس دارن همه رو هم شاد برمیدارم و اهنگای مجاز و جالب .کلا من اصن تو خط اهنگای غمگین نیستم خوشم نمیاد. دقیقا این اهنگای غمگین مث اینه که تلقین میکنه به فرد غم رو،اصن خوشم نمیاد .شما اگه تیو اوج غم و غصه یه آهنگ شاد بشنوی ناخودآگاه موضوع خودت واست بی اهمیت میشه و میخندی. و مهمتر اینکه آهنگ غمگین ادم رو زود پیر میکنه گفتم در جریان باشید

خب دیگه اینکه راستی اون شب که من اپ کردم واسه تولدم فکر کردم شب 29 هس .منتظرم بودم کلی که اخر شب و فردا کلی عخش کنم بعد به مامانم که گفتم شب تولدمه مامانم گفت نکنه واقعا داری آلزایمر میگیری؟!!! میدونی چند روز مونده؟ بعد کلی تعجب کردم باورم نمیشدا آره خلاصه آقا من همیشه عقیدم اینه که ادم باید تولدشو خودش شلوغ بازی دربیاره منتظر تبریک و حرکتی از طرف بقیه نباشه چون دوس ندارم بشینم ببینم کی یادشه کی یادش نی بعد ناراحت بشم و این حرفا ،خودم به همه یاداوری میکنم من تا یادمه خودم همیشه وقتی دبیرستانم میرفتم کاغذ تزئینی و بادکنک و این چیزا میخریدم و کلی تزئین میکردم همه خونمونو و به زور از همه بوس میگرفتم و از یه ماه قبلشم میگفتم که چی واسم بخرن

اون زمان اوضاع خوب بود و اینقد طلا گروون نبود یه بار آرزو دشاتم یه رخ طلا داشته باشم که از یه ماه قبلش هی گفتم که واسه تولدم بخرن و یادشون نره بعد تولد بعدیمم زنجیر طلا از اینا که تاب میخورد زنجیره دوس داشتم که اون هی گفتم تا تولدم خریدن بعدش دیگه اوضاع زیاد جالب انگیز نبود و حقوق رو نمیدادن به موقع و کلا این بساطا بود که من توقعمو پائین آوردم و گفتم یه ساعت واسم بخرن .من از بچگی یادمه وقتی کلاس اولم بودم میگفتم واسم ساعت بخرن خیلی ساعت مچی دوس داشتم یادمه که حروف انگلیسی رو بلد بودم و شماره های انگلیسی رو بعد بابام واسم یه ساعت کامپیورتی واسم خرید یعنی دیوونش بودم خیلی دوسش داشتم که وقتی خراب شد اینقد ناراحت شدم که یکی دیگه واسم خریدن باز

بعد خلاصه سالای بعد تولدم که داشتم میگفتم یه ساعت واسم خریدم خیلی ناز بود ریز عقربه داش ولی یانقد این ساعته ظریف بود که نگو دارمش هنوزم.راستی یادم باشه عسکشو نشونتون بدم خیلی دوس شدارم .سال بعدش عشق پارچ چینی شده بودم توی بازار پارچ چینی گل سرخ دیدم یعنی حالتش مث اینا بود که توی سایتای خارجی دیده بودم خیلی دوس دشاتم بعد گفتم تولدم از اینا بخرید و سه تا پارچ چینی خریدن واسم.یادمه جعبشو که باز کردم کلی ذوق کردم و خندیدم که واسم خریده بودن

بعد از اون دیگه به یه بوس قانعم و نمیگم وسام چیزی بخرن میگم همه بوسم کنید هرسال که میشه وقتی همه نشستن میگم تولدم بلاخره امروزه همه بوسم کنید وای خدا مامانم میگه خوبه تو خودت به زور تبریک میگیری از همه

اصل اینکه اینا رو گفتم برااین بود که همیشه خودتون شاد باشید و منتظر اینکه بقیه شادتون کنن نباشید و شادیتونم به بقیه منتقل کنید مخصوصا به خونوادتون

دیگه اینکه راستی میدونید چند روز هس که به شدت خوشحالم آخه هیچکی درک نمیکنه مگه اونا که به گل و گیاه علاقه دارن میفهمن من چی میگم با اجازتون روم به دیوار یه گونی پشگل خریدم امسال بابام گفتم از این پاکت خاکا بخره که بابام گفت گونی کود میارن خیلی خوبه اونو میخرم که هی نگی. بعد اقا یک چیز جالبیه که نمیدونید بعد البته دو ماهه که هی میگم تا بابام بخره یادش نره تازه الان خرید یعنی باید دقیقا از وسط زمستون بگم تا واسه بهار به دستم برسه کلا بابام هر چیزی رو باید از دوماه قبلش گفت. خلاصه این گونی ده تومن شد. توش پیشگیل استش از دو مدل و سبوس برنج و کاه و این چیزا .یک بوئی دارهههههههههه یعنی وقتی گونی رو باز کردم دستمو کردم توش یه مقدرا برداشتم گفتم به به عجب بوئی بعد رفتم بالا گفتم به خواهرام دستمو بو کنید وقتی بو کردن گفتن اهههههههههههههههههههههههه دست نزن بهش با دستکش برداررررررررررررررررررر بعد گفتم ول کن بابا بذرا عشق کنم اصن باغبونی اینه که با این عجین بشی لمسش کنی وای خدا مردم از خنده .چقد اخه بعضی دخترا تی تیش هستن بعد رفتم پائین یه نایلون انداختم که خاک و کود رو مخلوط کنم با دستم از گونی میریختم رو نایلون که مامانم پنجره رو باز کرد گفت محبوببببببببببببببببب اه دستکش دست کنننننننننن دیگم حق ندرای به چیزی دست بزنی وای هیچی اینقد خنده دار نیس که یکی از چیزی بدش بیاد خلاصه من به کارم ادامه دادم

این گونی پیشگل من

اینم پسمرمه که از دستم عصبانی بود هی سربه سرش گذاشتم توی عسک بعدی هم داره به خانومش میگه بیا بریم خونه زن بسه چقد میگردی

توی این عسک دوتا قوقو یا همون یاکریم در حال پرواز را پیدا کنید.کوجا اخه همچین عسکی گیرتون میاد

اینم باغچه های من قبل از انجام کار بعدش خسته شدم عسک نگرفتم بعدا میگیرم براتون که چیکارا کردم

خب دیگه من برم فعلا خیلی خستم اینقد کارام این روزا قاتی پاتیه که خودمم هنگ کردم.امروز یه دخی مرغیام ناخنش نمیدونم به کجا توی قفسش گیر کردهب دو که ناخنش شکسته بود خب رگ توی ناخن پرنده ها هس یعنی تا یه حدی رگ هس اون اخراش ناخنشون نیس ولی این بدجور شکسته بود که از توی ناخنش همینطوری خون میریخت و کلی ترسدیم که بند بیاد شکرخدا بستم و بند اومد بچم کوشولوهه جثه ای نداره اخه . خلاصه هر کدومشون یه سازی میزنن و باید بهشون رسید بعد مرغ عخشامم که یه لحظه در طبقه پائین رو باز گذاشتم برم بالا و بیام که گربه رفت قفسشونو انداخت که کلی خدا رحمشون کرد اخه یه تیکه اجر توی قفسشونه برا اینکه نوک بهش بزنن بلند نشه خوبه نخورد رو اینا بعد خلاصه خیلی ترسدیم چون استرس بهشون وارد میشه و باز رفتن تولک همون پرریزی و باید تقویتشون کنم .رسما مرض داره گربه کار منو زیاد کرد. خوبه حالا افسردگی نگرفتن اخه خیلی حساسن.افسردگی میگرفت بدبخت بودم باید چیزی توی حلقش میکردم بخوره کلا اوضام قاتی پاتیه و کلی کار دارم هم برا باغبونیه که باید سریع گلدونا که رشد کردن رو گلدونشونو بزرگ کنم هم قفسه رو بسازم که خیلی کند پیش میره وقت نمیشه اخه اصن هرچی وقت ازاد گیر میارم میرم سر قفس ساختنه.

خب دیگه فعلا یا علی شبتون بخیر و سلامتی باشه یا علی عخشان خفته ی من

[ سه شنبه هشتم اسفند ۱۳۹۶ ] [ 0:32 ] [ هرمیون ]

بهار در گلخونه ی من با سبز شدن درخت بادووم

[ جمعه بیستم بهمن ۱۳۹۶ ] [ 12:31 ] [ هرمیون ]

پریروزا بود که این صدا به گوش رسید. خخخخخخخخخ .این خنده نبودا صدای یه چیز دیگه بود خندم میگیره تعریف کنم

آقا سلام من دیگه والا بدقول شدم میدونم . دیشب گفتم یه لحظه بخوابم و بیام هنوزه که بیام

یه بچه گربه ی نفهم یابو توی خونه ی ما هس که مادرش هربار به زور بچه هاشو میچپونه توی خونه ی ما و خودشم غیبش میزنه مادره رو دوس دارم ولی دیگه داره خیلی سوئ استفاده میکنه

بعد خلاصه این بچه گربه قد گاو شده هر چی من ردش میذارم با چوب و شلنگ و جیغ و هورا ولی بازم این دست بردار نیس میبینی باز همون لحظه برگشته و توی حیاطه یعنی به دقیقه نرسیده برگشته

خلاصه بابام دیگه عصبانی شد و میخواس بره بیرون که گفت صبر کن من این بچه گربه رو بیرون کنم همچین کت و شلوار پوشیده و شیک مجلسی با یه چوب دو متری به دست توی کوچه دنبال این گربه گذاش یعنی دیدن داش بابام بعد گربه رو دنبال کرد این رفت زیر یه ماشین که کنار کوچه اصلی پارک بود که بابام خم شد ببینه این کجای ماشین رفته که خخخخخخخخخخخخخ شلوار از دو ناحیه پاره شد تا کمربندش هم اومد بالا آقا منو میگی اصن یعنی مردما از خنده.بعد بابام همینطوری صاف سریع حرکت میکرد به سمت خونه کسی نیاد

و اینطوری شد که دیگه بابام کلا گربه رو بی خیال شد

راستی در مورد کاشت نعنا بگم ببینید وقتی نعنا رو داخل اب میذارید ریشه میکنه و هر روزم ابشو باید عوض کنید بعد که اون ریشه چه ها از ریشه اصلی بیرون زدن اونوقت بکارید بعدشم این ساقه و برگ و اینا که وقتی توی اب گذاشتید دراومده اینا همش خشک میشه اینا نعناش نیس این خشک میشه بعد یه مدت طولانی بعد از جاهای دیگه ی گلدون یا باغچه نعنای جدید درمیاد پس وقتی دیدید خشک شد بی خیالش نشید باید اینا خشک بشه

این اون نعناهائی بود که کاشتم نشونتون دادم الان هنوز اون برگا رو داره بزرگتر شدن و سبز ولی اینا اصن بیخوده اینا باید خشک بشه

بعد دیگه بگم که اینم شب بو که دراومد من سه چهارتا گلدون کاشتم از شب بود.بعدش اون یکی عکس هم اطلسیه.اطلسی رو حتما بکارید به خدا خیلی خوشبوئه دیوونش میشید فقط اطلسی خیلی باید مراقب باشید هی اب بیخود بهش ندید چون به شدت ریزه وقتی درمیاد نه باید خشکی بهش بخوره که در ثانیه اصن تلف میشه نه اب زیاد که از طوقه میپوسه پس حواستون بهش باشه وقتی خاک به دستتون نمیچسبه آب بدید برا همه گیاها اینطوریه

اینم درخت بادووم که توی هوای نزدیک بهار سبز میشه

دیروز تقریبا یه ساعت دم غروب داشتم به مرغ عخشام نگاه میکردمآقا من دیروز تقریبا بعد از ظهر رفتم طبقه پائین و در رو که باز کردم دیدم دخی مرغ عشقم رفته توی لونه بد کلی ذوق مرگیات بهم دس داد و بعد یه کار بیخودی هم داشتم انجام که دادم بعدش یواش رفتم رو مبل روبرو مرغ عخشام آرووم نشستم بعد آقا من تا خود غروب همینطوری بهشون نگاه کردم اینقد لذت بخش بوووووووووودآخه مرغ عشق جون ادمو به لب میرسونه وقتی واسش لونه میذاری تا این لونه رو شناسایی کنه و بره توش اصن اوه ادم جونش به لب میاد .بعد دقیقا عین این راز بقا چندساعت نشستم نگاشون کردم . مرغ عشق نره اینقد ذوق کرد که ماده رفت توی لونش بعد هیجانی شد تا دید این رفت سریع اونم رفت بره توی لونه که ماده زد بیرون خلاصه اینقد این نره تا خرش گول این ماده رو زد و خودشو لوس کرد که ماده رو اخرش کشوند توی لونه اینقد اینا سر و صدا کردن توی لونه.صداشونم بم شده بود اصن خیلی هیجان داش اوخی قبونشون برم دلم اصن غش رفتبعد دیگه دیدم داره غروب میشه باهاشون خداحافظی کردم به زور اومدم بالا بعد سریع رفتم برا همه تعریف کردم که چقده اینا بانمکن. بعد مامانم اینطوری گفت خب مبارکه این دخترتم خوشبخت شد بلاخره بابام گفت باریکلا باید بیام ببینمشون پس دیگه جوجه اینا رو هم میبینیم

واقعا ذوق کردم خیلی خوشحال شدم یعنی بینهایت چون خیلی سر بستن لونشون جونم دراومد اخه قفسشون طوری نبود داخلش بذارم خیلی سخت بود از بیرون وصل کردم بعدشم نزدیک بود که کور بشم از خاک ارّه ای که رفت تو چشامو کلا زحمت کشیدم خو. بایدم خوشحال بشم دیگه

پیام شرمنده نشد بجوابم ولی کم کم جواب میدم الان نیس دخیای مرغیم کارشون زیاد شده بعد دوتا نوه کفتری هم دارم سه چهار روزه بعدش خو به سلامتی هم که باید تغذیه مرغ عخشامو به سمت تقویت شدنشون ببرم قراره نوه دار بشم برا همین اوضام به شدت قاتی پاتیه.خب فعلا یا علی تا بیام.همش میگم زودتر میام ولی واقعا زودتر میام سعی میکنم دو سه روز یه بار بیام ان شائ الله

[ جمعه ششم بهمن ۱۳۹۶ ] [ 17:50 ] [ هرمیون ]

چیزه... امشب یه کیک پخیدم

کیک کشمشی.بار اولم بود این مدلی بپزم.شیرینی کشمشی پخیدهب ودم ولی اصن دنیا با این فرق داشت موادش. ولی این خیلی بافتش اسفنجی شد چون با خمیرمایه بود خیلی عالی شد مزش هم خیلی خوب شد فقط تهش یه نموره سوخیدبه جان خودم توی دستورش نوشته بود 40 دقیقه زودتر در فر رو باز نکنید بعد من تازه واسه یه کار دیگه رفتم توی آشپزخونه دیدم هیییییییییین چقده روش طلائی شده بعد سریع در فر رو باز کردم خوبه زود دیدم وگرنه تهش خیلی میسوخید یه خورده وقت گیر بود اخه بار اولم بود اصن خمیرمایه میدیدم بعد اصن نمیدونستم خمیرمایه خشک هم هس خلاصه یه ذره هی سر عمل اومدنش دوبار امتحان کردم تا درست از اب دراومدخیلی باحاله خوشم اومد یه ذره دستم رند شد

بعد دیگه اینکه نعنا هم که کاشیده بودم دیروز

دیگه سلامتی خوابم میاد شبتون بخیر و سلامتی باشه یا علی فعلا

[ پنجشنبه چهاردهم دی ۱۳۹۶ ] [ 22:25 ] [ هرمیون ]

هفته ی خود را چگونه گذراندید؟

به نام خدا با سلام و درود به روح پرفتوحتون انشای خود را آغاز مینومایم

هفته ای که گذشت بسیار هفته ی مغز به کارگیری بود تو روحش و تنها روزی که بهم خوش گذشت اختلاسی بود که منجر به نصفه شدن قلکم و کمبود جا در ان شد و بقیه ی روزها اینقد شلوغ پلوغ بودن که من اصن یادم نیس این هفته اصن چطوری گذشت

سلام علیکم به به میبینم که همه توی اینترنت حضور فعال دارن و موندم چطور وقتتونو زمان بندی میکنید که همیشه توی تلگرام همه یا ان هستن یا همین الساعه تلگرام رو ترک کردن یا یه دقیقه پیش ، نهایتا ده دقیقه پیش
آقا ما دیشب اومدیم اینترنت که اپ کنیم بعد گفتم خیر سرم اول یه سر بزنم تلگرام بعد سریع ببندم که چون میخوام اپ کنم دیگه نمیتونم با کسی حرف بزنم بعد تا ما اومدیم همین یه سر رو بزنیم یه دیرینگی کرد گوشیم که یه متری از جام هوا پریدم تو روحم همیشه میگم این گوشی رو وقتی نشستم پای کامپیوتر نذارم روی میز اس یا زنگ زده میشه من خیلی میترسم اصن دلم بهش نیس . اهنگ پیام گوشیمم صدا زنگ دوچرخه س اخه تنها صدائیه که اگه به خدا شما در اعماق زمین هم باشید صداشو از بالا میشنوید اصن هرجا باشه صداشو میشنوید خلاصه اینکه بابام اس زد گفت باباجون بیا یه کاریت دارم آقا ما رو حساب اینکه دو سه دقیقه ای میریم و میایم همینطوری به نت وصل ، رفتم با اجازتون دو ساعت شد نمیدونم سه ساعت بعد اومدم کلی در مورد کاراش و حساباشو اینا ، که دیگه وقتی اومدم دیگه حتی حال نداشتم صفحه ها رو ببندم و خاموش کنم زدم رو کلید محافظ و خطاب به کامپیوتر گفتم فرض کن برق رفت آقا من اینو خیلی سال پیش توی یه سایت جک بود خوندم حالا چندین ساله من هر وقت اصعاب ندارم یا خستم یا کامپیوتر قاتی میکنه میزنم از کلید محافظ خاموش میکنم و میگم فرض کن برق رفتواقعا بدآموزی داره بعضی جکا

آهان بگذریم از اینا یه قضیه ای رو براتون تعریف کنم ماه رمضون بود که بابام گفت دم غروب یه زنه اول زنگید بعد صداش میلرزید و گفت یه مقدار پول کمک کنید و این حرفا بعد گریش گرفتن نتونس قطع کرد با اس گفت که پول میخواد و شوهر و ایناش مریضن نمیدونم چی چی و فلان ، هزارجور قسم که یه کمکی بکنید بعد بابام شماره کارتشو گرفت و 50 تومن واسش واریز کرده بود بعد بعد بابام که اینو بهم گفت بهش گفتم به کارتش که واریز کردی اسم و فامیلش چی بود؟ بعد من توی ذهنم سپردم بعد به بابام گفتم بابا دیگه بهت زنگید یا اس زد پول نریزیاااااااااااااااا چون اگه دوباره درخواست کنه یه ریگی به کفشش هس ، بعد چون دیگه توی فکر رفته بودم گوشی بابامو شدیدا مراقبش بودم ببینم باز این اس میده یا زنگ بزنه یا نه که دیدم بعلههههههههه بعد شمارشو برداشتم گفتم اول با بابام حرف بزنم بازم بهش بگم پدر من،برات دردسر درست میشه نکن اینکارو اگه باز اس زد (مثلا خبر نداشتم)،گفتم زنا حقه بازن مکارن نقشه کش هستن .(الان همه فحش میدید.منظورم زنای بدذات هس )بعد کلی بهش گفتم و حرف زدم و ترسوندمش بعد بابام گفت دوبار دیگم جزع فزع کرده و با کلی التماس پول گرفته بعد گفتم عجبا خلاصه دقیقا تفهیم نومودیم که این الکیه حقه بازه خلاصه بابام رو ترسوندم ازش به حدی که صبح گفت دیشب از فکر خواب نرفتم

بعد چند روز بعدش باز عوضی اس داده بود که برادر خواهش میکنم یه کمکی هر چقد ناچیز بفرستید برای من .بابامم بهش اس داده بود مزاحم نشو خانوم وگرنه شکایت میکنم و کلی هم احادیث و اینا واسش ارسال کرده بود دنباله حرفاش خلاصه دیگه اینطوری شد که شر این ادم عوضی کم شد.گفتم در جریان باشید که مواظب باباهاتون باشید عوضیا در کمین هستن همیشه والدین خود را آگاه کنید و مراقبشان باشید.پلیس فتا

موضوع بعدی اینه که اونروز بهتون گفتم سبزی بکارید من همون روز کاشتم بعد پس فرداش ریحونام دراومدنخرده چوب بریزید خاک ارّه از نجاریا بگیرید بریزید رو خاک اینطوری نه میپوسه اب اضافی گرفته میشه نه اینکه خشک میشه از افتاب اب توی خودش ذخیره میکنه میده به گیاه

اینم گلای عخوشلیه خرفه هامه خیلی دوسشون میدارم خیلی شادابن واقعا جون میده این گیاه برا تابستون.خیلی خوشگله

اون گلا موقع ضبح باز میشه تا ظهر این از ظهر تا عصر تقریبا ساعت 5 هس که گلاش بسته میشه

دیگه عصر هم که کل گیاه بسته میشه و جمع میشه خیلی خوشگله واقعا ادم زنده بودنشو حس میکنهاز اون موقع یادم میره عسک بگیرم ولی میگیرم یه بار

اینم یکی از دخیام که با اینکه هی اصلاحش میکنم بازم جلو چشاش گرفته میشه یعنی من نصف بیشتر کاکلشو زدم

اینم دخیام با دخی ارشدم

واسه ادب کردن دخیای کوچیکترم لازمه خیلی .نمیذاره زیاد شلوغ کنن همچین ارووم یه نوک میزنه تو کاکلشون خیلی بانمکه وقتی دعواشون میکنه اینام ازش میترسن ولی با همه اینا همیشه میرن پیشش وامیسن چون جثه بزرگتری داره و خشن تره احساس امنیت میکنن پیشش.خیلی جالبه که با وجود ترسشون از دخی بزرگم بازم موقع خوابیدن میرن پیشش وامیسن یا میخوابن

اینم بفرمائید شیرینی همون بله برون

من زیاد شیرینی نمیخورم ولی این خشومزه بود مخصوصا بخش قرمز رنگش عجیبببببببببب دوس میداشتمنوش جونم باشه مگه نه؟ شنیدم گفتید کوفت بخوری

شبتون بخیر یا علی

[ چهارشنبه بیست و پنجم مرداد ۱۳۹۶ ] [ 2:1 ] [ هرمیون ]

سلام عليكم خب از كجا تعريف كنم بذاريد دو سوم حرفامو بزنم بعدش ببينيد چقد ديگه ازش ميمونه آخرش عوضش دعام ميكنيد كه همه حرفامو نزدم

واقعا فكرم به شدت مشغوله نميدونم از كجا بتعريفم از يه استرسي كه واسه يه مسئله اي دارم و كاشكي دعا كنيد حتي همين الان اگه به يه صلواتم هس مسئله اين مسائل چرت و پرت نيس موضوع سلامتيه

خب حالا برم سر تعريف كردن از اين بگم كه چطور باعث شدم بابام يه دوست جديد پيدا كنه جوجه كفترامو كه ميدونيد نوه سوم و چهارمم بود با اجازتون اينبار فروختم جفتشو 25 تومنكاشكي ميشد كه يه آدمايي هم مث همين استادان قهار كفتربازي بودن كه مرغ و خروسم بهشون ميدادي مطمئن بودي كه نميكشنشون و نگهشون ميدارن و تازه چقدم بيشتر كيف ميكنن مث كفترا خو نيس ديگه اگه بود كه الان من دوتا خلوس عزيزدلمو مجبور نبودم نگهشون دارم و از اينكه بدم به كسي ندونم كه ميخواد بكشتش يا دق مرگش كنهخلاصه قضيه اينطوري شد كه دوتا نوه قبليمو كه دادم به همون پسره كه ازش علوسمو گرفتم يعني من نگرفتما من به بابام گفتم بابام گرفتبعد به بابام گفتم كه بهش بگو جوجه هاي بعدي رو بهت بفروشم چند ميدي؟پسره نفهم گفته بود ده تومن يا 15 تومن بعد عصباني شدم گفتم خو يعني چي يه جفت كفتر كاكلي پرپا رو اين قيمت ميده،خودشهبعد به بابام گفتم ببين اگه جاهاي ديگم اين قيمت بود ديگه نميذارم كفترياي نازنينم اينقد زحمت بكشن الكي و خودشونم خب سر هر جوجه بزرگ كردن ضعيف ميشن كلي از تفريح و گردششون ميزنن والا خو هي 16 روز ميخوابن رو تخم بعدش جوجه چيزي بدن خو خسته مشين بعد خلاصه با خدوم گفتم اين جوجوهامو كه بزرگ كردن ديگه نميذارم جوجه دار بشن بعد بابام يه مدل ارزن خريده بود برا كفتريا و خلوس و مرغم كه اصن اينا نميتونستن اينو هضم كنن ارزن درشت . بعد يه بار كه بهشون دادم و ديدم اصن هضمش نكردن نايلونشو بستم و گذاشتم توي پاركينگ به بابام گفتم بره پس بده اينا چيه مگه اينا طوطي ان كه پوست اينو بتونن بكنن كفتر همينطوري قورت ميده ولي بقيه پرنده ها همشون ارزن رو پوست ميكنن و ميخورن.بعد بابام برده بود مغازه دون فروشيه كه پس بده آقاهه مغازه داره گفته بود كه اقا چقد پس ميدي چيزيوبعد بابام گفته بود خب يا سوسك دارن يا خوب نيستن بعد يه اقاي ديگه اي بود كه اومده بود دون بخره البته اون گوني گوني ميخره چون كفتر زياد داشت و بابام ميگفت هردومون كت و شلواري بوديم اصن به اقاهه هم نميومد كه كفترباز باشه بعد خلاصه اون گفته بود شما چندات كفتر داريد؟بعد بابام گفته بود يه جفته. خوبه سوالاي ديگه ازش نپرسيده بود چون بابام اصن كفتراي منو ماهي يه بارم نميبينه حال نداره اصن سه چهارتا پله از حياط رو بياد بالكن پائين كفتريامو ببينه بعد مرده گفته بود كه جوجه دشاتي بيار من بخرم ازت بابامم خوشحال و خرامان گفته بود باشه و اونم ادرس داده بود بعد كه جوجوهام بزرگ شدن و ديروز به بابام گفتم كه جوجوهام چيزي ميخورن و جداشونم كردم چند روزه و مطمئنم كه چيز يميخورن و قشنگ هم ميپرن .اخه من زياد نميتونم جوجه بزرگ شده رو نگه دارم چون واسه فروش نميشه بالشونو كوتاه كرد اعصاب مصاب ندارن كه اين كفتربازا عصباني ميشن بال كفتر كه چيده باشه منم برا همين نميتونم زياد نگهشون دارم ميترسم بپرن برن اخه حيوونا نميتونن كه زياد توي قفس باشن حتما بايد توي روز بيرونشون كرد تا يه خورده پر و بال بزنن و واسه خودشون گردش كنن خلاصه بعداز ظهر جوجوهامو گذاشتم تيو جعبه و دادم به بابام كه ببره بعد بابام گفت بردم همون ادرس كه همون مرد گفته بود يه خونه خيلي بزرگگگگگگ چند طبقه بعد بالا پشت بومش اينقد خوشگل قفساي مختلف درستيده بود اخه خودش نجار بود بعد كلي شيك و مجلسي يه عالمه كفتر داش بابام گفت به زور و تعارف منو برد بالا پشت بوم و گفت كلي چاي و ميوه و شيريني كه يه دوست جديد يافته فكر كرده بابام چقد از كفتر و اينا ميدونه خلاصه كلي با هم دوست شدن و نشسته يه عالمه واسه بابام تعريف كردن و اينا.بعد 25 تومن جوجوهامو خريده بود.چه اقاي فهميده ايبعد يه ذره كه از هم سوال كردن و اينا فاميل هم از اب دراومد. اونم نه فاميل دور خلاصه يه انسان وارسته واسه جوجوهام يافتم.بعد به بابام گفتم كه خب با كفتراي من حال ميكنيا خوبه چند سوال اساسي از كفترام ازت بپرسه كه ندوني چي جواب بديبابام گفت نه خودم بلدم خيلي گفتم اره الان اگه گفت جوجه ها نرن يا ماده ؟سوي هر كدوم چطوريه چي چي موگوئي؟بابام گفت اصن وارد اين قضايا نميشم

اره خلاصه اينطورياس كه بابام يه دوست جديد يافت كه بسي خوشش مياد ازش

اهان پولشو چيكار كردم؟هيچي ديگه ميخواستيد چيكار كنم خونواده رو دعوت كردم به همبرگر ،همه بند و بساطشم بابام خريد از همين همبرگر آزماها بعد من سرخ كردم و واسه ناهار زديم تو رگ.انتظار نداشتيد كه كار ديگه اي باهاش بكنم همين كه يه خونواده گشنه رو سير كردم خيليه ديگه

قضيه ي بعدي اين بود كه يكي از فاميلاي بابام كه يه پيرمرد و پيرزن هستن يه گلدون خيلي بزرگ از اون قديميا به بابام دادن يعني گلدوناشون زيادشون كرده بود بابام ديده بود من دست به باغبونيم خوبه واسش انگيزه شده كلا گلدون واسم بياره و خوشش اومده كلي از باغبوني.البته خودش انجام نده ها بعد اين گلدون خرس رو واسم آورد

منم فعلا خاكش كردم دارم روش كار ميكنم تا يه خاك خوب اول درست بشه.اون سنگ توي گلدون هم برا اينه كه هر چي توش چال ميكنم با سنگ بعد رو خاك ميكوبم كه قشنگ خاك فشرده بشه زودتر هضمم بشه توي خاك بعد گوجه كاشتم دراومده وقتي بزرگ شد بزنم توي اين گلدونه لاله عباسي هم كاشتم اونم دراومده اونم بزنم كنارشمنتها خاكش بايد به شدت خوب باشه .اينم گوجه هام كه تازه دراومدن اون بزرگترا هم لاله عباسي هستن ما موگوئيم لال عباسيخو حال نداريم دو ساعت بگيم لالههههههههه عباسي

اينم اوضاع اطلسي هام.اون برگ تقريبا گردا

اينم گل جعفري شويدي نيدونم چي چي بهش ميگن من چون بوي پارك ميده خيلي دوسشون دارم ديوونشونم ياد بچگيام ميفتم به شدت روانيشونم نه ديوونشونبين گل جعفريا هم دوتا افتابگردون كاشتم اخه بيشتر دوتا نيمشه توي اين گلدون بزرگ سفيدا.اينم هيمشه در نظر بگيريد زرتي يه خر چيزي توي يه جاي كوچيك نكاريدمن تازه حعفريا رو كاشتم چون اينقدا ريشه نميكنه

اينم اول يه مشالله بگيد درخت مو همسايمونه.مشالله بهش الله اكبر واقعا خوشگله و پربار

اينم گل انارمون

اينم آقايون كه هر جا ميرم دنبالم ميان كلا هوامو دارن كسي چپ بهم نگاه نكنههر كي بياد توي حياط، حملههههههههههههه

بازم آقايون

دخيم.بچم مريضه.لمبه گذاش.فك كنم برونشيت داره فردا به دامپزشكه بايد بزنگم امشب زنگيدم نبود.اونبار بهش زنگيدم برا همين كه تخم توي دلش شكسته بود بعد سلام اينا كه كردم يهو گفتم، يه مرغ دارم بعد اينو كه گفتما ياد اين افتادم كه ميگن يه مرغ چندتا تخم ميذاره،بعد اينقد خندم گرفتتتتتتتبه زور خودمو نگه داشتم و سوالمو كردم

امروزم سردم بود خو.گير به لباسم نديد.من سرمائي استم باد شديد ميومد باروونم يه ذره ميومد من يخيدمخلاصه ان شائ الله جواب بده فردا يا به بابام بگم بهش بزنگه اخه دوست بابامه با گوشيش ميزنگه جواب ميده.

خب تا يادم نرفته دوتا پيام بجوابم گفته بودم قبلا ميجوابم در مورد باغبوني.

آجي فاطمه سلام عزيزم خوبي اجي جونم؟اول اينكه مراحمي عخشم در مورد گلدون چوبي، اجي چوب تا چوبه چوب ضخيم باشه بعد من تازه يه قسمت باغچه چوبيمو با همين چوباي جعبه ميوه ها درستيدم بعد سال اول نه اصن چيزيشون نميشه بعدشم اجي اب كه نميخوايم ببنديم بهش در يه حدي بايد اب داد كه خيس بشه شير اب رو خيلي كم باز كرد ابش داد اينقد كه تا نزديك ته برسه كلا هم اب زياد بدترين چيزه مخصوصا اگه به طوقه گياه زياد برسه .من هميشه دور از طوقه گياه ميدم.طوقه گياهم همون قسمت از ساقه كه با خاك در تماسه بعد داخل خاك ميشه اونجا .بعد اهان خلاصه اينكه سال اول چيزيش نشد سال دوم چوبا يه خورده حالت گرفت چون چوب كلا اب بهش برسه حالت ميگيره از حالت صاف درمياد.برا همين من سراميك و سنگ مرمر داشتيم گذاشتم بغلاي جعبه.برا همين ديگه اب بهش نميخوره اصلا.البته اينكارو سال بعد بكنيد چون سالاول بايد خاك خوب بشه.بعد اهان بايد زهكشي هم براش بذاريدا حتما بايد تهش راه باشه كه اب بره اگه زماني اينقد زياد داديد كه اب ميخواد در بره بايد راه داشته باشه من هيچ وقت تا اين حد اب نميدم .

بعد در مورد پياما من اصن پيام تائيد نميكنم واقعا نميتونم همه رو جواب بدم هر پيام رو اونم توي بخش خود پيام،خيلي وقت گيره برا همين تا بتونم ميام توي پست جواب ميدم ولي خو همه ميدونن كه من تيو زمينه پيام جواب دادن بدنام هستم و كلا شرمنده ي هميشگيه اين موضوعببينيد من هربار كه جواب ميدم و به صفر ميرسونم ظرف يه مدت كم باز به همون اندازه ميرسه من واقعا نميتونم به خدا همه منو ببخشن.خودم خيلي خجالت ميكشم و ناراحتم

بعد اجي مه جبين سلام اجي جونم خوبي اجي؟اجي من توي يه پست چند روز پيشا گفتم چيكار كنيد .به خدا اصن چندتا نكته هس رعايت كنيد همه چي حله.يه چيز ديگم بگم كه وقتي چيز درمياد از خاك بايد نور ببينه وگره هي قد ميكشه و دراز ميشه بعد خشك ميشه اگه نور ببينه كوتاه ميشه و ساقش ضخيم و قدرتمند.بايد حتما يه جايي بذاري كه افتابش تا ظهر يا نزديكاي ظهر باشه واسش.خيلي مهمه عزيزدلم

ببينم ميشه يه چي ديگم براتون بتعريفم.اوه نه نميشه خيلي ديره .دوس داشتم بگم براتون اخه من بعداز اون لباسا كه خريدم دوباره رفتيم همون فروشگاه لباس يه دو سه تا چيز ديگه خريدم مسئله مهمش اينه كه يه چيزائي بود كه بايد حتما براتون بتعريفم واقعا لازمه.در مورد فروشنده ي حسود و بدذاتش خودمونيم بعضي دخترا اينقد حسودن كه حتي نميتونن خودشونو كنترل كنن و بروز ندن اه اه واقعا هم خدا اين دسته از دخترا رو خلق كرده واسه يه دسته ي خاصي از پسرا كه اونام بدذاتن بعد بيان اينا رو بگيرن تا عذابي باشه بس اليمباشد تا رستگار شوندديديد اتفاقا اينجور دخترا هم حتما مزدوج ميشن و نميترشن چون اصن رسالتشون همينه.هدف افرينششون همينه.حق پسراي گناهكارااااااااااا نه يعني هيچي بگذريمشب بخير و خوشي و سلامتينه خو ببينيد گفتم پسراي گناهكار پس بحثي نباشهمديونيد فك كنيد كه الان برگشتم قسمت گناهكار رو بهش اضافه كردم.شب بخير يا علي راستي يه دامن عخشي خريدم اينقده دوسش ميدارم بعدا ميام عسكشو ميذارم

راستي راستي يه چيز ديگه اجي نازنين عزيزدلم من گفتم كه از كجا دانلود ميكنم فيلما رو. سايت تايني موويز هس سلام دانلود خيلي سايتا هس اسم اينا رو بزني توي گوگل مياد واست.همه جا هس .فقط ببين حتما دوبله باشه.بعد راستي يه چي ديگه اينا فيلماي دوزبانه هستنا يعني هم دوبله هم زبان اصلي يعني بخشاي سانسور نشده داره كه به زبان اصلي هس اون قسمتاش بعد يه تيك هم داره كسي كه زبان فارسي رو زياد بلد نيس و انگليسيش بهتره بتونه تيك بزنه توي تنظيماتش بعد زبان اصلي گوش كنهمث من الان من درست متوجه نميشم پياما رو كه بتونم جواب بدم.انگليسي بنويسيد

جدي من رفتم اينبار .واي دير شدددددددددددد شب بخير يا علي

[ سه شنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ 2:1 ] [ هرمیون ]

من هر شب ميام بعد ميگم خستم فردا كارام كمتره فردا با انرژي اپ ميكنم بعد دوباره فردا ميشه كارا زيادتر بازم من خسته تر.اين چه وضعشه

سلامات فراوان روز مرد رو به آجياي عزيزم تبريك ميگم

من چندتا كار انجام دادم هنوز تكميل نيس كه عسكشو بگيرم كاراي ذوق مرگياتانه بوده همشون

از اونا كه بگذريم ميرسيم به اينكه بلاخره اين شيشه فر رو درستيديم.يعني بقيه خونواده رو ول كنيد اصن هيچ وقت حوصله زنگ زدن به تعميركار و نصاب و چيزاي بزرگ خريدن و دكوراسيون رو به كل عوض كردن و هر نوع تغييراتي رو ندارن اينجا من تنها قيام كننده هستم و هميشه هم موفق بودم

خلاصه اينكه منتظر بودم بابام حقوق بگيره تا بزنگم به خدمات پس از فروش همين شركت اجاق گازمون.بعد با اجازتون ديروز فوري دست به كار شدم چون يه چند روز از حقوق بابام بگذره ميگه چيزيش نمونده طلبكار دارم و اين حرفا منم ديگه دستم اومده چيكار كنم در مورد حقوق بابام.مامانم و خواهرام حوصله سر و كله زدن با بابامو ندارن ولي من بهشون ميگم شما فقط نگاه كنيد ببينيد من چطوري بابا رو واميدارم كاري رو انجام بده با اجازتون ديشب زنگيدم به خدماتي بعد موبايل نصاب رو بهم داد به اون زنگيدم و گفتم ميخوام دوباره شيشه فر رو نصب كنيد بعد گفت گروون ميشه هااااااااا مطمئنيد؟ گفتم مگه چند ميشه؟ گفت 75 تومن بعد به خدا جوري كه اين اقا گفت گروون ميشه من باورم نشد گفتم 750 تومن؟!!! بعد دوباره پرسيدم گفتم چند؟ گفت 75 تومن.اصن تعجب كردم از دستشبعد گفتم آقا 75 تومن؟!!!خب باشه ميخوايم بعد گفت امشب خواستيد ميام ساعت چند؟گفتم نه امشب كه نه بابام نيس.اصن به بابام نگفته بودمبعد گفتم فردا گف ت باشه اخرشم نفهميدم كه گفت فردا صبح زنگ ميزنم يا ه اخرشو اصن نفهميدم ديگه بعد خلاصه رفتم به بقيه گفتم كه فردا ميان شيشه گاز رو بنصبن خواهرام اينطوري مامانمم اينطوري گفت چي شيشه گاز رو ميان عوض كنن گفت عجب دختر توام حوصله داري بيكاريييييييييييييي گفتم خب واجب بود خواهرمم گفت خب حالا خودتم ميري اشپزخونه رو روبراه ميكني عجب نامردايي گفتم چشه خو تميزه فقط يه خورده ظرف هس يه جارو هم ميخواد يه تي هم ميخواد ااااااااااا بعد داخل فر رو هم بايد تميز كرد.اصن كاري ني بعد رفتم توي اشپزخونه سر شب بود تا ساعت 11 بود نيدونم اين حدودا فقط داشتم گاز رو تميز ميكردم عجب اين سس گوجه ميچسبه به در و شيشه داخل و ديواراش.سسه مگه توي فر خودشو هي پرت ميكنه اينور اونوربعد خواهرم بقيه كارا رو كرد البته ظرفم خودم شستم اون خواهرمم يه چيزي از يخچال برميداش ميخورد و واميساد جلو گاز ميگفت باريكلا خوب تميز ميكنيا كلا جائي رو خوب تميز ميكنيمنم اينطوري خيلي خسته شدم اصن له و لورده شدم بعد صبح كه شد ساعت 8 مامانم شتررررررررق در اتاقمو باز كرده ميگه پاشو جارو كن اين اشپزخونه رو مياد زشتهبعد گوشيمو از بغل بالشتم برداشتم نگاه كردم ديدم ساعت 8 ميگم اين ساعت كي مياد اصن معلوم ني ظهر بياد شب بياد.بعدشم من كه تميز كردم يه جارو مونده مامانم گفت ما كه فر نميخواستيم خودت ميخواستي حالام جاروشم با خودتعجباااااااااااا بعد خواهرم ديگه دلش سوخته ميگه ولش كن بخوابه من جارو ميكنم.بكپ تواصن عخش از سقف،ديوارا ،از همه جا واقعا داره چكه ميكنه حالا مگه گذاشتن هي اومدن توي اتاقم هي رفتن هر چ يهم داشتن يختن تو اتاق من.بعد ديدم نميذارن كه بخوابم گوشيمو برداشتم يه اس زدم به بابام كه اتاق بالا خوابه،بهش گفتم باباجون قربونت برم بزنگ به اين اقاي فلاني ببين دقيقا كي ميادبعد ديدم بابام بعد يه ربعي گفت اقاي فلاني ميگه 4 تا 5 عصر ميام منم داد زدم گفتم 4 تا 5 عصر مياددددددددددددددددددددددد حالا ساكت باشيددددددددددددددددد خواهرم در اتاقمو باز كرد گفت از كجا فهميدي؟گفتم اس دادم به بابا ،بابا زنگيد بهش،بعد بابا اس داد به منكلا 99 درصد اسايي كه من و بابام با گوشيامون ميديم،اس دادن من و بابام توي خونه سصرفه جوئي در انرژيه .مثلا بابام اس ميده ميگه يه هندونه رو نصف كن بذار تو سيني بردار بيار من مثلا اس ميدم ميگم باباجون بزنگ به فلاني ببين كفتر ماده منو چيكار كرده اورد يا نه؟بعد بابام ديگه وقتي جوابش زياد باشه حال نداره اس بده ميگه پاشو بيا بهت بگم چي گفتهمچين خانواده باانرژي و فعالي استيم

راستي بعد نگفتم بهتون كه اين نصابه كه كارش تموم شد و شيشه رو نصب كرد بابام گفت دستتون درد نكنه حالا چند بدم خدمتتون، واي آقا اين نصابه برگشت گفت قابلي ندراه به دخترخانومتون ديشب طي كردم قابلي نداره 75 تومن بعد بابام برگشت نگام كرد متعجبمنم اينطوريبعد بابام رفت پول بياره .اخه ميدونيد من به بابام گفتهب ودم قيمتي نداره شيشه گاز،شايد 40 تومن بشه اخه ميدونستم تا 50 تومن بابام قبول ميكنه ده تومنم پول نصب كه مثلا ميشه 50 تومن بعد خلاصه اينطوري شد كه وقتي نصاب رفت بابام از پله هاي حياط اومد بالا گفت آررررررررررره 40 تومن ميشه

اينم شيشه جديد،بعد اين سايه ها كه توش هستا جاي دست نصابه اينطوري نشون ميده بايد پاكش كرد فك نكنيد كف اشپزخونه تميز ني.نخيرم م تي كشيدم ديشب مث دسته گل ميمونه

اونم اون قابلمه آگرين معروفه

روز دوم نوشتن

راستش امروز چهارشنبه س بذاريد از اول سلام كنمبه جان خودم دوس داشتم اون نوشته قبلي رو ارسال كنم ولي از ترس اينكه گفته بودم اينبار ميام پياما رو بجوابم بعد خيلي خسته بودم و نميتونستم برا همين ارسال نكردم

خب بذاريد ادامه نوشتن رو داشته باشيم

چند روزيه كه دخيم يعني دخي مرغيم حالش خوب نبود تخم توي دلش شكسته بود برا اينكه ااااااااااااا چيز ، نميشه گفت خب كه چرا اينطوري شده بود ديگه ميتونيد حدس بزنيد چرابه خاطر همينم طلاقشو از اين خلوسه گرفتم جون دخترم آزاد شد نزديك بود دخيمو به كشتن بده خيلي غصه خوردمحالا قضيه دكتر بردنش خودش حكايتي داره يه جريان دماغ سوختگي هم توشه مرغم وقتي فهميدم كه اين مشكل براش پيش اومده كلي ترسيدم بعد سريع به بابام گفتم كه بزنگه به دامپزشكه .بعد بابام زنگيد بهش اخه پسر يكي از دوستاشه بعد بهش گفت كه دخيم چطورياس اونم گفت كه نميشه كاريش كرد شايد مسئله مهمي هم نباشه ولي با روغن ماساژش بده تا بتونه تخم شكسته رو از خودش بيرون كنه منو ميگيد ا اصن يه حالي شدم بغض كرده بودم بعد گفتم خب بياريمش پيشش نميتونه خوبش كنه؟بعد گفت نه كاريش نميشه كرد منم خيلي ناراحت شدم بعد به يه دوستام گفتم يه شماره دامپزشك بده بهم اگه ميشناسه ،بعد گفت اين خيلي خوبه .بعد به بابام گفتم كه دوستم يه دامپزشك خوب رو بهم معرفي كرد بهش زنگيدم و سوال كردم و اونم مهربانانه همينو كه بابام بهم گفته بود ،بهم گفت بعد شب كه شد به بابام گفتم به دامپزشكه زنگيدم فاميليشم دكتر ... بود بعد بابام با دهن تمام باز با حالت مسخره كردن گفت خخخخخخخخخخخخب اينكه همونههههههههههه پسر دوستمه بعد يهو منفجر شد از خنده يه صدباري گفت دماغ سوختههههههههههههههههههه يعني توي عمرم تا اين حد ضايع نشده بودم حالا هر چي ميرفتم حرف بزنم بگم خب نه ، اصن بابام اجازه نميداد هي ميخنديد ميگفت ول كن ديگه دماغ سوخته ميخريمممممممممممممم عجبا .بعد خلاصه به دو سه تا دامپزشك ديگم زنگيدم يكيشون دقيق به حرفام گوش داد بعد اخرش گفتم اگه ميشه بيارمش شما يه كاري براش بكنيد بعد گفت مرغت از اين مرغ خونگياس؟ بعد گفتم بله ولي نژادش فرق داره بعد گفت خب كاريش نميشه كرد چيز مهمي هم شايد نباشه ولي در هر صورت كاري نميشه براش كرد بعد خداحافظي كردم و توي دلم گفتم خو مگه تبعيض نژاديه دخيم هر نژادي باشه حالا اگه يه طوطي چند ميليوني بود جراحيشم ميكرديدخلاصه شكرخدا دخيم با هزار دردسر و سختي كه خودم و خودش كشيديم رد كرد تخم شكسته رو.كلي جاشو گرم كردم پارچه گرم چندات زيرش انداختم وقتي ميخوابه جاش گرم باشه با روغن زيتون ماساژش دادم شكمشو.ولي اين كار خطرناكه ها بايد با دقت كرد بعد خلاصه كلي بهش رسيدم و غصه خوردم تا شكرخدا خوب شد

بعدديگه اين از اين قضيه،قضيه تخم مرغا كه زير كفترا گذاشتم هم بماند كه يك كتك كاري كردن با هم شما يه وقت اين تجربه رو تكرار نكنيد من گيج بودم جوجه ميخواستم واسه خلوسام وگرنه درستش همونه كه كفترا تخم كه ميدن وقتي دوتا شد با تخم مرغ عوضشون كرد اونطوري اصن بينشون بحث نميشه اين پسمر كفتريم عجب باهوشه .آقا دو روز كه ديد كفتر مادهه خوابيده رو تخم مرغه و بلند نميشه بياد به جوجه ها چيزي بده،خسته شد پاشد از رو جوجه ها يه دست كتك نثارش كرد و پرتش كرد از رو تخم مرغه ،پائين. خلاصه اينطوري شد كه ديگه تخم مرغه رو برداشتم نشد كه بشه حالا منتظرم بتخه دوباره كه عوض كنم با اينا تو ذوقم زدن اه اه اه

بعد آهان بذاريد بگم در مورد فيلم warcraft

اين فيلم مسخره ي warcraft رو يه وقت نبينيدا واقعا مزخرف بود اصن هم هدفشون فيلم ساختن نبوده همش از اول تا اخرش نشانه هاي شيطاني و استغفرالله يه چيزائي از اسلام هم توش بود كه اصن دلم نمياد حتي بگم حتي از همون شيوه كه سبد حضرت موسي عليه السلام رو توي رودخانه نيل انداختن توي اين فيلم مثلا يه بچه غول رو اينطوري نجات دادن واقعا خاك بر سرشون .خيلي عوضي هستن تمام دست اندركاراي ساختاين فيلم از اين چيزاشم بگذريم اصن خودشونم نميدونستن حالا آخرشو چيكار كننچطوري اين دري وريا رو جمع و جورش كنن

اين از اين بعد فيلم Iron man3

اينقد خوشگل بوددددددددد كه حد نداش كلا تمام قسمتاش خوشگلن اين 3 كه ديگه حرف نداش گذشته از جنبه هاي تخيليش كه چقد ادو دوس داره يه واقعيتي رو هم از اين كشوراي مزخرف غربي توش آورده بودن و موضوع اصليش بود كه اصن حال كردم اي ول بهشون

خب اين بحث فيلممون رو تا اينجا بذارم باشه چون من يادم ني فيلماي ديگه اي كه اين چند روزه ديدم اخه اونا كه ديدم رو توي كامپيوتر خواهرم گذاشتم چون حافظه كامپيوترش از من بيشتره يه درايو اجاره كردم ازش تا ما نيز ارتقائ بدهيم اين سيستم عخشولي ام را

بعدديگه اينكه برسيم به بحث باغبونيبذاريد از همه چي براتون بگم كه جبران كنم همه چيو

خب اين از شب بوهايي كه فك كنم بهمن ماه بود كه گفتم اونموقع بكاريد 15 بهمن كه خيلي خوب ميشه يادم ني دقيقااخه من تيو دفتر تاريخ مينويسم يه دفتر مخصوص باغبوني ديديد يه بار. خلاصه الان اينقدي شدن

آماده ي گلدون عوض كردن.وقتي ميخوايد گلدون عوض كنيد هميشه لبه گلدون رو به لبه ي يه جائي كه بلندتره يواش ضربه بزنيد اينطوري به بوته اسيب نميخوره كه يهو از دستتون در بره بشكنه

اينم اطلسيام و هلو بادومام

خب يه چيزاي كلي رو بگم رد مورد چيزي كاشتن.ببينيد من يه بار كامل گفتم حيف كه ارشيو 93 حذف شده وگرنهراحت ميگفتم اونجا رو بخونيد.وقتيم يخوايد چيزي رو بكاريد از هر چيزي مهمتر خاك هس يعني هر كي ميگه چي و چي مهمتره الكي ميگه فقط خاك مهمتر از هر چيزيه.شما اگه كمپوست بخريد كه خيلي زحمتتون كم ميشه تقريبا اصن زحمتي ديگه نميكشيد برا كاشتن هر چيزي.ولي اگه كيسه خاك برگ و اينا كههمه جا هس رو ميخوايدب خريد خبو هستنا ولي اينقد كمك نميكنه بايد شما رو خاك كار كنيد خاك باغچه خاك خوبيه ولي تا وقتي كه همونجا سر جاش توي باغچه باشه

اگه كمپوست گيرتون نيومد شما يه گزينه خوب ديگم داريد اونم استفاده از باغچه چوبيه گلدون چوبي يا هر چيزي كه خودتونم ميتونيد بسازيد و چوبي باشه اونم تاثير همون كمپوست رو داره بعد خاك رو كه رخيتيد توش بايد يه سال هر چي داريد بريزيد زير خاك مخصوصا پوست موز اشغال چائي برگ درختا اينا بهترينن و از هر چيزي بهتر تجزيه و ميشن و سريعتر بعد خلاصه اينكه اول سعي كنيد خاكتونو خوب كنيد يه سال اول هم زور نزنيد موفق هم ميشيدا اگه بكاريد ولي تجربه ميگه كه خاكتونو يه سال بذاريد همونجايي كه ميخوايد چزي بكاريد اماده بشه به حال خودش اينقد خبو ميشه كه ديگه تا آخرش راحتيد فقط سالاي بعد ديگه نياز نيس صبر كنيد فقط زمستون چيزي زير خاك ميكنيد كود بشه تا اخراي زمستون چيزي بكاريد توش.پس ببينيد اينو يادتون نره .اگه هر چي ميكاريد خراب ميشه دست خاك هس. بعد نحوه اب دادن.يعني دليل بعدي كه همه چي خراب ميشه بعد از دراومدن روش اب دادانه.اقا چه اصراير داريد اينقد اب بديد به چيزياينو كه ميگما خودم دچارش بودم همش حس ميكردم داره گياهم له له ميزنه.حيووني رو ميبستم به اب تا خفه ميشدآهان زهكشي هم هس خيلي مهمه كه يه راه خيلي باريك و كم واسه خروج اب اضافي باشه بعد اينكه اب دادن اينطروي بايد باشه كه انگشتتونو به خاك بماليد خاك نميچسبه به انگشتتون .اونوقت حالا ميتونيد ابش بديد نه يه خر اب ها كم بعد اينكه اب فوري بايد بره ته حالا يه ثانيه هم طول كشيد اشكايل ندراه ولي نبايد طول بكشه فرو رفتنش وگرنه رو خاك جلبك ميزنه و بازم دردسر داره. بعد اينكه همين ديگه هر بذري هم دو برابر قطرش چال ميكنيد و ميكاريد رو نكاريد ته بكاريد بهتر از رو كاشتنه خودشو ميكشه بالا ولي زيادم ته نه ها چون ميپوسه.

خب اين تا اينجا.ديگه يادم ني چيا رو بايد بگمكل چيزي كاشتن همين بود بعد در كل هر بذري رو نصف روز اب كنيد خيلي خوبه نه اب خيلي سرد نه خيلي گرم ولرم خوبه بعد بكاريد مدت زمان دراومدن به نصف ميرسه.بعضي هسته ها مث بادووم يه روز كامل هم اب كنيد خوبه چون بايد اب برسه به مغزش.ديگه چيا بگم.بگيد من والا همينا تو ذهنم بود.اهان مكان كاشتن .آقا اينو خدايئ هزار بار بتون گفتم كه اينم خيلي مهمهههههههههههه يعين حتما بايد گلدون يا هر چيزي رو جائي بذاريد كه افتاب صبح تا ساعت 12 فوقش 1 روش باشه ديگه بيشتر اين نه.اصن افتاب ظهر به بعد نابود كننده س

خب بازم تا اينجا رو داشته باشيد در مورد باغبوني

راستي اينم بساط پيتزا ديروز توي آشپزخونه يعني اصن مراحل بعدشو كه نگو اينقد خسته شديم كه حال نداشتيم بخوريم چه برسه به عكس گرفتن

ديگه ما اصلا چند ساله سوسيس و كالبا سور كنار گذاشتيم به هيچ وجه استفاده نميكنيم با پياز سرخ كرده و گوشت چرخ كرده هم سرخ ميكنيم و يه كم زردچوبه و نمك بعد با قارچ و فلفل دلمه و من بدون پنير واسه خودم ميدرستم بقيه با پنير ميخوان پنيرشم اخه بيش از حد ضرر داره من نميخورم ميترسمميخواستم مراحل بعديشم عكس بگيرم ولي اصن نشد ديگه چون خيلي خسته ميشه ادم .ببخشيد ديگه.يه با رتااخرشو ميرم براتون

بچه ها شرمنده من پياما رو بعد بجوابم دستم خيلي درد گرفت ولي از يه طرفم واقعا دوس دارم باهاتون حرف بزنم و بجوابم پياماتونو ببخشيدم به خدا.خب فعلا يا علي تا دوباره بيام واقعا تمام سعيمو ميكنم كه زود بيام اينقد طول نكشه ولي همش يه چيزي پيش مياديا علي شبتون بخير باشه خوب بخوابيد

[ چهارشنبه بیست و سوم فروردین ۱۳۹۶ ] [ 23:51 ] [ هرمیون ]

امروز بلاخره يه هواي آفتابي خوبي شد و من تونستم يكي از تصميمات ذوق مرگيانه ي خودمو اجرا كنمخيلي حال داد بهم .پخش زمين شدم و نشستم باغچه چوبيامو نقاشيشون كردمبه اين صورت كه موشاهده مينومائيد

پاستلاي گچيم بعد از داغون شدن

اينم اثر هنريم

چه خوشگل همه دارن رشد ميكنن

بادووم ، هلو ، آلبالو ، اطلسي ، انگوري توي باغچه هام هس.همشونو از هسته كاشتم..ان شائ الله همشون به خوبي رشد كنن و بزرگ بشن به قدرت خدا

خب يا علي فعلاا جياي گلم شبتون بخير باشه

[ چهارشنبه نهم فروردین ۱۳۹۶ ] [ 0:36 ] [ هرمیون ]

خواستم بازم از يه محصول ديگه ي شايسته ي امسال رونمائي كنم

و اين هندونه ي شايسته ي سال1395

ميدونم تحت تاثير قرار گرفتيد فعلا يا علي

[ جمعه بیست و سوم مهر ۱۳۹۵ ] [ 13:8 ] [ هرمیون ]

Members

اتاق دوست داشتنی من

عکس از اتاقم

کتاب های دوست داشتنی من

کتاب های خارجی و ایرانی هری پاتر

سایر کتاب های جذاب

باغبانی های من

تصاویر باغبانی های سالانه ی خودم همراه آموزش

نقاشی های من

نقاشی های پاستل، آبرنگ ،مدادرنگی های خودم

نجاری های من

نجّاری و کار با چوب های من

بازی های کامپیوتری و رومیزی من

بازی های جذاب و ارزان کامپیوتری خودم

بازی های رومیزی من

دانلود فيلم آموزشي گلدوزي با چرخ خياطي همراه با توضيحات

آموزش گل دوزي با چرخ خياطي

دانلود فيلم آموزشي قلاب بافي همراه با توضيحات-در حال تكميل

آموزش قلاب بافي و نقشه خواني

دانلود فيلم هاي آموزشي روبان دوزي

فيلم آموزش روبان دوزي 1

فيلم آموزش روبان دوزي 2

جادوي آشپزي ...

منوي تصويري غذا

آموزش تصويري سفره آرايي

Statistic