جادوگري
subjects
.
-

بخش آپارات و فیلم های من!!!

مثلا اومدم آپ کنم دو ساعت نشستم آهنگ گوش میدم با بیس بالااااااااااااااااااااا. دیش دی دیدا

این فیلم رو ببینید پخش آهنگ از اتاقم به صورت زنده. با هدست یا هدفن صدا رو گوش بدید

دوربین یه لحظه طرف اجداد سرخپوسیتمونم بردم

منم دقیقا به همین صورت نشستم یه کم پیدا میباشم

http://s13.picofile.com/file/8403006076/VID_20200715_160950.mp4.html

لازم به ذکر میباشد که 47 مگابایته. عاشق واقعی میخواد برا دانلود

سلام خوبید عخشان سر ظهریه من؟ عرضم به حضورتون که یه هفته س دارم کتاب انتخاب میکنم چقد سخته کتاب انتخاب کردن. یعنی 24 ساعته داشتم کتاب توی اینترنت میدیدم و برمیداشتم یه ذرشو میخوندم ببینم چطوریه. خیلی سخت بود یعنی خل شدم. واقعا روز آخر دیگه شب تا صبح از فکر خوابم نمیبرد که بین چندتا کتاب کدومو انتخاب کنم . اولش قرار بود کتاب هزار و یک شب رو بخرم خیلی خوشم اومده بود از جلدش با کاوری که داش. فک کردم یه صدتا دویستایی داستان کوتاه توش میخونم. کتاب هزار و پونصد صفحه س ولی یه داستان رو تا دویست صفحه ادامه داده

بعد خیلی از جمله هاشم خیلی باستانیه اصلا نمیشه فهمید. خلاصه بعد از چند روز تحقیق اینو کنار گذاشتم دوباره مجبور شدم یکی دیگه انتخاب کنم .اینق گشتم اینقد گشتم بعضی سایتا رو تمام فهرست کتاباشونو میدیدم .خواهرم دیگه میومد میگفت یکیو انتخاب کن تموم شه بره میگفتم نه من خوبم میخوام بیشتر بگردم البته میخواستم سه جلد آخر نیکلاس فلامل رو بخرم تکمیلش کنم ولی دیدم هنوز که نخوندم یه تنوعی بدم دوباره بعد کلی گشتن و خوندن دیدم بقیه کتابایی هم که من دوس دارم مثل فلامل هس شبیهشو دارم باید برم توی یه مدل دیگه از کتاب بعد یهو برخوردم به باکس کتاب های مصور هری پاتر که زده بود 420 تومن نمیدونم این حدودا. بعد گفتم چه باحال. چقد ارزون شده

بعد زنگیدم به خانه ی کتاب کاشون که بهشون بگم کتابای خارجی رو هم میتونم سفارش بدم بهشون یا نه؟ بعد آخه انتشاراتیا هم آورده بودن برا همین مطمئن بودم میشه سفارش داد.

بعد که زنگ زدم گفت من خودم دارم هری پاتر مصور رو. گفتم جدی میگیدددددددددد؟ وایییییییییییی یعنی جوری ذوق کردم که اونم فهمید بعد گفتم ممنون پس میام میخرم ازتون. بعد قطع کردم به خواهرم گفتم خواهرمم گفت خب چند میگه؟ گفتم نپرسیدمممممممممم دوباره زنگش زدم گفت هفتصد تومن بعد خدافظی کردم .دوباره یادم رفت بپرسم هر کدوم قیمتش چقده آخه دو جلد اول ارزون تره. زنگیدم یه شعبه دیگه از خانه ی کتاب . آخه روم نمیشد دیگه

بعد اون قیمت هر کدوم رو گفت. باز خدافظی کردم و تصمیم گرفتم دو جلد اول که میگه یکی 150 رو بخرم یعنی دوتا میشد 300 تومن که تمام شب رو فکر کردم گفتم خب بهشون بگم تخفیف بدن همه جا توی اینترنت 90 تومن میگن هر کدوم رو . صبح بهشون زنگیدم گفتم همه جا توی اینترنت 90 تومن میگن من به اینترنت اطمینان ندارم تمام کالاهاشون معیوب هس.

آخه دیده بودم نظرات خیلی از مردم رو که کتاب خریدن یا جلدش پاره بوده یا یه عیبی خلاصه داشته. بعد بهشون گفتم من تا 400 میتونم بدم برا چهارتاشون بیشتر این نمیتونم. بعد پسره بچه خوبیه گفت صبر کن حرف زد با یه نفر دیگه بهش گفت میگه توی نت 90 تومن هس. بعد یه خورده حرف زدن با هم گفت خب باشه 60 تومن تخفیف میدیم خیلییییییییی خوشحال شدم. البته دو جلد رو که میشد 300 تومن اینقد تخفیف داد

اینم نتیجه ی تلاش های شبانه روزیه من

کتابش خیلی بزرگه اصلا فکر نمیکردم اینقد بزرگ باشه

نمیتونم بگم چقد هیجان زدم. خیلی دوسش دارم . بینهایت. متنش رو راحت میتونید بخونید چون داستانشو بلدیم. اگه کسی دوس داش بخره بهتون بگم ترجمه ی یه مدل کتاب هر یپاتر فارشی دقیقا عین اصل کتاب به زبان انگلیسی هس میتونید اگه بعضی کلمات رو به اشکال برخوردید از روی اون ببینید

این چندتا از تصاویر کتاب

تصاویرش خیلی زیاده. کلا کتابش خیلی جذاب و قشنگه. تمام برگه هاش گلاسه س. 250 صفحه س

من اینقد مصور کتاب هری پاتر رو میخواستم که چندسال پیش که کتاب فارسیشو خریده بودم خودم نقاشیشو از اینترنت میدیدم میکشیدم میچسبوندم بین کتاب

چندتا کتاب دیگم سفارش دادم وقتی رسید موگوئم اینطوری بی مزه میشه

میخوایم یادی کنیم از دوستان قدیم

واقعا یعنی استاد هکر من هس که اومده وبلاگم؟!!!! استاد بزرگ افتخار دادید چه عجبببببببببب . من همیشه سر میزنم ببینم سایتت دوباره باز میشه یا نه؟ اتفاقا چند وقت پیش بود رفتم سر زدم . من همیشه یادتون هستم خیلی چیزا یادم دادید همیشه دارم استفاده میکنم هربارم به خواهرام و مامانم میگم که اگه واقعا یادم نداده بودید من چیکار میکردم ان شائ الله همیشه سلامت و شاد و سرحال باشید همیشه با روحیه ی خیلی شاد باشی یه بار تلگرام پیام رو خوندم خیلی ناراحت شدم ولی اصلا نمیتونستم پیام بذارم چون فیلترشکن مزخرفی رو باهاش وصل شده بودم ان شائ الله همیشه پیشرفت کنید چون هوش خیلی بالایی دارید خیلیییییییییی زیادددددددددددد. منم ناراحتیای خیلی زیادی برام پیش اومده . کلا زندگی همینه خیلی خوشحال شدم بینهایت بینهایتتتتتتتتت وقتی پیامتونو دیدم. حس خوبی داره. ممنونم که پیام دادید من همشیه به شما مدیونم برا آموزشایی که بهم دادید چون دارم همیشه ازش استفاده میکنم و از اینکه بلدم لذت میبرم همیشه ی همیشه سلامت باشید

خب بچه ها دیگه خبری نبوده آهان آلبالو هم خوردممممممممممممم البته آفتاب دیده و پخته. همچنان نمیتونم میوه ی خام بخورم. آلبالو خامش یه دنیای دیگه س

رژیممو هم شکستم و فلافل خودم درستیدم و ساندویج خوردم بابامم خیارشور خریده بود از این قوطی فلزیا. خدای من، اینقد این تند بود که نگو. گفتم بابا من حالا یه چیزی گفتم رژیم میشکنم ولی اینکه کارمعده و رودمو میسازه خلاصه مجبور شدم بخورم یعنی مجبووووووووووور

خب دیگه من برم یا علی شبتون بخیر و سلامتی باشه دیگه خودتون حساب کنید من از سر ظهر نوشتم تا الان که شب شده

[ چهارشنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۹ ] [ 22:26 ] [ هرمیون ]

روحیه گرفتم

سلام . خرداد خود را چگونه میگذرانید؟

خرداد ماهی است که من از روز اول منتظر آلبالو میشینم تا آخر خرداد بشه. اونوقت آلبالو میاد و قیمت مناسبی داره. عاشقان آلبالو میشینن به انتظار حتی یه عمر آزگار

جهت تطیف روحیه و از بین بردن خاطرات ویروسی، بنده سفارش کتبی رو دادم خدائی از هیجان مردم. دیدم هیچ چیزی مثل کتاب نمیتونه روحیمو عوض کنه و از هیجان ورجه وورجه کنم وقتی کتابایی رو که میخوام داشته باشم دستم برسه بالا پائین میپرم از خوشحالی. خیلی شدید هیجانی میشم یعنی واقعا منو اونوقت ببینید میخندید

خلاصه اول زنگ زدم خانه ی کتاب که همون ساربوک هستش. توی نت بزنید میاد . واسه کاشون هس بعد اینکه خدائی خیلی خوبن و واقعا میخوان کتاب بفروشن اخلاقشون خیلی خوبه.

بعد خلاصه کتابائی که میخواستم و نداشتن بعد شماره یه عالمه کتابفروشی کاشون رو از اینترنت برداشتم و زنگ زدم به همشون و گفتن کتابایی که میخوام رو ندارن مخصوصا یه کتاب رمان خارجی که اصلا هیچکی اونو نداش. بعد همه میگفتن سفارش بدی میگیم بیارن. منم گفتم خب سفارش بدم میرم همون ساربوک سفارش میدم البته حضوریه. بعد مشخصات کامل رو نوشتم واسه سه تا کتاب بعد به بابام با کلی مظلوم نمائی تازه خودم نه،خواهرم گفتم بگه بره سفارش بده.

بعد بابام رفت سفارش داد و اومد گفت یه کتاب رو داشتن بهم دادن اون دوتا رو سفارش دادم گفت چند روز دیگه میاد .منو میگی کتاب رو که دیدم مردم از هیجان

بغلش کردم باورم نمیشد بعد فک کنم تا شب ده بار هی ورق زدم و دیدمش

کتاب رنگ آمیزی بزرگسالان هری پاتر 3 (شخصیت ها و مکان ها)

اون عکس رنگیا آخر کتاب برای نمونه س که از رو اینا رنگ کنیم.

کتاب رنگ آمیزی 1 رو خریده بودم. الان 3 رو خریدم . یه بار دیگم 2 رو میخرم البته خیلی وقت دیگه. بشینم تابستونی مثل بچه آدم رنگ آمیزی کنم و نقاشی بکشم فقط . چون از باغبونی به شدت محروم شدم . یعنی اصلا دیگه به هیچ وجه نمیذارن برم طرف باغچه میگن از اونجا ویروس گرفتی. خلاصه اولش خیلی ناراحت شدم ولی گفتم بی خیال شاید واقعا از اونجا گرفتم. نمیدونم والا.

کلا کارهای هنری که سخت هس رو هم نباید انجام بدم. و یه محدودیت شدید اعمال شده توی کارایی که انجام میدادم که باید رعایت کنم

اینو یادم نره آبجی زهرا از شیراز سلام عزیزدلم. ممنون از پیامت. یه شماره 7 رقمی بگو میخوام رمز مطلب کنم بعد بخونیش . چون نمیدونم خودم چندسال پیش تجریه کردم گفتم شاید به دردت بخوره ان شائ الله عزیزم

اینکه گفتید آخرش کرونا داشتم یا نه آره بابا داشتم دیگه. تعارف نداریم که یادشم میفتم اصلا یه جوری میشم چه روزای بدی بود خدا قسمت هیچکی نکنه ترسش از خودش بالاتره. اینو هم بدونید اگه تب کردید سریع برید دکتر چون این ویروس سریع روی کلیه مخصوصا اثر میذاره. رو کبد و قلب و ریه هم که جای خودشو داره. یعنی هر کاری میکنید فقط سریع دکتر برید . پیش دکتر الکی هم نرید توی این درمانگاه ها و اینا. پیش دکتر متخصص عفونی برید اون سریع تشخیص میده یا گوارشتون بهم ریخت فوری برید پیش متخصص گوارش کلا اینا زود تشخیص میدن. فقط زود برید هی طولش ندید و بگید نه با این خوب میشم و با فلان خوب میشم.

بعد اینکه وقتی حالا خدائی نکرده گفتن یکی مثلا کرونا داره . تب رو هم داره به هیچ وجه غذاهای ادویه دار نخوره دکترم گفت فقط گوشت و مرغ آبپز بخور. یعنی بدون ادویه هیچی فقط نمک تازه پیازم نکنید.

بعد دیگه اگه گوارشش بهم ریخت کته ماست بخوره و دوغ ولی به محض خوب شدن دیگه به هیچ وجه طرف ماست نره.

اگه معذرت میخوام شکم رویه نداشت حتما حتما باید آبمیوه خیلی بخوره آب فایده نداره آبمیوه . یعنی آب سیب طبیعی و آب هویج طبیعی خودتون بگیرید. تخم شربتی با بیدمشک هم بخوره حتما. اینو دکتر گوارش گفتا . البته من شکم رویه داشتم نباید میخوردم ولی بعد خوب شدن خوردم خیلی.

سرم حتما سه چهارتا بزنه خیلی مهمه . اگه دکتر هم نداد بهش بگید براتون بنویسه. سرعتشم زیاد نکنید . بذارید آرووم آرووم بره. موقع سرم هم هیچی نخوره.

استراحت کنه اصلا از جاشبه جز دستشوئی بلند نشه تا میتونه بخوابه.

قرصا رو هر چقد دادن ساعت کوک کنه حتما سروقت بخوره. دقیق بخوره.

به جا گوشت و مزغ آبپز اگه بلدرچین آبپز کنید با برنج کم روغن بخوره خیلییییییییییی بهتره شدیدا تقویت میشi چون مرغ اصلا تقویت نداره. یه بسته بلدرچین شش تا توشه بزرگ هم هستن تقریبا. کیلوئی 34 تومن فک کنم نمیدونم والا. اگه یه وعده غذا میتونه بخورi فقط بلدرچین پس بخوره.

اگه بی اشتهاس مهم نیس باید از ترسم هس بخوره بجوئه و قورت بده. من از ترس میخوردم البته زیاد نه ولی ده تا قاشق رو میخوردم از ترسش فقط

حتما هر چی دستشوئی میره به رنگ ادارش توجه کنه و اینکه مزه دهنش تلخ میشه یا نه.

اگه استرس داره حتما حتما قرص ضد استرس بخوره چون اشتها رو هم زیاد میکنه لااقل میتونه قورت بده .

حرز امام جواد توی اینترنت هس کوتاهه خیلی بنویسید و به بازتون ببنیدید . حتما نذر کنید و همون موقع بدید . *233# برا نذورات هس که سریع بدید برا کربلا نجف و سامرا و همه جاها.

خب خسته شدم و خواهشا دیگه حرفشو نزنید ممنونم

یا علی فعلا همراهای عزیزم

[ جمعه دوم خرداد ۱۳۹۹ ] [ 18:11 ] [ هرمیون ]

هیجانات اانگیزیاتم فوران کرده . خریدم خریدممممممممممممم

کتاب رنگ امیزی بزرگسالان

اولیش باغ اسرار آمیزکتابش خیلی پهن و بزرگه ادم خوشش میاد 90 صفحه س

کتاب رنگ امیزی هری پاتر این کتابه بزرگتره بعد تقریبا 80 صفحه س

میدونید این کتاب رو اصلش برا ایجاد تمرکز و آرامش و خیلی چیزای دیگه درست کردن طراحش یوهانا بسفورد هس .من وقتی سوال میکردم از یه مسئولای خانه ی کتاب ،از همین جا که خریدم بعد دو ساعت توضیح میداد برام میگفت مثلا ما داریم قبض پرداخت میکنیم فکرمون به اینه که بعدش کجا بریم ،این یعنی اینکه تمرکز نداریم. فکرمون همیشه مشغوله . این کتاب باعث میشه تمرکز داشته باشید و قاتی پاتی فکر نکنید این قاتی پاتی رو من میگما .خلاصه ی حرفای این پسره ی پرحرف بود نه شوخی کردم خدائی خیلی قشنگ توضیح داد بعد من دوتاشو خریدم یعنی همین دوتا رو هم داش قبلا توی اینترنت دیده بودم و خونده بودم دربارشون. خانه ی کتاب کاشون واقعا کتاباشو قیمت خوبی میده سایت هم داره اسمش ساربوک هس آدرسش این میباشد

خیلی خدائی خوب میدن هری پاتره 13 تومن باغ اسرار آمیز 15 تومن.میدونید توی دیجی کالا باغ اسرار امیز رو 34 تومن میده

میدونید رنگ آمیزی اینا خیلی جالبه یه جوری عمقی رنگ امیزی میکنن من خیلی دیدم یه کمی یاد گرفتم حالا ببینم چیکار میکنم البته اون کارامم در دست دارم

خب من فعلا برم دیگه. یا علی عخشان من

[ شنبه سوم شهریور ۱۳۹۷ ] [ 21:3 ] [ هرمیون ]

سلام عخشان من.خوبيد؟ گفتم امشب حتام بايد هر طوري هس بيام اپ كنم چون فردا قراره نوه دختريم به دنيا بياداون نوه هام كه نوه پسمري كفتريم بودن اينا نوه هاي دختري مرغيم هستن.گرفتيد چي شد يا بيشتر بتوضيحم خلاصه رسما قراره بمبخت بشم چون اگه اين كفتريام جوجه رو نگه ندارن ،من و نوه هامو با هم از خونه بيرون ميكنن

راستش چند وقتيه كه دخيم مريضه .همين دخي مرغيم برا همين كم پيدا شدم باز.بچم حالش بد بود خيلي نااميد شده بودم كه داروها هم خوبش كنه.خلاصه زنگيدم به دامپزشك و بهش گفتم كه چشه.بهش گفتم كه با دهن نفس ميكشه و تنگي نفس داره و لمبه هم گذاشته و كلا اوضاعش ناجوره دكتره گفت مسلما بيماري عفوني داره و بايد يا 5 روز قرصش بدي تتراسايكلين صد يا اينكه سه روز امپول بهش بزني.بعد گفتم كدوم بهتره؟ گفت مسلما امپول بعد گفتم بلد نيستم بهش بزنم ميارمش اونجا شما زحمتشو بكش.بعد گفت باشه.آقا خلاصه گفتم به بابام كه ببرتش نه ببردش بعد خلاصه بابام بردش من اينطوري داشتم دخيمو ميذاشتم توي يه جعبه بعد دخيم اصن نميخواس بره تو جعبه ولي حالم نداش اصن داغون شدمبعد خلاصه تا سه روز هر چي امپول بود و نبود زدن به اين حيوون.خيلي هم دردش گرفته بوده هربار هم دو سه بار هي سوزن امپوله رو بهش فرو كردن.بدتر اينكه بالشو دكتره ميگرفته رو هوا نگهش ميداشته بعد درپوش امپوله رو با دهنش ميكشيده بعد فرو يمكرده به دخيم بابام اينا رو برام شرح داد خو نميگفت بهم بهتر بود كه چطوري امپول بهشش ميزنه

بعد چون لمبه هم انداخته بود از كمبود كلسيمه ديگه كه بدنش نداره كه پوسته تخم مرغ رو بسازه ،قرص جوشان كلسيم تا 5 روز گفت بنداز تو ابش.ولي اقا حساب كردما اصن زياد از اين ابه نخورد حالا شك دارم كه بازم بهش بدم يا نهامروز واكسنشو گفته بود بياريد بزنم بعد اسپرين گفت تو ابش بندازيد يه ذره بيحال ميشه چيزي نيس. ولي كلا چند روزه تب شديد داش و اصن ديروز خيلي حالش بد بود خيلي ترسيدم بعد امرزو خيلي خوب شده بود شكر خدا.ولي حيوون خيلي زجر كشيده بود سر اين امپولا.خب چه ميشه كردمن هي تمام اين مدت توي اين فكر بودم كه اون دخيمم كه مريض شد و نبردمش دامپزشكي ميتونس خوب بشه .آي غصه خوردم رو همه غصه هام كه چرا اون اينقد زجر كشيدبعد دامپزشكه گفته بود بهش اشغال سبزي نديد بعد بابام گفته بود نه اشغالللللللللل؟سبزي شسته و خشك شده و خورد شده بهش ميده كلا بابام از دست رژيم غذائي دخيم سرسام گرفته هر چي ميگه مثلا يه ته هندونه مياره بهش بدم ميگم نه عصباني ميشه ميگه اههههههههههه اين چه مرغيه ديگه به مرغ هر چي ميرسه ميدن بده بهش بخوره بعد كلي عصباني ميشهالان كه دكتره بهش گفته فهميده الكي نيس واقعا بايد مراقب غذاش بودكلي سوال نوشته بودم از دكتره بپرسه بابام گفته بود نون خشك و اينا بهش نديد اونا مرغاي قديم بودن همه چي ميخوردن بعد ديگه سلامتي اين موضوع رو ببنديم بريم سر موضوع بعدي كلي حرف دارم

خب موضوع بعدي ووووووووووووووووووووووووي دو سه روزيه كه پرينتر خريدميه پولشوئي اساسي كردم از خونواده تا تونستم بخرم سر همون قضيه كه بداموزي داش براتون نگفتم اينم در راستاي همونه.اون پول قبلي كه نشد يه جور ديگه جورش كردم فك ميكردم خيلي گروون باشه برا همين تا الانم نميخريدم از يه طرفي هم اين پرينتر رنگي رو همه گفتن نميشه برا خونه خريد و حتما بايد هفته اي يه بار ازش پرينت بگيري تا جوهرش خشك نشه بعد مهندسه ميگفت خراب ميشه خيلي خرابيش هم خيلي درست كردنش سخته اصن برا خونه مناسب ني بعد نااميد شدم و به مهندسه گفتم پرينتر سياه و سفيدم اينطوريه گفت نه اون اصلا.اين مشكلات رو نداره بعد گفتم قيمت اين چنده گفت 300 تا 400 بعد گفتم خو اينكه از اون رنگيه گروونترهگفت اره ديگه اينطوريه .بعد خلاصه گفتم باشه يه جورائي قضيه جور كردن پولش خنده داره واقعا نميشه گفت چون كودك درون اينجا رفت و امد داره نميشه گفتدر يه كلام خونواده رو گول زدمبه بابام يه چي گفتم به مامانمم يه چي.بعد دوتا 150 تومن جور شد بعد موند 80 تومن كه از همون راه شيشه گاز فر جلو رفتم كه گفتم به بابام مهندسه گفته سيصد و خورده اي بعد بابام كه بابام رفت پرينتر رو بگيره بياد گفت خورده ايش 80 تومن بوددددددددد آخه بابام چرا درس عبرت نيمگيره

خلاصه اينطوري شد كه پرينتر رو خريداري نومودم خيلي خسته شدما فكر كردنش واقعا سخت تر از همه بود اينم پرينتر من

من بهش ميگم سرخ كن. بعضي وقتام بهش ميگم توستره منننننننننننننننننناخه شبيه همه چي هس جز پرينتر

آقا من ديگه كم مونده خودمو از توش رد كنمو چاپ كنم.هر چي دم دستم مياد چاپ ميكنمخيلي لذت بخشه .اصن ديوونش شدم.عكسي كهادم دوس داره رو چاپ ميكني توي دستات ميگيريخب بگيد مبارك باشه ديگهبه سلامتي به خوبي و خوشي ازش استفاده كنم ميسي

بعد قضيه بعدي كه دنباله ي همين قضيه ميباشد

يكي يه چي بهم هديه داد كه خيلي ديوونه كننده خوشحال كننده و از خود بيخود شونده و داغون كننده بودخودش برام درستيده بود دقيقا با اين هديش دست گذاشت روي اعصاب مركزي و محيطيم

يه دفتري درستيده بود كه برگه هاشو به صورت قديمي دراورده بود و كلا زحمت زيادي واقعا روش كشيده شده خيلي دوسش ميدارم هري پاتري هم درست كرده به اين ميگن هديه

بعد من بر داشتم با اين پرينتره كلي از عكساي هري پاتر و هر چي كه دوس ميداشتم از هري پاتر چاپ كردمو بهش چسبوندم واي چطور ديگه از اين دفتر جدا بشم تازه وقت ندارم وگرنه الان پر از عكسش كرده بودم بذاريد عكساشو بذارم بينيد

اين دفتره هس پشت و روش با اين عينك هري پاتر اينقد نازهههههههههههه

اينم داخلش

اين يكي دفتر رو خودم درستيده بودم قبلا الان عسكايي كه دوسشون ميداشتم و چاپ كردم بهش چسبوندميعني اينقد كه دوس دارم از اين دفترا درست كنما دوس ندارم برم فضا با اينكه از بزرگترين ارزوهامه رفتن به فضا

اين هيو جين رو هم كه خيلي دوسش ميدارم اون عكسه هم واسه يه سرياله خيلي خوشگل بود واقعا دوسش داشتم با اينكه خيلي دير از سريالاي كره يا خوشم مياد ولي اينو واقعا دوس داشتم اسمش حسادت آشكار بود اون يكي عكس كوچيكتره كه دو نف رهستن اونم خيلي ماه بود اسمش سانگ دو بيا بريم مدرسه.اونم خيلي خوشگل بود

اين فيلمم دوس ميدارم وي اسمشو نميگم چون ميترسم كنجكاو بشيد بريد ببينيد خيلي خشن ناكه ولي از بين خارجيا اين دختره رو واقعا دوس دارم بازيش خيلي ماهه هر فيلمي بازي كرده واقعا موضوعش بي نظيره مخصوصا كه 90 درصد فيلماي تخيلي بازي كرده همشون ماهنننننننن

آهان خب اين موضوع رو هم تموم كنيم قرار بود موضوع دامني كه خريدم رو بگم.

واقعا اينكه بعضي دخترا به شدت عوضي هستن واقعا درسته يعني كس يكه نتونه همنوع خودشو ببينه اصن ادم نيس .ديگه دختر به يه دختر ديگه بخل بورزه بايد بره توي بيابون يه گودال بكنه خودشو توش دفن كنهواقعا بعضيا چي هستن چه نوع موجودي هستن.

من به زور مامانمو راضي كردم بريم دكتر اخه نميدونم مامان شما هم اينطوريه كه اصن حوصله دكتر رفتن نداشته باشه ولي من به شدتتوي موضوع سلامتي بقيه استرسي هستم يعني اگه كسي بهم بگه كه يه چيزيشه و كلا يه كلمه هم بهم بگه ديگه از استرس داغون ميشم دوسدارم خود طرف پاشه بره دكتر و دنبال كار خودشو بگيره ولي مامانم اينطوري نيس البته از نظر من دست شوهر كسي هس كه اين حوصله ها رو داشته باشه يا نه.مردا هم كه خيلي بايد خاص باشن تا همچين ذاتي داشته باشن كه بين كارا و فكرايي كه واسه خودشون دارن يه گوشه از مغزشونم اختصاص كامل بدن به همسرشون و اينقد از زير همه چي طفره نرناصنم نميگم كه بابام از اينجور شوهراس خلاصه اينطورياس كه من با كلي زور و اين چيزا نوبت گرفتم برا مامانم كه بريم دكتر.كه ميخوام اين دكتره عوضي بره بميره ان شائ الله خودش نيازمند دكتر بشهمرتيكه عوضي با اين سختي من مامانمو راضي كردم اونوقت حاضر نيس گوش كنه ببينه طرف چي ميگه اه خدا لعنتش كنهخلاصه يه دكتر به دردنخور عوضي رفتيم كه به مامانم گفتم اخه اين چه دكتري بود گفتي نوبتشو بگيرم اين همه ميگن معروفه اينكه اصن ادم نبود چيزي سرش نميشد .بعد كلي تو ذوقمون خورد رفتيم بريم يه كارت اعتباري سال پيش درخواست داده بوديم واسه تمديد كردن عابر بانك بود كه خانومه تو بانك گفت اون كه مال پارسال بوده نيومديد بگيريد باطل شده .بعد اينم زد تو ذوق ما. اين همه راه رفتيم تا اين بانك.بعد گفتم بريم اون فروشگاه لباسه يه دامن بخر مامان .بعدر فتيم اين فروشگاهه اين دختره ي عوضي كه فروشندش هس نميدونم اون روز ديگه چه مرگش شده بود كه اصن ميخوسا سر به تن من نباشه اصن يه جوري رفتار ميكرد و ادا درمياورد بعد يه دامنه رو با مامانم انتخاب كرديم بعد مامانم نگاش كه كرد گفت نه اندازه من نيس اين دختره بي شعور با يه لحني گفت يعني چييييييييييييييي اين دامنه نميدونم چي و چيه فلانه به همه سايزي ميخوره من بهش گفتم نه اندازه مامانم نيس كمرش بعد هي شكلشو چپ و چيلي كرد و هي غرغر كردتوي دلم گفتم خب اخه به تو چه تو وايسا كارتو بكن يعني چي.بعد هي ميگه اين همه لباس اينجا ميخريد نميدونيد چطوريه.من هيجوابشو ندادم گفتم ولش كن دختره عقده ايه اينجورا رو نميشه اصن دهن به دهنشون گذاش بذار واسه خودش بلغور كنه.آقا اين همينطور داش منفجر ميشد .عجبا ميدونيد دفعه دومي كه يادمه رفته بوديم اين مغازه داشتم لباس انتخاب ميكردم و برميداشتم كه اين دختره فوضول از مامانم پرسيد اين لباسا رو برا فروش ميخوايد؟وا بعد مامانم گفته بود نه بعد گفت سركار ميره؟من نگاه به مامانم كردم كه هيچي نگه عجب ساده س مامانم بهش گفت نه نميره بعد با يه لبخندي زوري توسنته بود از مامانم هر چي هس و نيس از من دربياره بعد اومديم خونه به مامانم گفتم خو چرا ميگي بهش اينا رو

دلم ميخواس اون روز به دختره بگم ببين تو صورتتو توي آينه ببين غرق آرايشه .خودت بگو ماهيانه چقد ميدي واسه لوازم آرايشت.به خدا من موندم توش اين دخترا كه 24 ساعت بيرونن چطور اين همه پول رو ميدن برا لوازم ارايش.تازه ارايشگاه رفتن و اصلاحشون بماند كه چقد خرج برميداره و اينا هميشه بايد اصلاح كرده باشن.دلم ميخواس بهش بگم اين پودراي صورت اصن ضخامتشون به زور به چند ميليمتر ميرسه و اينقد پول بايد داد واسش اون رژ لبي كه مرتب بايد بزني توي كل روز سر چندبار زدن سريع به نصف ميرسه و تموم ميشه اون ريملي كه ميزني من نميدونم واقعا چطوري هر روز اون ريمل رو ميزني اينقد كه سريع تموم ميشه.تازه هر ارايشي بيشتر از نيم ساعت تا يه ساعت به زور روي صورت بند ميشه اونوقت اين خانوما بايد مرتب تجديد آرايش كنن و يه اينه هميشه دارن توي كيفشون با كلي لوازم ارايش كه مرتب يه گوشه دارن تجديد ميكنن خودشون.بعد اونوقت حساب كنيد چقد خرج ارايشاشون ميكنن.اصن شايد اين اقايون ندونن اين ارايشا چطوريه نه راستي آقايون الان يه پا خانوووووووووووومن واسه خودشون اصلاح كه ميكنن ابرو برميدارن كرم و خط چشم و رژ.اه هووووووووووووق اونوقت يعني اينام هر روز واميسن كلي ارايش ميكنن جلو اينه بعد ميرن سركار؟حالا اينا رو ولشون كنيم در كل پولي كه اين خانوما واسه ارايش ميدن سرسام آوره اونوقت خو به من چه كه تو پولتو اينطوري خرج ميكني يكي ديگه جور ديگه خرج كنه عقده اي بازي درميارياينقد ازش متنفر شدم كه حد ندراه.من حتي اون روز كه اين برخورد رو ميكرد كلي بهش لبخند زدم لباسا رو خودم تا زدم گذاشتم توي پاكت تمام مدت كه اونجا بودم جواب مشترياشو كه هي سوال ازش ميكردن دادم هي گفتم عخشولانه بشم كه اين بخل ازش بره ولي نرفتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت هر كاري كردم اصن دختره بي شعور ذره اي انسانيت زا خوشد به خرج نداد

خلاصه مامانم كه يه دامن رو به زور من خريد خيلي دامنش دوست داشتنيه من ديوونش شدم ولي گفتم نميخواد بخرم فقط يه لباس خريدم عخشولانه اي.ولي وقتي اومديم خونه مامانم گفت دامنه رو من دوس نميدارم گفتم چرااااااااااااااااااا به اين خوشگلي گفت بلنده خيلي.قد خودت هس .من دوس ندارم بعد هر چي هم گفتم گوش نكرد گفتم خو چندتا چين اخرشو جدا ميكنيم خوب ميشه قدت ميشه ولي اصن در كل دوس نميداش.منم خو به اجبار برداشتمش

دامنش هنديه مارك made in india دارهمحبوبا محبوبا

اينم لباسمه

اصن قصد لباس خريدن نداشتم واسه روحيه مامانم گفتم بريم بخريم از بس اون روز تو ذوقمون خورد

اين قضيه نيز بسته ميشود.

قضيه ي بعدي اين كفتره ي نوك قناري هس

اين كفتر نژادش همونه كه گفتم اين كفتر با اجازتون باخت رفتهبرا همين كفتر باخت ارزشي نداره منم كه نميتونستم نگهش دارم يكي از فاميلاي بابام توي خونشون نشسته بوده و كلا اصن نرفته ديگه بعد به بابام داده بود بابامم واسه من اورد گفتم خو اينو چيكارش كنم پدر منمن همين بر وو بچمو هم توش موندم بعدش تازه دوتا مرغ ميخوام واسه خلوسام به هيچ وجه نميتونم بيشتر اين داشته باشم كفتره منم به شدت از اين ميترسيديه لحظه گذاشتمش كه ببيندش گناه داش اخه گفتم دلش باز بشه تنها توي قفسه نشسته بود مظلومانه بعد ولي كفترم كه اوردم ببيندش اينقد ازش ترسيد و هر كاري كردم كه بره نزديك قفسش نرفت منم خو ترسيدم بر داشتمش و بردم توي لونش.اخه كفتراي نر حساسن اگه عصباني بشن يا بترسن يا هر چي ميرن سر كفتر مادشون اينقد بهش ميزننكلا اخلاق خيلي بدي دارن.برا همين نميشه نازك تر از گل بهشون گفتبمبخت ميكنن آدموخلاصه گفتم بابام بره بفروشه كه ازش 5 تومن خريدنبه بهونه باخت رفتنش.البته خيلي كفتر باخت بد هس واقعا هم به درد نميخوره.من يكيشو داشتم واقعا بدترين كفتره.در هر صورتش من نميتونستم نگهش دارم راستش زيادم دوسش نداشتم حيوون رواصن كلا من كفتراي نژاداي جديد رو دوس ندارم.اره خلاصه اينطورياس

چقد حرف زدم اينا رو يه سره نوشتما وايييييييييييي ساعتو

خب ديگه من برم.فك كنم بيام بازم فردا پس فردا.ان شائ الله.فعلا يا علي اجياي گلم

راستي اگه دوست داشتيد اون دفتره طرح قديم رو بهتون موگوئم چطوري اينطوري ميشه.ياد گرفتم

[ دوشنبه هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ 2:37 ] [ هرمیون ]

هر كجا از اينا خورديد به ياد من هم باشيد

بدانيد و آگاه باشيد كه اينا رو من هميشه موخوام

سلاااااااااااااااااااااام

اينا رو ببينيد نشونه كتاب هستن

اين نشونه هاي كتاب توي يه فروشگاه كتاب سايت خارجي بود كه ديدمشون و درستيدمشوناصن نديده بودم اينقد يه نشونه كتاب ميتونه جالب انگيزيجات باشه دوسش ميدارمخلاصه چند نمونشو درستيدم به يه مقواي سفيد چسبون كرداهه

چند روزه كفتري خوشگلم مريض بود خيلي ناراحت شدم اخه سر يه لحظه غفلت من اينطوري شد وقتي علوسمو آوردم بهدش خواستم كه قفسشو بزرگتر كنم. از رو باغچه قفس قبلي رو برداشتم باغچه روبروي بالكن طبقه پائينه بعد رفتم توي حال طبقه پائين چيزام بود ترسيدم اين برو بچم راه بيفتن برن داخل در رو بستم و رومو اينطرف كردم كه بيام طرف باغچه كه ديدم كفتريم داره اين دون هايي كه ريخته بوده زير قفس و كپك زده بوده ميخورتشون فوري برداشتمش و بعد باغچه رو هم زير و رو كردم كه برن زيرخاك بعد ولي انگار با همون دو سه تا دوني كه خورد كار خودشو كرد .بعد دو سه روزي فوري نشونه هاي مسموميت رو كفتريم بروز داد و روم به ديوار بالا مياورد دوناي داخل چينه دونش كپك زده ميشدن . چينه دون كفتر هم كه ميدونيد يه چندساعتي دون رو توي خودش نگه ميداره و خورد و خاكشير ميشن اونجا ، بعد اين دونا كه اونجا مونده بودن و چينه دون كفتريمو كپك زدگي بهش دادن و كلا حال كفتريم دگرگون بود بعد ديگه فوري اومدم توي تلگرام از جناب لاري باز سوال نومودم كه ايشون گفتن من اخه كفتر سرم نميشهفقط مرغ و خروس بلدم.كلا نااميد شدم و كلي ناراحت كه خو الان چيكار كنم بعد بابام گفتم اون دامپزشكه كي بود كه چندسال پيش اون خلوسم كه جيغ ميزد رو شربتش داد اينكه من تا حالا ديگه از اون دامپزشكه سوال نميكنم برا اين بود كه اخه خلوسم اون سال چيزيش نبود جو خورده بود پشت سرهم و تند تند بعد اين گير كرده بود هي جيغ ميزد بعد به بابام دادم بردمش دامپزشكي همين آشناي بابام بود كه بيخودي شربت داد بهش نيدونم شايدم درست بوده كارش بعد خلاصه من ديگه ميترسيدم عمرا پرنده هامو بدم دست ايشون بعد ولي از سر اجبار به بابام گفتم بزنگه بهش كه دو ساعت داشتم قبلش به بابام توضيح ميدادم كه چي بگه بهش

بعد دكتره گفت كه قرص تترا 100 بهش بده تا 5 روز ، روز يكي . با اينكه خيلي ميترسيدم ولي خو راهي ديگه نداشتم بابام گفتم فردا بخره و بهش دادم قرص دوم به بعد عخشم حالش بهتر شد ولي خود كلي غذاشو بايد دقت ميكردم و الانم ميكنم چون بايد برنج اب شده و خشك شده بهش بدم و دون هم هر چي ميدم بكوبم بهش بدم .كلا بچم حالش خيلي خوب شدهخيلي مراقبش بودم مرتب ابشو عوض كردم و چندساعتي يه بار هي روزنامه ته قفسش انداختم كه مرتب بردارم اخه نبايد اصلا يه ذره هم كثيف باشه و كلا تميزم هس بايد هي عوض كرد روزنامه رو . بلاخره بعد كلي زحمت حالش خيلي بهتر شده .علوسمم تُخيده

اخه ميترسيدمم يه وقت نكنه به اونم انتقال بده آخه اين كفتر مادهه كه گرفتم از كسي ،از يكي از پسراي جلسه دعاي ندبه س كه جمعه ها با بابام مياد جلسه،بعد طرف گفته اين كفترمو خيلي دوسش دارم اگه يه زماني هم نخواستيدش ديگه به خودم برگردونيد منم گفتم خو اينقد اين پسره دوسش داره كفترشو نكنه يه وقت چيزيش بشه خيلي ناراحت ميشه خيلي استرس گرفته بودم برا همين نگران بودم و كلي بهشون رسيدم تا كفتريم خوب بشه يه وقت اون واگير نكنه اونوقت روم نميشه ديگه ميميرم از خجالتشكرخدا خوب شد و علوس خانومم تخيد و اتفاقا اين جمعه هم پسره سراغ كفترشو گرفت و بابام گفت تخيدددددددددد بابام پنجشنبه ازم پرسيد كفترا خوبن با هم؟گفتم آره بابام تخيدددددددددبعد بابام خنديد عين همينو رفت به اونم گفتخلاصه پسره كلي خشوحال شد .اخه كوجا يه كفتر نر به اين باشخصيتي پيدا ميشه كه اصن كفتر ماده رو ببينه و بهش نزنه .اصن امكان نداشولي پسمر من با شخصيته دست رو دختر مردم بلند نكرد والا

از اين موضوع ميگذريم

آقا تصميم گرفتيم كه طي يه عمليات غافلگيرانه يه ذره خودمونو پيش خدا لوس كنيمنشستم حساب كردم اگه من روزي هزارتا استغفرالله بفرستم بعد توي سال كلييييييييي استغفرالله ميشه واسه خودشبرا همين اين امر خطير رو شروع كردم.اخه ميدونيد من توي كانال ترك گناه تا ياوري امام عصر اين جمله ي اقاي بهجت رو ديدم يا توي كانال عرفان بود يا كانال در مسير يار بود.خو يادم ني كدوم بود اخه اينا رو با هم سر ميزنم و مطالبشونو ميخونم نيدونم كدوم رو كجا نوشته بودن در كل اقاي بهجت گفته بودن كه از هر فرصتي برا گفتن استغفرالله استفاده كنيد يه بار ديگم خودنه بودم كه گفته بودن كه برا براورده شدن حاجت هم ختم استغفرالله بگيريد فك كنم رو همون اساس كه ميگن گناه باعث بالا نرفتن حاجت ميشهفك كنم برا اين گفتن اينو.خلاصه منم گفتم اينقد ميگن اون دنيا همه حسرت اينو ميخورن كه برگردن به دنيا و يه استغفرالله بگن خو الان بگم چرا ادم همش بايد هي حسرت همه چيو بخوره والا بعد الان يه مدتي هس كه مث يه انسان وارسته دارم پيش ميرم

كلا ديدي اتفاقا زمانايي كه آدم به شدت درگير كارا و مسائل خودش هس كاراي زياد ديگه اي هم داره بعد يه حس مشغول شدن به دنيا بهش دس ميده مخصوصا وقتي توي برنامه سمت خدا هم مرتب اين جمله ي مشغول دنيا شدن رو ميگن يه باره ادم حس بدي بهش دس ميده و دوس داره كارايي غير كاراي هميشگيش هم انجام بده .بعد از يه تصميم جديد ادم يه حس ذوق مرگياتيه شديدي بهش دس ميده

تصميماي جديد خيلي حال ميدنا باشد كه رستگار شويم

خب ديگه برم

راستي اين انيميشن رو دانلود كردم خيلي قشنگ بود اينقد احساسي واقعا دوسش ميدارم خيلي قشنگههههههههههه فك نميكردم اينقد قشنگ باشه

خب ديگه يا علي عچقان خفته

[ شنبه نهم بهمن ۱۳۹۵ ] [ 23:34 ] [ هرمیون ]

سلام گفتم ذوق مرگياتمو بيام با شما شريك بشم

شروع كرده بودم كه كتاباي هري پاترو كه خريدم مصورش كنم اصن هيجاناتي سر اين كار بهم دس ميده وصف ناپذيرخيليييييييييييي دوس ميدارم نخاشي بكشم بچسبونمش به كتاب

تا الان اينخده از نخاشياي هري پاترو كشيدم.از خودم درنياوردما از جاهاي مختلف يافتمشون كشيدم

خوشگل ميباشند؟ اين اولي رو توي خود كتاب كشيدم باحال تر شد

زيبا گشته بوده استن؟ حب بازم فعلا يا عليمن در حال رفت و آمدم ميام دو سه كلوم ميگم ميرم روحتون شاد شه

اااااااااااااااااا نقاشي دوم رو الان ديدم چرا اينجاي كتاب چسبوندمممممممممممممم

[ شنبه دوم مرداد ۱۳۹۵ ] [ 17:9 ] [ هرمیون ]

سلام نماز روزتون قبولللللللللللللللللللللللللل

بذاريد يه چيزي هس هي ميخوام واستون بتعريفم نشده الان بگم

چند وقت پيشا يا فك كنم چند ماه پيش و اين حدودا بود كه يه برنامه هس ميذارن واسه مدافعان حرم ، بعد شهيدا و خونواده هاشونو نشون ميدادن كه من آخر شب بود توي اتاقم خوابيده بودم ديدم همينطوري زدم شبكه افق كه ديدم يه خانوم افغاني بود با دو سه تا بچه كه داشت صحبت ميكرد كه حرفاش جذبم كرد پاشدم از جام رفتم جلو تلويزيون نزديكش نشستم بعد آخرش كه فهميدم شوهرش شهيد شده تازگي بعد فهميدم مدافعان حرم بوده اصن يه حالي شدم خيلي خانوم باوقار و خوب و باشخصيتي بود بعد خلاصه برنامه كه تموم شد يه آهنگ خيليييييييييييييييييييييييي خشوگلي گذاشتن كه اصن گريه كردم آهنگش افغاني بود بعد تصويراشم همين خونواده بودن و عكس شوهرش

آهنگشو سريع نوشتم چندتا جملشو كه بعدا برم توي نت دانلودش كنم

چند روز پيش اومدم كاغذ رو توي كشو ميزم برداشتم و سرچ كردم و يافتممممممممممم

اين يه قسمت كوتاه از همين اهنگه حجمشو كم كردم كه حتما گوش كنيد 200 كيلو بايته تقريبا

http://s7.picofile.com/file/8255193500/Audio_0001.wma.html

دانلوداي اهنگا هم همشون توي سايت افغاني بودن كه به خاطر همينم كلي ديگم اهنگ دانلود كردم بعد ديدم لينكاي سايته همشون وبلاگايي هس كه واسه دخترا و پسراي افغانستاني هس بعد كنجكاويم فوران كرد رفتم هموشنو خوندم خيلي جالب بود همشون هم با هم تبادل لينك كردهب ودن و بازم از همون وبلاگا هي وبلاگاي ديگه رو ميديدم و چقد جالبه كه از يه كشور ديگه آدم جووناشونو ميبينه چطوري هستن اصن خيلي ذوق مرگيدم و هي از كنجكاوي ميرفتم يكي ديگه رو هم ميخوندم چقد جالببببببببببببببببببببببب

بعد اون آهنگي كه ميگفتم اون روز هي كل خونوادم ميگفتن دوباره بذارش تا نيم ساعت هي گوش ميكردن همه حتما گوش كنيددددددددددددددددددد يعني اينقد قشنگه كه حد نداره خيلي شادهههههههههههههه

ولي خب بهتره بعد از افطار گوش كنيد اينم 200 كيلوبايته

http://s7.picofile.com/file/8255194734/Audio_0002.wma.html

يه ذره ايرانيا ياد بگيرن اينقد چرت و پرت عاشقانه نخونن ببينيد چقد خوشگل واسه دختراشون خوندن ايرانيام هر چي مزخرفه ميخونن مثلا عاشقونه س دختره رو با خاك كوچه يكي ميكنن توي آهنگاشون اينقد سبك و بي مزه س

خب فعلا يا علي ميام دوباره

[ جمعه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۵ ] [ 17:26 ] [ هرمیون ]

من اومدممممممممممممممم من داراي هيجانات ذايدالوصفي شدمممممممممممم ميدونيد چراااااااااااااااااااا.خب بذاريد واستون بگم آقا ديروز زدم سيم آخر فكري كردم كه سيستم هيجانيم فوران كرد زنگيدم به يه كتابفروشي و گفتم كه كتاباي هري پاتر موخوام يالا يالاااااااااااااا بعد گفتم آقا شوما كتاباي هري پاترو هم داريد؟دخيخا با اين چهره گوشي دستم بود بعد گفتش بله خانوم گفتم جدي؟گفت بله خانوم.گفتم يعني جلد يك و دو سه رو داريد؟ گفت يك و دو سه نميدونم چيه اسمشونو بگو. توي دلم گفتم ،امتحان هري پاتره؟ بعد گفتم آقا هري پاتر و سنگ جادو هري پاتر و تالار اسرار هري پاتر و زنداني آزكابان بعد آقاهه گفتش صبر كن صبر كن خانوم اينخده خندم گرفت بعد گفت اوليشو بگو بد دوباره به ترتيب گفتم و هي يكي يكي گفت بله داريم

بعد منو ميگي آقا گفتم خيلي ممنون آقا ميخرمشون.بعد قطعيدم گوشيو و دوان دوان راهيه حال شدم هيشي ديگه خريدمشون به اين صورت

ضخامتشم خيليه فك كردم كم صفحه باشه ولي تا از 400 تا 500 صفحه هستن

اينم عسك تك تكشون اصن يه وضي ديوونه شدم يعني يكي منو بيگيرهههههههه

بعد خلاصه اينطورياس.به خدا واقعا نفس تازه گرفتم امشب ميخوام زود برم شروع كنم بخونمشون وايييييييييييييي خدايا اصن نيدونم از هيجان اين كتابا چيكار كنم

نشسته بودم وسط حال با ذوق مرگيات كتابا رو هي ميديدم بعد ميذاشتم زمين اون يكي رو برميداشتم بعد مامانم به من نگاه كرده اينطوري بعد به بابام ميگه كه ببين چه اداهايي درمياره دخترت.همش داره فيلم هري پاتر ميبينه الانم كتاباشو همچين داره ميبينه انگار اصن نميدونه قضيشو

اينقد خندم ميگيره مامانم كه ميگه هري پاتر بعد دو ساعت بابام ميگه هري پاتر چيه حالا؟واي خدااااااااااااااااا بعد ميگم بابا هري پاتر اين عكسه رو كتاباس

اينم فاكتور كتابا.واسه يادگاري نگهش ميدارم ميچسبونم توي دفتر خاطراتم اون ناهيد مربوط به انتشاراتش هس

خب ديگه برم مشغول خوندن بشم شبتون بخير عزيزاي دلم

[ پنجشنبه پنجم آذر ۱۳۹۴ ] [ 23:13 ] [ هرمیون ]

Members

اتاق دوست داشتنی من

عکس از اتاقم

کتاب های دوست داشتنی من

کتاب های خارجی و ایرانی هری پاتر

سایر کتاب های جذاب

باغبانی های من

تصاویر باغبانی های سالانه ی خودم همراه آموزش

نقاشی های من

نقاشی های پاستل، آبرنگ ،مدادرنگی های خودم

نجاری های من

نجّاری و کار با چوب های من

بازی های کامپیوتری و رومیزی من

بازی های جذاب و ارزان کامپیوتری خودم

بازی های رومیزی من

دانلود فيلم آموزشي گلدوزي با چرخ خياطي همراه با توضيحات

آموزش گل دوزي با چرخ خياطي

دانلود فيلم آموزشي قلاب بافي همراه با توضيحات-در حال تكميل

آموزش قلاب بافي و نقشه خواني

دانلود فيلم هاي آموزشي روبان دوزي

فيلم آموزش روبان دوزي 1

فيلم آموزش روبان دوزي 2

جادوي آشپزي ...

منوي تصويري غذا

آموزش تصويري سفره آرايي

Statistic