|
جادوگري | ||
|
هی باد این پنکه میخوره به موهام فیششششششششی هی هوا میره رو صورتم میخوره اعصابم خورد میشه حالا نه میشه کولر زد نه پنکه روشن نکرد سلام برا خوشحالی بععععععععععععععضیا چند روز پیش یه کم مریض شدم یه ذره تب کردم به خاطر چند شب پیش که هوا سرد شده بود درا و پنجره ها باز بود. منم حساسم خیلی به سرمای حتی کم.کلا تابستونا هی دربه در میشم میرم اینور اونور میخوابم بعد یهو که سرد میشه نمیتونم غیر از اتاقم جایی دیگه بخوابم باید خیلی گرم باشه. چون سردردای خیلی شدیدی میکنم. تب هم که رو شاخشه یه ژئوفن کامپاند خوردم خوب شدم. بعد دیگه امروز پست تشریف آورد یه پسره هم هس همیشه. اصلا هم اعصاب مصاب نداره. از دست منم دیوونه شده چون همیشه پشت در خونمونه والا چه ربطی داره خب نگفتمااااااا خب چیزی که سفارش دادم چیزی نبود جزززززززززززززززززززززز: کتابیار
با کتاب سنگین و بزرگ هم عکس گرفتم که ببینید چقد خوبه. اصلا فکر نکنید پلاستیکه ، ضعیفه .اصلا خیلی محکم و بادوام هس
خیلییییییییییییییی خوبه وای که کاشکی زودتر میدیمش پلاستیک خیلی محکم و فشرده س. خیلی ماهه. مطمئن باشید جنسش خوبه. بینهایت راحته. من واقعا دستم درد گرفته بود به خاطر نگه داشتن کتاب. ولی این راحت میذاری میخونی وای خدا خیرش بده هر کی اختراعش کرد. ایرانی هم هس.تازه برا تبلت و کامپیوترای سبک هم خوبه. البته من هم از تبلت بدم میاد هم لپ تاپ و این چرت و پرتا بعدش بازیایی که خریدم کل دیروز رو داشتم یکیشو نصب میکردم به خاطر اینکه 80 گیگ فضا میخواس بعدش هر چی داشتم حذف کردم و پارتیشنا رو با هم ادغام کردم کلا مردم اینقد که خسته شدم. کلا هر وقت هم که کار نداشتهباشم مثلا میخوام استراحت کنم بلاهای بدتری سر خودم میارم اینم بازی اولی که نصبش کردم. خیلی قشنگه. از این شوتریایی هس که با بیگانگان و موجئدات عجیب غریب مبارزه میکنن
بعدیشم که عشق همیشگیه من ترمیناتور
اینو نصب نکردم هنوز ولی بازیشو دیدم خیلی خوشگله. بعد هم کتابام که رسید.وقتی یه کتابی رو میخوام اینقد میترسم که یه وقت نکنه گیرم نیاد بعد وقتی سفارش میدم باورم نمیشه تا به دستم نرسه
کتابش خیلی قشنگه داستان قشنگی داره. هر سه جلد هم به هم مربوط هس. کتاب بعدش که خوندم دیشب تمومش کردم صخره ی تانیوس بود
یه جایی از کتاب نوشته بود که مردا وقتی کسی رو نمیتونن به دست بیارن از عشق ترحم برانگیز استفاده میکنن مث اینکه خودشونو به مریضی میزنن یا هر چیز دیگه تا توجه و ترحم دختری رو به دست بیارن. آخرین حربه ی پسرا
باورم نمیشد اینقد قشنگ باشه. به حدی هیجانی بود و ادم میخواس ببینه چی میشه که من توی چند روز خوندم . قسمتی از داستان که اصل داستان بود واقعی بود ولی در مورد خود پسری به اسم تانیوس افسانه بود. یعنی وقتی بخونید بعضی جاهاش اینقد تعجب میکنید وو شوکه میشید که تا صبح از یادتون نمیره وانگار توی اون فضا بودید و این اتفاقا رو دیدید. بینهایت دوسش داشتم لازم به ذکر میباشد که به شدت بعضی جاها کتاب ضایع بود فقط دست بچه ها ندید خب دیگه اینکه یه کم وسیله های خیاطی خریدم. راستش خیاطی کردن رو نمیدونم بگم دوس ندارم یا نه .چیزی رو که بخوام بدوزم خوشحالم که از اینکه میتونم هر چیز یرو که دوس دارم عینشو بدوزم ولی خب حوصله خیاطی رو ندارم خیلی خسته کننده س. چون به شدت باید دقیق کار کنی و اصلا نمیشه اشتباه کرد و یه دقت خیلیییییییی زیادی میخواد. بعد اینکه اینقد هم لباس از هر مدلی چه خونه ای چه بیرونی گروون شده که اصلا دلم نمیاد دو سه تومن پول بدم برا یه مانتو یا یه تومن بدی برا یکی دوتا تیشرت یا لباسای خیلی ساده واسه توی خونه. واقعا نمیشه همچین کاری رو بکنم. قبلا ارزون بود یه عالم لباس رو دویست تومن میخریدم خیلی می ارزید ولی الان نه اصلا. برا همه چی دیگه پارچه میخرم و میدوزم . مجبورم خیاطی کنم و ازش لذت ببرم این چیزایی که لازم داشتم
نوار اریب رو برا دستگیره آشپزخونه میخوام. راستش دستگیره رو میشه بدون نوار اریب دوخت ولی اینطوری خیلی شادتر و شیک تر و دوست داشتنی تره سنجاق ته گرد هم که خیلی لازمه همیشه. اعصاب ادم راحت تره موقع خیاطی. چون من همیشه حوصله کوک زدن رو ندارم. چون اکثرا باید برا لباس قبلش یا کوک زد یا سنجاق بعد زیر چرخ خیاطی گذاشت. این ته گردا خیلی خوبن. یه سری خریدم نمیدونم کم شده . همیشه هم گم میشن اون سوزن هم که آبی رنگ هس به مقوا چسبیده سوزن آبی برا چرخ خیاطی هس که باهاش پارچه های پلاستیکی رو میدوزن. با سوزنای معمولی اصلا پارچه که پلاستیکش زیاد باشه رونمیدوزه. اید حتما از این استفاده کرد. بقیش هم که معلومه دیگه چیه الانم که اینجا نشستم که دلم اینجا نیس هی میگم مامانم با خوشد حرص نخوره دوباره رفتم توی هال دیدم خوابیده. یه لحظه خوابیدم پیشش دیدم خوابه شکرخدا . یه چیزی رو بهتون بگم ، به دل مادراتون برسید اینقد سرگرم کارای خودتون نشید. گناه دارن پیششون باشید اینقد از اینکه چون گِله میکنن نگید اعصابم خورد میشه به حرفاشون گوش کنید .اگه هزاربارم تکراری هس شما بازم گوش کنید. اینقد اداهای بی حوصله ها رو درنیارید . من خیلی ناراحتم .مامانم واقعا روز خوش ندیده. بابام همیشه تا میتونه اعصاب خورد میکنه . بعضی وقتا خیلی غصه میخورم بی خیال. حالا حرفای ناراحت کننده نزنم . خب چندتا سوال رو جواب بدم. برا هزینه پستی: هزینه پستی کلا اگه سبک باشه و اکثرا تقریبا نزدیک 30 تومن میشه. وقتی شنگین باشه بر حسب اینکه وزنش چقدر باشه هزینه بالا میره. مثلا خیلی خیلی سنگین باشه 90 تومن. ولی یه چیزی هس اینه که اکثرا ارسالا رایگان میشه اگه شما دقت کنید و حواستون باشه مثلا بهضی سایتا شرایط دارن توی ارسالف یعنی الان همه خرید بالای 500 تومن رو رایگان ارسال میکنن. مثلا بذارید همه چی جمع بشه بعد با هم بخرید. ولی واسه من اینکه همیشه پستی خرید میکنم چون واسه من میصرفه. یعنی سود هم میکنم. من اگه بخوام برم بیرون و بیام باید 60 تومن کرایه بدم. تازه اگه خیابونای دورتری برم که بالاتر از 60 تومن میشه. بدتر از همه اینکه خیلی باید راه رفت برا هر چیزی.کاشون هم یا همیشه اینقد گرمه که هلاک ادم میشه یا اینقد سرد و خشک هس که سردردای بینهایت شدیدی میکنم که نابودم میکنه. کمرم هم که به جای خود. اگه قرار باشه برم بیرون چون با کفش باید راه برم اونوقت باید شروع کنم از درد کمر دوباره گاباپنتین و این قرصای مسکن قوی اعصاب رو بخورم که چون درد کمرم میزنه به پام غیر از اینکه اتیش از کف پام بلند میشه و اصلا نمیتونم زمین بذارم درد شدیدی هم پاهام دارن. وقتی هم درد کمرم زیاد میشه دقیقا عین اینه که هر چند وقت یه بار سیم برق به بدن ادم میذارن خیلی چیز بدیه. یعنی برا موقعیت من و مخصوصا کرایه های به شدت گروونه هزینه پستی خیلی ارزون تره واسم. تازه هم گروونش کردن هزینه پستی رو. وگرنه خیلییییییییی ارزون بود. من اکثرش رو هم بالای 500 خرید میکنم برا همین هزینه ارسالم رایگان میشه. مثلا به بابام میگم چیزایی رو که میخواد بخره از بیرون من بخرم که هزینم رایگان بشه. یعنی اینطوریه. وگرنه همیشه 500 تومن نمیخرم. برا خریدای کامپیوتری و تحریر و برق واین چیزا من اینکارو میکنم. مثلا بابام باید لامپ بخره یا باطری یا چیزایی که میخواسته بخره . طبق هر سایتی که چیزی میخوام بخرم اینکارو میکنم. بعد اینکه سریال هتی ، دختر نویسنده رو من فک کنم دو سال پیش بود از همین شبکه امید دیدم . الان که گذاشتن تکراره تازه فک کنم تکرار بار سوم باشه بعد در مورد خریدای زیادی کامپیوتر و الکتریکی و اینا اینقد هم باید باهاش سر و کله زد واسه هر چیزی که از نظر من برا جوونای مجرد بهترین چیزه از نظر من دهه شصتیایی که از سن کم کامپیوتر داشتن به هیچ وجه دیگه نمیتونن بدون کامپیوتر زندگی کنن. چه برسه مهندسیشو بخونی بعد عاشقش نباشی خب دیگه شبتون بخیر و سلامتی باشه. به هیچ چیزی جز خودتون و خونوادتون اهمیت ندید. انرژی و وقتتون و شادیتونو سر چیزای بیخود هدر ندید. دنیا پر از چیزاییه که ادم کلی باهاشون ذوق میکنه. شب بخیر یا علی [ دوشنبه سی ام مرداد ۱۴۰۲ ] [ 0:37 ] [ هرمیون ]
سلام من دارم مینویسم تکمیلش کنم یه خورده دوس دارم حرف بزنم زیادتر پس یه کم دیرتر اپ میکنم اینکه دیر شد به خاطر اعصاب خورد کردنا و اخلاق مزخرف بابام هس که همیشه مامانمو ناراحت میکنه بعد مامانم خیلی بدنش میلرزه و ناراحت میشه برا همین میگم تا میشه پیشش باشم که زیاد اعصابش خورد نشه و هی توی خودش حرص بخوره. برا همین پیش مامانم بودم تا باهام حرف بزنه و گِله بابامو بکنه و اعصابش ارووم بشه. بعضی مردا رو مث بابای من خدا قسمت هیچ دختری نکنه . پس امشب دیر اپ میکنم ولی فردا حتما پست رو میبینید. ببخشید دیگه پیش میاد شرمنده [ یکشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۲ ] [ 23:40 ] [ هرمیون ]
سلام من دارم مینویسم تکمیلش کنم یه خورده دوس دارم حرف بزنم زیادتر پس یه کم دیرتر اپ میکنم. اینکه دیر شد به خاطر اعصبا خورد کردنا و اخلاق مزخرف بابام هس که همیشه مامانمو ناراحت میکنه بعد مامانم خیلی بدنش میلرزه و ناراحت میشه برا همین میگم تا میشه پیشش باشم که زیاد اعصابش خورد نشه و هی توی خودش حرص بخوره. برا همین پیش مامانم بودم تا باهام حرف بزنه و گِله بابامو بکنه و اعصابش ارووم بشه. بعضی مردا رو مث بابای من خدا قسمت هیچ دختری نکنه . پی امشب اپ میکنم ولی نمیدونم تا کی .فردا حتما یه پست رو میبینید. ببخشید دیگه پیش میاد شرمنده [ یکشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۲ ] [ 23:39 ] [ هرمیون ]
میخواستم اپ کنم یه عکس رو نگرفتم . یعنی عکس اصلی رو نگرفتم که برا اون چیزی بود که خریدم. باورم نمیشه چطور از همه چی عکس گرفتم اینو یادم رفت. حالا هم حال ندارم چیز مهمی نیس دوستان کنجکاو نشید برا تنوع گفتم تا فردا یه چیزی ارسال کرده باشم که فردا هم ارسال کنم زیاد حوصلتون سر نره الان من یه کتاب دیگه رو شروع کردم بخونم کتاب قبلی رو تموم کردم . پرسی جکسون و فرمانروایان المپ. راستش پرسی جکسون همون فیلمه نبود که صاعقه بود و اینا خب تا فردا شبتون بخیر و سلامتی [ شنبه بیست و هشتم مرداد ۱۴۰۲ ] [ 21:13 ] [ هرمیون ]
اولین بار بود که بدون ماسک بعد از دو سال فکر کنم رفتم بیرون نمیدونم چطوری بگم چه حسی داش. انگار خیلی واضح بودم با کیفیت اچ دی سلام . میخوام سعی کنم امشب حتما ارسال کنم این پست رو. تمام تلاشیمو میکنم. بچه که بودیم خیلی از این کارتونا میذاشتن که یه ربات میساختن که کارای خونه رو میکرد. منم یکیشو میخوام امروز یه خرید اینترنتی کردم که اصلا انتظارشو نداشتم . اول میخواستم یه سری کتاب بخرم ولی بعد یهو یه چیزی دیدم که خیلی به درد من یکی میخورد. واقعا بهش احتیاج داشتم. به خاط رهمین فقط دوتا کتاب واجبی که میخواستم رو خریدم و از خیلی کتابای دیگه زدم تا بتونم اینو سفارش بدم. حالا بهتون نمیگم بذارید به دستم برسه بعد نشونتون بدم . بی مزه میشه اینطوری دیگه دوتا بازی هم سفارش دادم که خیلی دوسش دارم فک کنم جذاب باشن همون سبک اکشن و شوتری هس که خیلی دوس دارم اخه بعضی بازیا رو اصلا دوس ندارم. مخصوصا اینا که با کلیک باید هی بازی کرد اه اعصابم خورد میشه چقد اخه مزخرفه این مدلی. یعنی چی هی کلیک کن رو همه چی یه غلط زیادی که کردم و اشتباه بزرگی بود و محاسبات من اشتباه دراومد این بود که توی باغچه که درخت هس نیلوفر کاشتم یه دنیا پیچیده بود به همه جا. اینقد شاخه درآوردم عکسشو گرفتم. ولی توی عکس هم پیدا نیس که چقد زیاده. کم نشون داده میشه. خیلی زیاااااااااااااد بود. بعدش درخت بادووم رو نخ بستم به حالت اولش برگرده و خم نشه. خیلی نیلوفر روش سنگینی میکرد.داش روی کل درخت رو میگرفت.
دقیقا از 15 مرداد که به طرز خیلی عجیبی رعد و برق اومد و باروون گرفت هوای کاشون شبا خیلی خنک شده. حالا نه در حد اونجور خنکا. یعنی خنکه کولر دیگه نمیخوای. منظورم از ساعت 1 به بعد چند روز پیش شب بو کاشتم امیدوارم که خوب بشه و دربیاد دیگه اذیت نکنه. دورش رو هم تور گرفتم که گنجشکا حمله نکنن . نزدیکای پاییز بشه گنجشکا دیگه توی خونه موندگار میشن. هنوزم میرن بیرون از خونه . ظهرا که خیلی گرم میشه یه دو سه ساعتی لای درختا هستن و بعدش شکر خدا میرن دیگه شب دوباره چندتاییشون میان لای درخت میخوابن . وقتی هوا سرد بشه دیگه اصلا از اینجا نمیرن. یه دسته ی بزرگن دوسشون دارم خیلییییییییییییییی. ولی خیلی بدجنسن نقاشیمم تا این حد رسوندمش
یه خورده عکسم تاریک شد چون سر ظهر عکس گرفتم نور زیادی بود به خاطر همین عکس تاریک میشه میدونید کتاب لی لاک اسکالی رو خوندم البته جلد دوم. خب نمیدونستم که طبق جلد پیش میره داستان. خیلی خوشگله. شاید عکس روش بچگونه به نظر برسه ولی به شدت داستان قشنگی داره. دوس دارم این لی لاک رو بغلش کنم وقتی اومد از سه جلد عکس میگیرم میذارم. ولی توی پستای قبلی هم عکس همین جلد رو گذاشتم. یه کتاب جدید رو شروع کردم میخونم ولی بذارید عکس یه صفحه ازش رو باید بگیرم بذارم براتون. کتاب باحالیه میخواستم پست رو ادامه بدم گفتم یه لحظه برم دوباره بیام بنویسم ولی میترسم برم و دیگه نیام پس اپ میکنم . فک کنم اینبار زودتر بیام. پس فعلا شبتون بخیر و سلامتی [ دوشنبه بیست و سوم مرداد ۱۴۰۲ ] [ 20:29 ] [ هرمیون ]
جل الخالق از دست این آقایون . مثلا گفتم توی اون پست مخصوص خانوما، آقایون نظری ندن. دستشون هم درد نکنه هیچی نگفتن ولی میبینم که توی پست دیروز جبران کردن سلام میدونید یه گوشی خریدم ،گوشی موبایل نه ها، گوشی خونه منظورمه. یه گوشی بیسیم ساده خیلی خوشگل و نازه. دوسش میدارم
بعد دیگه اینکه اون دسته بازی که خریدم رسید و شکر خدا عکس هارلند روش نبود
قبلا اون یکی دسته پیشرفته تر رو به قیمت این دسته بازی جدید خریدم. وقتی هم نیس چندماه پیش بود .بعد اون یکی الان دوبرابر شده
به خاطر شما که گفتید از گل نیلوفر عکس بگیرم چند روز هس غنچه میده خیلی بزرگه گلش. بعد من نمیدونستم چون رفته بالای درخت بادووم اصلا اینقد بالاس که هر کاری میکنم دستم بهش نمیرسه حالا یه ذره پائین تر یه غنچه داده صبح تا حالا دارم میرم ببینم باز شده یا نه ولی باز نشده بود الانم باز میرم ببینم رفتم دیدم هنوز باز نشده بود
یه چیزی رو میخواستم بهتون بگم که فکر کنم هنوز نگفته باشم. من به یه چیزی برخوردم که موقع خرید کتاب از یه سایت دیگه فهمیدم. من اسم هیچ سایتی رو اینجا نمیبرم فقط برا آگاهیتون بهتون بگم که هیچ وقت گول تخفیفای 30 درصدی و این چیزا رو توی سایتای خرید کتاب نخورید. قیمت کتاب رو ارزون تر از همه جا میزنه بعد میدونید کجا جبرانش میکنه توی هزینه ی ارسال یه جلد از یه کتابی رو میخواستم که جلدای دیگشو داشتم خیلی دنبالش بودم توی سایت انتشاراتش که قدیانی بود پیدا کردم. بعد موقع خریدش دیدم هزینه ارسالش خیلی کمتر سایتی هس که همیشه میخرم . بعد برا امتحان هفت هشت تا کتابی رو که وزن داش توی سبد خرید گذاشتم و تا مرحله ارسال رفتم دیدم هزینه ارسال خیلی پائینه . بعد رفتم از همون سایت همون کتابا رو انتخاب کردم و تا اینجاش قیمت کتابا نصف قیمت شد بعد وقتی رفتم تا مرحله ارسال وااااااااااااااااااااای باورم نمیشددددددددد خیلی بدم اومده ازشون خجالت نمیکشن . من هیمشه وقتی رهگیری میکردم توی سایت پست میدیدم هزینه ارسال خیلی کمتر از اونیه که من بابتش توی سایت پرداختم. خدا لعنت کنه این مدل حقه بازا رو. خیلی دلم میخواس بهتون بگم همیشه گول تخفیفا رو نخورید. کتابی که از سایت انتشاراتش خریدم خب دیگه جزو کتابایی بود که چاپ نشده بودن برا همین خیلی سخت گیر میومد. جلد 4 رو شک رخدا پیدا کردم خیلی خوشحالم. خیلی قشنگه واقعا بعضی داستانا یه جور هستن که انگار واقعا وارد دنیای کتابی که میخونی میشی من جلد 2 این کتاب رو اول خریدم به خاطر قیمت خیلی پائینش بود. بعد اینقد قشنگ بود که داشتم میمردم که جلدای دیگش چیه. برا همین جلدای دیگشو خریدم که موجود بودن ولی جلد اولش اصلا هیچ جایی موجود نبود .برا همین جلد اولش رو مجبور شدم چاپ کنم نسخه الکترونیکی هم نیمتونم بخونم چشام هم اذیت میشه هم مغزم مور مور میشه خب بذارید این کتاب رو بهتون معرفی کنم قبلا هم کردم ولی خب من وقتی یه کتاب رو میخرم هنوز نخوندمش فقط خیلی دربارش تحقیق کردم و یه چند صفحه اولش رو خوندم. برا همین بعد که بخونم هم میگم براتون واقعا خوب بوده یا نه. این کتاب دریای زمین هس که 6 جلده موفق شدم غیر از یکیشو پیدا کنم
اینم جلد یک که اصلا نیس هیچ جا. و چاپش کردم فعلا 300 صفحه رو چاپ کردم یعنی توی هر برگه A4 ،چهار صفحه از کتاب چاپ کردم. همشو خوندم از بس کنجکاو بودم بقیشو وقت نکردم چاپ کنم این چند روزه دیگه این چند صفحه رو هم چاپ میکنم زیاد نمونده بود 50 صفحه این حدودا
امروز بلاخره بعد چند وقت تلاش در جهت جمع آوری گلدونای بابام که اینقد زشت بودن این گل یخ و این گیاه پوتوس اصلا از گیاهای آپارتمانی خوشم نمیاد اصلا دوس ندارم خلاصه کلی زحمت کشیدم تا همه جا رو تمیز کردم. چند روزه دارم کار میکنم . دیروز هم فرشای پاگردا رو شستم. امروز که راه پله ها رو شستم اونا رو انداختم وای دلم باز شد. شلنگ از پشت بودم اوردم شستم
اینم تصویر قبل از تمیزکاری که داشتم کتابا رو از کتابخونه اتاق بابام درمیاوردم که کلا اتاقشو بریزم بیرون و تمیز کنم همه رو توی راه پله گذاشتم تیو نایلون هم کردم که راحت بیارمشون از اتاق بیرون. اون گلدون زپرتی هم یکی از گلدوناییه که سربه نیس کردم توی عکس پیداس حالا نگید حیف بود داش خشک میشد برگ میریخت خیلی
یه کتاب قلاب بافی هس هر کی دوس داره بخره چون خیلی ارزونه 2 تومن
یه کتاب دیگم که جلد دیگشو خریدم نام باد بود. جلد اول رو که خوندم واقعا دوس داشتم خیلی خاص هس. بعضی کتابا داستانای قشنگی داره ولی خاص نیستن یعنی نوع نوشتن و عجیب غریب بودنشون. این کتاب خیلی قشنگه و اینکه چقد هم ناارحت کننده بود داستانش خلاصه که جلد دومش رو هم خریدم
خب دیگه الان شب شده عکسا رو الان اماده کردم و گذاشتمشون توی پست. دیگه نقاشیمو میخواستم بگم که نشد عکسم خوب درنیومده زاویه خیلی بدی گرفته شده . بعد دیگه اینکه این مدت کارای خیلی زیادی کردم ولی فعلا همین قدر تونستم از مغزم بیرون بکشم فیلم اسرار دامبلدور رو هم خیلی وقت بد دانلوشد کرده بودم ولی منتظر یه فرصت خیلی خوب بودم که با حوصله و اینکه فکری توی ذهنم نباشه ببینم که بهم بچسبه که خیلی بهم چسبید خیلی دوس داشتم قشنگ بود
خب دیگه فعلا شبتون بخیر یا علی [ جمعه سیزدهم مرداد ۱۴۰۲ ] [ 20:43 ] [ هرمیون ]
دوستان آخر شب سر بزنید که خیالتون راحت باشه من دیگه حتما گذاشتم. چون فعلا دارم بازم مینویسم. عکسا اماده س. ناامید نشید ازم حتما ارسال میکنم مگه اینکه خورشید بخوره به زمین [ جمعه سیزدهم مرداد ۱۴۰۲ ] [ 17:0 ] [ هرمیون ]
سلام به دلایل مبهمی دچار گرفتگی شدید عضلات گردن و کتف و همون حوالی شده بودم خوبم شکر خدا خودتونو نکشید تا من بیام وقتی میخوابیدم دیگه نمیتونستم پاشم . فردا به احتمال زیاد اپ خواهم نمود باشد که مرا ببخشایید [ پنجشنبه دوازدهم مرداد ۱۴۰۲ ] [ 19:24 ] [ هرمیون ]
الان دیدم چقد فونت وبلاگ ریز بود چرا چیزی نگفتید فونت رو درشت کردم [ پنجشنبه پنجم مرداد ۱۴۰۲ ] [ 11:3 ] [ هرمیون ]
بلاخره به شبی رسیدیم که باید جواب بدم سلام . شاید اولای حرفام به سوال اشاره ای نکنم و حرفامو بزنم شایدم عنوان رو یه جورایی واضح بذارم. در هر صورت شروع میکنیم با نام خدا قبل از هر چیزی باید بگم که همیشه میگن همه مخصوصا جوونا باید حتما سرگرم باشن و وقتشون پر باشه تا زمانی که شما وقت آزاد دارید مطمئن باشید فکرای شیطانی و پرداختن به بخش چرت و پرت وجودیتون هم فعاله. قبل از این هم بگم که اصلا به حرف کسایی که میگن این نیاز رو هم خدا درون ما قرار داده و باید بلاخرهیه جوری رفعش کرد ، توجه نکنید اینا یه مشت آدمای اولا بی ایمان، بی آبرو ، و چندشی هستن که با این حرفای مزخرف میخوان کاراشونو مثبت جلوه بدن. ما هممون میدونیم که تمام نیازهای درونیه ما حالت فعال و غیرفعال دارن. وقتی بهشون توجه کنید فعال میشن و ه رچقد به نیازی توجه بیشتری کنید اون نیاز بقیه ی نیازهای دیگه رو هم میپوشونه. پس به نیازهای مثبتتون بها بدید. حالا از صحبت کلی بگذرم در مورد خودم میگم چون در مورد خودم میپرسید اصلا کلی گفتن رو کنار میذارم. من خودم به خاطر اینکه به این چیزا فکر نکنم و توجهی نداشته باشم تمام وقت شبانه روزم رو پر کردم یعنی اصلا وقتی برا این چیزا نذاشتم. زمانی که وقت آزاد دارم اینقد خستم که وقتی خیلی خوابم میاد میام اتاقمو میخوابم وقتی هم خوابم نیاد ولی خسته باشم دوس دارم پای تلویزوین دراز بکشم و یه فیلم از شبکه نمایش ببینم اصولا هم من این وقتا یه فیلم یا کارتون یا مستندی چیزی توی تلویزیون پیدا میکنم و کلا از شدت خستگی از هر چی باشه لذت میبرم که تماشا کنم و فقط دراز بکشم و هیچ کاری نکن. اینقد توی خونه وقتتون رو آزاد نذارید این بدترین کاری هس که یه جوون میتونه بکنه. و یه نکته طلایی هم اینکه زمانی که کاملا خسته نیستید و خوابتون نمیبره به هیچ وجه توی اتاقتون نرید یا برید توی یه جایی که همه هستن مث هال. یا اگه شب توی اتاقتون خوابتون نمیبره حتما یا کتاب بخونید یا با اینترنت وقت بگذرونید. البته از نوع مثبتش من همیشه همین کارو میکنم. راستش کتاب خوندن حتی وقتی که اصلا خوابتون نمیبره به حدی مغزتون رو به کار میگیره که من به زور میتونم 20 صفحه یا حتی خیلی کمتر بخونم سریع خوابم میگیره در حدی که کتاب از دستم میفته دیگه چراغ مطالعه رو خاموش میکنم و میخوابم. یعنی همیشه زمانی که شدیدا خوابتون میاد قصد خوابیدن کنید. توی روز سرگرمی های انرژی بَر، برا خودتون جور کنید. من باغبونی رو انتخاب کردم برا روز. چون به شدت انرژی میگیره و شبا خیلی ادم خسته س. اینقد خسته میشید که دیگه حال فکر کردن ندارید. مثلا شاید بگید توی باغچه یا چندتا گلدون چیز یکاشتن که فایده ای نداره و چیزی دست ادمو نمیگیره. همش هم هدف ادم نباید مادی باشه. باغبونی کردن خیلی مفیده هم برا افکار مثبت و سالم داشتن پس همیشه اینطروی نباشید که هر فعالیتی بخواید انجام بدید یه سود مادی براتون داشته باشه. مث همین نقاشی کشیدن. مسیر افکارتون رو عوض میکنه. حتی اگه نقاش یهم بلد نیستید از شیوه رنگ کردن استفاده کنید کتابای رنگ آمیزی که برا بزرگسالان هس. من خیلیشو خریدم و بهتون نشون دادم. خیلی هم لذت بخشه. واقعا عاشق کتابای رنگ آمیزی هستم. خیلی از کتابای رنگ آمیزی نویسنده های خارجی داره که بر طبق اصول روانشناسی درست شده. اگه توی یوتیوب هم سرچ کنید میبینید که چقد خارجیا از تمام کشورا دارن از کتابای رنگ آمیزی استفاده میکنن. اینقد فقط نرید یوتیوب که چیزای مزخرف از خارجیا یاد بگیرید. فقط خیلیا از خارجیا چیزایی رو بلد شدن که صبحانه اگه پنکیک بخورن و با عسل یا شیره افرا خیلی باکلاسه، یا از اووکادو استفاده کنن و نشون بدن که اینقد پیشرفت کردن یا غلات صبحانه با شیر بخورن یا مثلا آروز دارن مث خارجیا کالج میرفتن و میرفتن یه شهر دیگه تنها زندگی میکردن . در صورتی که خود دخترای خارجی وقتی یه سال از خونوادشون دور میشن بعدش افسردگی میگیرن و دوس دارن برگردن خونه. من خودم چندتا رو دنبال کردم که وقتی کالج رفتن افسردگی شدید گرفتن و پیش روانشاس رفتن و برگشتن پیش خونوادشون. یا فکر میکنن که رابطه آزاد داشتن با پسرا خیلی خوبه و چقدر خوبه که پدر و مادرا اینو بد ندونن و هر چقد دوس دارن توی رابطه پیش برن. به خدا من خودم چندتا ا زدخترای آمریکایی رو دنبال میکردم که با پسری دوس بود و رابطه داش بعدش افسردگی شدید گرفت . وقتی دبیرستانش رو تموم کرد میگفت دوست پسرم ازم خواس باهاش رابطه برقرا کنم وگرنه ول میکنه میره بعد میگفت چون خیلی دوسش داش باهاش رابطه برقرار کرد ولی به حدی پشیمون بود و افسردگی گرفت که ازش جدا شد و یه مدت پیش روانپزشک میرفت. الانم با یه پسری نامزد شده و اینبار میگه با خونوادم هستم و پیش خونوادم میاد ولی به خاطر همون رابطه قبلیش اصلا روحیش برنمیگرده. یعنی اگه یوتیوب دخترای خارجی رو دنبال کنید 90 درصدشون اینطروی هستن . یه دختر کره ای هم من دنبالش کردم که توی امریکا هس اونم با یه پسره کره ای توی امریکا یه سال زندگی میکرد البته دوست پسرش بود ولی بعد یهو ول کرده بود این دختره هم افسردگی گرفته بود و میگفت برا اینکه حالم خوب شد پیش روانشناس رفتم. پس اینقد فکر نکنید رابطه ی آزاد داشتن با پسرا خیلی خوبه . محدود بودن خیلی بهتره شما ضربه خوردن رو تجربه نمیکنید. وقتی با پسری رفت و آمد نمیکنید و بیرون نمیرید وقتی رابطتتون تموم هم بشه اصلا روحیتون خراب نیمشه نهایتش میگید به گور سیا میدونید افسردگی همشون به گفته ی خودشون برا همینه که ازش استفاده کردن به خاطر همین یه حس خیلی بدی بهشون دس میده و روحیشون رو تا مدت ها بهم میریزه که فقط با کمک روانشاس یا روانپزشک میتونن یه کم حالشون رو خوب کنن. برید وقتی توی یوتیوب دیدی یه دختری نوشته آپدیت زندگیم، یعنی چطور داره با افسردگیای بعد از گندکاریاش زندگی میکنه و به زندگی برگشته، پیامای پائین وبلاگ یا همون ویدوئوشونو هم بخونید. ببینید یه متر پیام گذاشتن و اونا چقد گفتن که همین اتفاق براشون افتاده. اینقد الکی فسادا و عواقب بعدی آزادی دخترای خارجی رو به زور برا خودتون خوب جلوه ندید. برید ببینید خودشون چیا میگن. اینقد به زور دنبال این نباشید که رابطه با پسرا رو برا خودتون به زور مثبت و مفید جلوه بدید. اینقد حرف از جنبه و این چرت و پرتا نزنید. یه پسر اصلا توی رابطه ی جنسی با یه دختر جنبه و این چیزا سرش نمیشه. حضرت موسی هم جلوی دختران شعیب حرکت کرد که به گناه نیفته تازه از نظر نگاه کردن.حالا چه برسه به پسرای الان اونی هم که بهتون میگه من جنبه دارم و کسی رو هم لخت ببینم باکم نیس و اینا ول کنید. خودشو جد و آبادش شکر خورده . در کل اینا رو گفتم که به جا چیزای مزخرف یاد گرفتن از خارجیا ، که بگید من رفتم ناخن بیرون مانیکور کردم و فلان رژیم غذایی رو دارم و boyfriend داشتن و این مسخره بازیا ، تجربه های دیگشونو ببینید و یاد بگیرید. و یه مسئله دیگم اینکه واجباتتون رو که انجام میدید دیگه مث نماز خوندن، یه کم مستحباتتون رو زیاد کنید چون اینطوری خیلی تاثیر میذاره روی کنترل نفس.یعنی تاثیرش خیلیییییییییییییییییی زیاده. آقای بهجت یکی برا همین موضوع ازش پرسید گفت صلوات زیاد بفرستید. و یه چیز دیگه که خیلیییییییییییییییییییییییی مهمه دیدن فیلمای احساسی، این مزخرفای کره ای و فیلمای خارجی احساسی. خیلی راحت همه میشینن میبینن میگن خیلی این نوع فیلما رو دوس داریم. بعدشم میان یه طومار مینویسن از تنهاییشون و دریغ از داشتن یه یار و وای خدایا تا کی تنها باشم وای خدا چه کنم دارم میمیرم از تنهایی و بی محبتی و اوووووووووووووه و اینکه ایمان داشته باشید نماز بخونید چرا اینقد راحت بی نماز میشن بعضیا. چقد راحت رابطشونو با خدا قطع میکنن. این راستش اوج بدبختیه. چون وقتی نماز نخونید خیلی به شیطان نزدیکید و دیگه کنترل خودتون هم سخت میشه. اگه خودتونو هم دوس دارید و میخواید راحت و با شادی و خیال راحت زندگی کنید نمازتونو بخونید. یه مورد دیگم اینکه اینقد توی حرف زدن با پسرا شلخته بازی درنیارید اینقد راحت شوخیا و لوسبازیاتونو جلوی پسرا بروز ندید. بعدشم خب از بقیه چیزا هم خوشتون میاد. وگرنه چه معنی داره تو اگه واقعا میخوای با نفس خودت کنار بیای و اذیتت نکنه پس برا چی با پسرا شوخی میکنی و همیشه حرف میزنی. این گوشیا رو کنار بذارید. مرتب همه گوشیاشونو چک میکنن ببینن فلانی پیام گذاش حرفی زد. اثری ازش میبینن. خب یعنی چی؟ این دیگه چه زندگی هس که بعضیا میکنن. خودتو مسخره کردی یا زندگیتو. برو دنبال کارات. به زندگیت برس. چقد بدم میاد کسایی که همیشه انلاین هستن و یه سره گوشی دستشونه همیشه هم توی اینترنتن. یعنی مزخرفت ترین زندگی برا این آدماس. من توی گروه همکلاسیام که میرم سر بزنم یه بار میبینم بعضی وقتام اصلا این برنامه ها رو باز نمیکنم . به کسی هم رو نمیدم که باید همیشه جواب بدم و حرف بزنم . اصلا انرژی اینکارا رو ندارم. یه سلام میخوای بگی و بعد بری یه ساعت ول نمیکنن حرفای بیخود میزنن. همین چند وقت پیش بود توی گروه هم کلاسیام گفتم واقعا چطور شما اینقد وقت میکنید با وجود اینکه بچه دارید همیشه توی اینترنت نشستید؟ یکیشون گفت من وقت دارم بچه داریمم میکنم. بعد توی دلم گفتم تو اصلا حرف نزن با اون دوتا بچه ی بی تربیتی که داری که خودت میگی هیچ کسی نمیتونه نگهشون داره جز خودم خلاصه که این گوشیا که منبع فساد هستن رو کنار بذارید. برید پی سرگرمیای دیگه که چقد بیشتر بهتون خوش میگذره و چقد هم اکتیوتر میشید. تا مث مومیاییا یه جا خشکتون بزنه و توی گوشی رو نگاه کنید. واقعا سی چهل سالشونه یه سره گوشی دستشونه چقد زشته. زندگیتو برنامه ریزی کن. این که نمیشه زندگی همیشه به گوشیت سر بزنی. بنداز دور. من که شکر خدا گوشی نخریدم. همون یکی هم که داشتم باهاش نمیرفتم اصلا توی این چرت و پرتای مزخرف. فقط همون زمان به دردم خورد که استراحت مطلق بودم برا همون فقط خوب بود. واقعا هم که فقط چُلاغ باشی بری توی این گروه ها و این برنامه ها غیر از این مغز ادم باید چلاغ باشه که بری اینجاها وقت بگذرونی. هی اینور اونور رو چک کنی. یه نوع وسواس فکری به همه دس داده. مث یه نوع بیماری مُسری همه گوشی دستشونه و بازم برا بار هزارم به کسایی که مجرد هستید مطمئن باشید هیچ خیری از مردا بهتون نمیرسه هیچ خوشی هم توش نیس . تازه وقتی یه همسر پولدار هم گیرتون بیاد. چه برسه به 90 درصد پسرا که پولی ندارن خیلی هنر کنن پول پیش خونه اجاره ای رو داشته باشن خب دیگه من بااجازتو برم دیگه امیدوارم هر روز ایمانتون بیشتر از روز قبل باشه و با دوستا و کسایی که فکرای انحرافی و بد رو تو سرتون میکنن قطع رابطه کنید. دوست خیلی توی زندگی اثر داره. نداشتنش بهتر از دوست بد داشتنه. دوست باایمان و نورانی داشتن خیلی لذت بخشه دیدنش هم ادمو شاد میکنه. ا زدوستای بی بند و بار و منحرف و کسایی که همش دارن بی ادبی حرف میزنن و مزخرف میگن دوری کنید. دوستا بدترین تاثیر رو دارن. باعث افسردگی میشن. پس اگه دوست باایمان و خوبی اطرافتون نیس بهتره دوستی نداشته باشید چون زندگیتون خیلی بهتره الانه که از صندلی بیفتم زمین . شبتون بخیر و سلامتی و شادی و پاکی. یا علی [ پنجشنبه پنجم مرداد ۱۴۰۲ ] [ 0:53 ] [ هرمیون ]
سلام من هر چی میرم بنویسم در مورد اون سوال که گفتم خیلیا میپرسن ولی میبینم نمیتونم اصلا . غیرمستقیم یه بار میگم دیگه کسایی که تا حالا اینو ازم میپرسیدن متوجه میشن خودشون که حرفام برای چی هس. منظورمو میفهمید دیگه دو روزه که درگیر این شدم هر چی میام مینویسم حذف میکنم پامیشم میرم. الان به ذهنم رسید که غیرمستقیم بگم کسایی که سوالشون بوده متوجه میشن اینقد فکر کردم خسته شدم فعلا برم [ چهارشنبه چهارم مرداد ۱۴۰۲ ] [ 13:16 ] [ هرمیون ]
بچه ها ببخشید پستم رو که نوشتم دیدم اصلا مناسب این ایام نیس. میذارم برا بعد از دهه ی محرم. شرمندم جبران میکنم [ دوشنبه دوم مرداد ۱۴۰۲ ] [ 20:23 ] [ هرمیون ]
دارم پست جدید رو مینویسم تا اخر شب میذارم خیلی طولانیه . در مورد اون پستی که گفتم نیس. فعلا یه پست معمولی بذارم چون خیلی وقته نذاشتم بعدشم بشینم به دل صبر حرف بزنم باشد که مورد قبول واقع شود [ دوشنبه دوم مرداد ۱۴۰۲ ] [ 14:18 ] [ هرمیون ]
|
Members اتاق دوست داشتنی من کتاب های دوست داشتنی من
باغبانی های من
نقاشی های من
نجاری های من بازی های کامپیوتری و رومیزی من
دانلود فيلم آموزشي گلدوزي با چرخ خياطي همراه با توضيحات دانلود فيلم آموزشي قلاب بافي همراه با توضيحات-در حال تكميل دانلود فيلم هاي آموزشي روبان دوزي جادوي آشپزي ... | |
.
.
الان باز قربون خدا میرن بعضییییییییییییا 
ما هم میگیم الهی آمین
.
. خلاصه که تب سنج گذاشتم کمتر از یه درجه تب داشتم خیلی خفیف بود .
. یه بار هم بهم گفت این دوتا بسته رو از همسایه های بغلیتون هس بهشون بده. منم گفتم ببخشید نههههههههههههههه
من با همسایه ها رابطه ای ندارم اصلا نمیشناسمشون شرمنده
.
یعنی خوده عشقه 
.
.
.
. اهان اون یکی بسته کوچولو هم بسته سوزن معمولی چرخ هس. اونا ارزون تره بسته ای میفروشن. توی زیگزاگ زدن و لبه دوزی و وقتی پارچه کلفت و برجسته باشه ، سوزن خیلی وقتا میشکنه.
. بعضی وقتا چیه، اصلا بیشتر وقتا. اصلا همیشه.
یعنی بینهایت انرژی میگیرم. بعدش اینقد کار خونه میکنم ذوق برا همه چی دیگه هم دارم 
.
.
.
.
.
اخرشم یهو میبینی باز شدن و بسته شدن من نفهمیدم 
. من باورم نشد وقتی فهمیدم. 
.
.
البته با عرض پوزش از آقایون. شما قرار نیست توی این پست صحبتی داشته باشید 
.
.
.
