جادوگري
subjects
.
-

بخش آپارات و فیلم های من!!!

بعضی وقتا آدم اینقد کار داره نمیتونه بیاد بنویسه ولی بعضی وقتام برعکس ،هیچ کاری دیگه نمیتوین بکنی جز نوشتن .

سلام امروز چهارشنبه س و الانم سر شب ، بعد اینکه امروزم باز این تعمیرکار اومد .دیروز همینطور اتفاقی سر درست کردن ماشین لباسشویی، یخچال هم بهش گفتیم ،بعد بابام گفت میخواد این یخچال کوچیکا رو بخره واسه خودش ،این آقاهه گفت واسه چی اینا رو میخری همون یخچال فریزر ارج که داری خراب شده سگش شرف داره به این یخچال فریزرای جدید و ساید و اینا.(معذرت میخوام از طرف تعمیرکار) بعد گفت یخچال کوچیکا رو نخر به جاش همین بزرگا رو بخر یه کم تفاوت قیمت داره ولی براتم یخچال میشه اونا که جا نداره.

خلاصه گفت برم ببینم یخچال ارج چش شده و درستش میکنم. بعد رفتن طبقه پایین گفت چیزیش نیس و از کلیدشه بعد زرتی روشن شد به این نتیجه رسیدم که وسایل برقی کلا با صاحباشون لج هستن. چون پیش خودت خراب میشن بعد وقتی تعمیرکار میاد درست میشن و هیچیشون نیس خلاصه که این یخچال فریزر ارج رو من بچه بودم خریدیم فک کنم کلاس اول و اینا بودم یا کمتر. اینقد کار کرد بازم شکرخدا کار میکنه خیلی یخچال خوبیه. ماشین ارج هم داریم اونم خوبه. یکی از بچه های وبلاگ ،آیدای عزیزم که گفت ماشین لباسشویی ارج داشتن خراب شده و دیگه خوب نمیشه من راستش ترسیدم هربار فکر میکنم نکنه خراب بشه و خوب نشه. وای چه پول عظیمی رو باید داد واسه خرید ماشین لباسشویی .

ما ماشین کوچیکم که نمیخوایم، برا همین امیدوارم هیچ وقت خراب نشه طوری که دیگه نشه درستش کرد.

دیگه شکر خدا دوباره داره روزا بلند میشه ولی نمیدونم بگم خوبه یا نه ولی خلاصه اینطوری هم نمیشه چون اینقد روزا کوتاهه که به هیچ کاریت نمیرسی. ان شالله همه روزای بلند رو به شادی و سلامتی سپری کنن. من که اخرای پارسال و دقیقا نصف امسال رو خیلی سخت گذروندم. و هر چقدم که استراحت میکنم اصن خوب نمیشم و بازم دلم میخواد استراحت کنم و از این بیخیال یو بدون فکر بودنم استفاده کنم. خیلی خیلی و بینهایت تحت فشار بوده مغزم. و بیشتر از اون چیزی که فکر کنید خستم.

و در این راه جناب خاطره ی فراموش منو همراهی میکنه . جل الخالق از این بشر. به من میگید جادوگر ولی قسم میخورم از منم که هیچی از مرلین هم جادوگرتره .بعضیا قدرتشون خیلی زیاده و در عین حال خونسرد. کلا اینا که خونسردِ قدرتمندن خیلی کم هستن و فکر کنم دفعه ی اولی هس که یه نفر رو در این حد از آرامش و خونسردی و قدرت میبینم. واقعا هر چی فکر میکنم ببیم چه کسی دیگه رو مثلش دیدم اصلا هیچکی به فکرم نمیاد. بینهایت آرووم. و تنها کسی که دیدم تونس کل وجودیه منو زیرسوال ببره و به چالش بکشه و خودش آرووم باشه.

هر کی دیدم و هر کی توی زندگیم باهاش برخوردی داشتم عصبی و بداخلاق بوده و الان میفهمم کسی که آروومه و باهاش در ارتباطی باعث میشه توام آرووم بگیری و بشینی سرجات .یعنی مینشوندت سرجات .

اینکه چند ساله میشناسمش فکر کنم همون اولایی که اینترنت اومدم زمان یاهو بود .توی چت روم عربی بودیم . اخی دوران یاهو ،یادش بخیر واقعا چقد ما توی این یاهو خندیدیم. بهترین دوستام کسایی هستن که توی یاهو باهاشون آشنا شدم. و هنوزم میشناسمشون و باهاشون حرف میزم.

سلام امروز پنجشنبه س. و کل امروز خواب بودم همون ساعت 11 بیدار شدم و با صدای بابام که پشت در اتاقم زد به در و گفت محبوب پا شدی ،بعد بیا اتاق من، کارت دارم و من زیر پتو بااااااااااشه. دیشب نخوابیدم اصلا. صبح نمازمو خوندم و خوابیدم بعدش. حالا بابام چیکار داش، وقتی میخواد گله کنه از کسی منو صدا میزنه چون من اصلا حرف کسی رو نمیزنم و کسی هم برام حرف میزنه اصلا انگار نه انگار که شنیدم به هیچکی نمیگم حتی مامانم. کلا از این نظر توی فامیل هم میدونن اینطوری هستم بهم میگن چه جنبه ای داری تو ،حرفا رو میدونی اصلا بروز نمیدی .

دیشب توی چت سر یه چیزی خیلی خندیدم .حکایت ادبی یعنی نمیدونم چرا ظهر سر نماز یاد این افتادم وای مردم از خنده تا نمازمو خوندم دیشب ، همصحبت عزیزم سربه سرم گذاشت خیلی ناراحت شدم ولی شوخی بود بعد منم گفتم یه حکایت واست تعریف بکنم ؟ گفت باشه. بعد دقیق که گوش کرد به آخرش رسید و به یه جمله ای تموم شد ،واااااااااااااای یعنی مردم از خنده بعد بهم گفت بی تربیت ، بی ادب اصن هیچ وقت توی عمرم فک کنم یادم نره این لحظه رو یعنی قشنگ حالت چهرشو تصور کردم اون لحظه. تا دو ساعت بعدشم که رفت تا دوباره بیاد تمام اون دو ساعت رو من توی اتاقم خوابیده بودم و میخندیدم .خدایا از این حکایتای قشنگ رو زیاد کن . کسایی که با من حرف زدید میدونید من چقد باادبم ،ولی هزاربرابر از من مودب تره چقد کسایی که اینطوریه اخلاقشون کمه و اصلا میتونم بگم نیس و چقد خوبن بینهایت خوب و ماه .

حرفای اونو نمیذارم شرمنده چون اجازشو نگرفتم

این قسمت بعدش بود که اون هیچی نمیگفت و من مرده بودم از خنده

بینهایت دوست داشتنیه. امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشی وبلاگمو میخونه البته زبون تندی هم داره ولی اشکالی نداره از پسش برمیایم

خب دیگه من برم امروز میخواستم از گلدونا عکس بذارم که چقد رشد کردن و خوشحالم از این بابت ، سعی میکنم زود بیام و بذارم در موردشون و شب یلدا .خب فعلا یا علی و شبتون بخیر باشد

[ پنجشنبه بیست و نهم آذر ۱۴۰۳ ] [ 18:49 ] [ هرمیون ]

تا شب ارسال میکنم

چقد زود شب میشه اخه. تا میام به خودم میبینم غروبه .

خدا رو شکر که داره دیگه روزا بلند میشه

[ پنجشنبه بیست و نهم آذر ۱۴۰۳ ] [ 16:26 ] [ هرمیون ]

یه سری میخوام فیلم ورزشای خاص هس بردارم چند روزه نمیتونم چون یه خورده دانلود کردنشون سخته تعداشونم زیاده و زماناش کمه برا همین حوصلم نرسیده .میخوام هشمونو بردارم و بذارم توی برنامه فیلمسازی و دنبال هم بذارم ضبط بشه اونجوری حوصله ندارم هی یکی یکی ببینم.

سلام علیکم اینکه یه کاری رو شروع کنم انجام بدم خیلی لفتش میدم ولی وقتی انجامش میدم دیگه تا آخر عمرم هی انجامش میدم فقط این طلسم انجام دادنشو باید بشکنم.
امشب میخوام حتما دیگه همشونو ضبط کنم حتما حتما حتمااااااااااا .

یکی از 5 تا دی وی دی نصب بازیم خرابه خیلی هم برنامه نصب کردم که ری کاوری کنم ولی نشده حالا بازم ببینم برنامه های بعدی چطوریه . راستی دیدی جدیدا باز موس و کیبورد سفید مد شده . من کلا هیچ وقت هیچیه کامپیوترم سفید نبوده دقیقا من 21 یا 22 سال پیش بود کامپیوتر خریدم زمانی بود که دیگه کامپیوتر سفید از مد افتاده بود و همه چی سیلور یا نقره ای شده بود وای چقدم باحال بود تا موسم رو یه موس سیلور خیلی خوشگل و خاص انتخاب کرده بود مهندس کامپیوترم. حیفش مهندس خوش سلیقه ای بود نمیدونم چرا بعدا دیگه کار نکرد اصن نفهمیدم چی به چی شد . بعد از همون زمان که مهندس جدید انتخاب کردم.

حالا بعد قرنی دوباره سفید داره مد میشه. خیلی هم خوشگلن ولی نمیدونم چرا من هر چی نگاشون میکنم نیمتونم قبول کنم چیزای کامپیوترم سفید باشه. با مشکی خیلی مشکل داشتما چون عادتم به سیلور بود ولی دیگه مجبور شدم همه چی رو مشکلی خریدم اصن نبود غیر این رنگ ولی خب سفید رو واسه کامپیوتر دوس نمیدارم مشکی ترجیحم بیشتره .

ولی کسایی که دوس دارید بدونید سفید هم اومده دوباره . قدیمی ترا فک کنم عادتشون به سفید باشه و باهاش خاطره داشته باشن.

من نمیدونم چرا عاشق قلمو هستم یعنی هر جوری باشه ها ارزون ترا رو هم بیشتر دوس دارم چون یه حس خاص تری دارن نسبت به گروون ترا. یه جوری باحال ترن میخواستم چیزی بخرم دیدم قلموهایی اورده دونه ای هزارتومن گفتم وااااااااااااااای من موخوامشون 5 تا خریدم که ببینم چطوری هستن بعد برم هزارتاشو بخرم .

اصن خیلی خاصن و دوس داشتنی

این قلموها واسه اینکه بین کار نقاشیتون از اینا هم استفاده کنید خیلی خوبه تا قلموهای گروونی که دارید خراب نشن چون قلموهای حرفه ای رو من خیلی گروون خریدم تازه الان که سرسام آورتر شده قیمتاشون.

دیروز ماشین لیاسشوییمون دکه روشن کردیم آب واردش نمیشد بعد من گفتم حتما شلنگ بیرون یا داخلیش گرفته برا همین همه رو باز کردم و بررسی کردم گفتم شاید گرفتگی داره بعد دیدم درست نشد همینطوری باز گذاشتم و زنگید بابام به تعمیرکار .بعد وقتی امروز اومده زرتی شیر پشت ماشین رو باز کرد و کلیدشو زد اب اومد بعد یه نگاهی به من کردن که یعنی شیر پشتش بسته بوده اینقد لجم گرفته گفتم نه آقا اینو من خودم بستم دیروز داشتم شلنگاشو باز میکردم بستم بعد دوباره باز کردم آب هم میداد برا همین دیگه باز نکردم تا شما بیای .

بعد تعمیرکاره میگه خب میگن دکتر میره بالا سر مریض خودش خوب میشه بعد خندیده .منم توی دلم گفتم هرهرهر بعد مامانم گفت همون شلنگش گرفته بوده خودت درست کردی باز شده بوده خوب شده. اینم زرتی اومد و 500 تومن الکی گرفت یه واشر هم عوض کرد و رفت .

یکی توی اینستا کانال داره حالا نمیخوام واضحش کنم کی هس چون از ایناس که خیلی فالوور داره چند میلیونی همه هم میشناسنش ، من یه نظر واسه پستش دادم بعد این دیگه به هر بهونه ای پیام میذاره و بعضی وقتا که جواب میدم شروع میکنه همون لحظه چت کردن. خلاصه چند روز پیش بهم میگه تو رو خدا تو مامان شو خیلی حیفه تو باید حتما مامان بشی میگه مامان مث تو کمه خیلی بهت میاد یه مامان مهربون و خوش قلبی میشی .

بعد در مورد یکی از اهنگ های پینک فلوید واسم میگفت، به اسم بدرخش ای الماس خوش تراش ،بدرخش بی واسطه بی منّت اصن خجالتم داد میگفت آدم های خوش قلب باید مهربونی رو گسترش بدن. گفت توی یوتیوب ببین ، عنوانشو واسم نوشت رفتم دیدم میگفت با گیتار الکتریکی دست ساز خودش اهنگشو زده. اسم خواننده الان یادم رفت .

خلاصه من تازه الان وقت استراحتمه یعنی بگید یه درصد اصن هیچی حوصله ندارم خندم گرفته بود خیلی به خودش زحمت میده منو به راه راست هدایت کنه ولی خب نمیشه دیگه شرمنده واقعا من حتی یک هزارم درصد هم واسه مزدوجی توی زندگیم جایی ندارم. هر چیزی یه وقتی داره و من کلا فکرام یه چیزای دیگه س.

میدونید توی اینستا بعضیا با بعضی از ظاهرهایی که دارن فکر نمیکنه ادم این مدلی باشن ولی خیلی خیلی بهتر از اون چیزی هستن که نشون میدن و خیلی معمولی و شبیه خود ادم هستن البته آقایون رو میگم. راستش دخترا دقیقا همون چیزی هستن که نشون میدن یعنی دقیقا برعکس آقایون هستن.

و اگه مثلا کسی بدونه این ادم اینطوریه، باورش نمیشه.

این بیسکویتا رو من خیلی وقته دوس دارم

نمیدونم قبلا هم این بوده یا نه ، قبلا این مدلی میخریدم که توی یه ظرف کوچیک یه بار مصرف توی بسته بنید بود الان یه دونه یه دونه توی یان بسته هیا بزرگ کردن اینطوری خیلی بهتره. وای اصن دیوونشونم. چندسال پیش توی یه فروشگاه باهاشون آشنا شدم دیگه عاشقشون شدم .

حتما حتما عاشقشون میشید خیلی خوشمزه س. خیلی هم انرژی زا میباشد

خب دیگه فعلا برویم باشد که زود بیاییم یا علی و شبتون بخیر و سلامیت و خوشی و همه چیزای عالی و خوب

[ سه شنبه بیست و هفتم آذر ۱۴۰۳ ] [ 18:10 ] [ هرمیون ]

فکر کنم شب پست بذارم .

ببینم حالا چطوریا میشه توفیق گذاشتن پست بهم دست میده یا نه

[ سه شنبه بیست و هفتم آذر ۱۴۰۳ ] [ 16:22 ] [ هرمیون ]

چرا اینقد بعضیا پرووئن؟!!!

hi my loves . عصری نصفشو نوشتم یادم رفت بزنم ثبت موقت ،کامپیوتر و با حافظه باز خاموش کردم و بعد یادم رفت بخش مدیریتم از قبل باز بوده بعد زرتی از مدیریت خارج شد و همه چی بر فنا رفت .

لجم میگیره از دست بعضی مردم که اینقد اعتماد به نفس کاذب دارن. بعضیا خدایی اینقد خوبن و کامل باید خودتو بکشی که یه کم اعتماد به نفس داشته باش ولی یه عده هم نه تا دلتون بخواد پروو. کلا پسرایی که جلوی دخترا اعتماد به نفس زیادی دارن اینا رو هیچی حسابشون نکنید چون اصلا نمیشه رو اینا حساب باز کرد همیشه هم کارشون همین مخ زدن دختراس .

پسره پروو ، البته پسرم که نه خرس گنده مرتیکه بیشتر بهشون میاد دیگه این دهه شصتیا فک میکنه من خرم. تازه کاشونی هم هس دیگه تو کاشونی منم کاشونی دیگه من که میشناسمت .

یه نفر حرف خوبی زد ، میگفت: من چهار جلسه مشاوره چشم پزشکی گرفتم که ببینم تو چی توی خودت دیدی که من ندیدم . واقعا اعتماد به نفست تو حلق خودت . همچینم میگه من فعلا انتخابم تویی . وای خدا،این به من لطف کردددددددددددد وگرنه من چیکار میکردم . والا پروو .

من اصلا از پسری که اینقد اعتماد به نفس داره خوشم نمیاد کلا .اگه از کسی هم خوشمم بیاد وقتی بفهمم اینطوریه دیگه اصلش ازش زده میشم چون یه حس طلبکاری داره. بعد بهم میگه من وقتی روی دوم آدما رو میببینم دیگه تعجب نمیکنم. اصن جوابشم ندادم توی دلم گفتم بیا برو بچه اینقد ور نزن حوصله ندارم تو که اصن برا من قابلی نیستی که بخوام جوابتو بدم حتی. من با تو اصن سر و سّری ندارم که بخوام دو رو باشم دیگه باهات. اگه میخواستم تعیین تکلیف کن داشته باشم واسه خودم ،مزدوج میشدم. من اعصاب خودمم ندارم بیا برو بینیم.

سلام امروز فردای اون نوشته های بالاس . دیدم گفتید درددلتو بکن منم گفتم پس همون دیروز رو بذارم باشه.

الان عصره ساعت 3 دقیقا و من به شدت خستم دلم میخواد برم بخوابم شایدم خوابیدم یه کم که بنویسم . خیلی خسته شدم از در و دیوار بالا رفتم یه نایلون پشت در هال که به طرف حیاط هس زدم . چون درای هال آهنیه به سمت حیاط، ولی اینطرفیا که به پارکینگ میخوره چوبیه. اصن این درای اهنی یه وضعی یخ میکنن و سرد میشن. دیشب یخ زدیم. اتاق منم تختم کنار دیواری هس که پشتش حیاط همسایمونه برا همین یخ میشه خیلی. پتومو نصفشو میندازم پشت تخت که کنار دیواره.

خلاصه امروز تدابیر امنیتی رو شدیدتر کردم البته واسه هال . گشنمم هس ناهار نخوردم . بعد کلی برگ هم ریخته بود واسه بار هزارم توی حیاط که جارو کردم چون باروون وقتی بیاد که نمیاد این برگا خیس که میشه رنگ میده به موزاییکای حیاط. چند وقت پیش با زمین شویه شستمشون .

قبض آب شما چند اومده؟ مال ما 800 تومن . واسه دخترعمم 4 تومن میلیون منظورمه ها. بعد بابام قانع شد که ما تازه خوب مصرف کردیم. خلاصه اینم دیگه چه فایده ای داره یه ذره حقوق زیاد میکنن بعد از اینور باید بدی بره. اشکالی نداره .

گلدونا رو هم جابجا کردم دیدم اینایی که اونطرف حیاطن رشدشون دوبرابر اینوریاس برا همین خرسای گنده رو جابجا کردم. دیگه شب معلوم میشه چیکار با خودم کردم. کمر و پا .

راستی یه چیزی، اینا چه شماره ای هس؟!!!

فک کنم از ایناس که تک میزنن بعد باهاشون تماس بگیرید تا یه ضرر خیلی زیادی بهتون میخوره قبض بالا میفته و اینا. یه چیزایی قبلا شنیده بودم. من به زور باهام تماس میگیرن جواب میدم چه برسه تک بزنن که عمرا من واکنشی نشون بدم . من هر کی زنگم بزنه جواب میدم حتی نشناسم ، ولی تک میزنن نه، به خاطر همین چیزاشه حوصله این دردسراشو ندارم. خطمو دائمی کردم قبض داره دیگه، هر کی دائمیه این شماره ها باهاش تماس میگیرن گفتم بدونید که کسایی که دائمی دارید به هیچ وجه خودتون با این شماره ها تماس نگیرید.

یه خورده استراحت کردم گفتم بیام همینو ارسال کنم نندازم به یه روز دیگه ،خواستم یه اپ دیگه میذارم.

خب فعلا یا علی تا بعد ببینم چطوریا میشه

[ دوشنبه بیست و ششم آذر ۱۴۰۳ ] [ 16:25 ] [ هرمیون ]

بچه ها یه پست دیگه میذارم فردا .

[ یکشنبه بیست و پنجم آذر ۱۴۰۳ ] [ 20:45 ] [ هرمیون ]

داشتم درددل دومم رو واستون مینوشتم . اگه یه نفرتوی اینستا بذاره ، سر بازی کامپیوتری با من کل انداخته .

بهش میگم اول دخترا بازی میکردن ،بعد پسرا ازشون یاد گرفتن .

شاید شب پستم رو کامل کردم نشد فردا دیگه. خلاصه ببخشید شما درددلامو گوش میکنید .

الان دم غروبه بریم یه خورده به سمت خدا .

[ یکشنبه بیست و پنجم آذر ۱۴۰۳ ] [ 16:49 ] [ هرمیون ]

قشنگ در دو پنجشنبه و جمعه نگاشته شده است. باشد که قبول بنومایید

سلام روزا کوتاه میشه خیلی زود به زود پنجشنبه و جمعه میشه .

خیلی قاطعانه نقاشی کشیدن رو شروع کردم .البته همون که داشتم میکشیدم رو میگم میخوام تمومش کنم دلم آبرنگ میخواد .اهان بعد که نقاشیمو تموم کردم میخوام سریع قاب شیشه ای کنم. چون بهترین روش هس که نابود نشه چون خیلی زحمت کشیدم واسش واقعا خیلی سخت بود و زمان برده. برا همین نمیخوام هیچ جوره از دستش بدم و آخرین نقاشی که اینقد بزرگ کشیدم هس .

چون دوس دارم پشت سر هم نقاشی بکشم روش های مختلفی هم باشه یه بار با ابرنگ ،پاستل ، مدادرنگی اینطور ی خیلی دوس دارم چون وقتی مثلا با پاستل میکشی دلت واسه ابرنگ تنگ میشه بعد دوباره دلت واسه کتبا رنگ آمیزی تنگ میشه مدادرنگی میخوای . بعد فکر کن که قراره یه نقاشی چند سال رو دستت بمونه .

منم این مدلی هستم که وقتی یه کاری رو شروع میکنم باید حتما اونو تموم کنم تا کار بعدی به دلم بچسبه نمیتونم الان که دارم اینو میکشم برم یه نقاشی دیگه رو هم شروع کنم. خواهرام میگن عادت خیلی مزخرفی داری یعنی چی . توی همه چیز هم همینطوری هستم .

یه روز تمام فقط داشتم این سنجاب رو رنگ میکردم و یه ذره دورش رو

تازه تکمیل هم نشد

امروز هم کشیدم ولی یادم رفت عکسم بگیرم تکمیلش کردم امروز. یعنی ببینید من دو روزه فقط سر یه گوشه کوچیک از این نقاشی موندم دارم رنگ میکنم ولی واقعا دیگه تمومش میکنم حالا ببینید کی گفتم .شما قبل عید اینو به دیوار زدم میبینید. حالا کجا بزنم؟ همون اتاق خودم عچیچم عشق منی خیلی گرگ دوس دارم .

سلام اون بالا که گفتم پنجشنبه جمعه ،برا اون هفته قبل بوده ،الان پنجشنبه جمعه ی آینده هس باورم نمیشه که اونو یه هفته پیش نوشتم و فکر میکردم دو سه روزه نوشتمش .

راستش دو روزه که کار داشتم خیلی. وقت نکردم زیاد بیام سراغ کامپیوتر و این چیزا. نمیدونم چرا عادت از کمد بالا رفتن رو کنار نمیذارم بچه بودم از اون کمد بزرگا بود که سه تا در داش از اونا بالا میرفتم الانم از کمد دیواری مامانم میگه مث ادم صندلی بذار برو بالا هر چی میخوای بردار اینقد به در و دیوار بالا نرو میخواستم نایلون دریچه کولر اتاقمو از توی کمد دیواری بردارم هی دنبالش گشتم نبود گذاشته بودم بالاترین طبقه کمد. بعد از بین دو طبقه رفتم بالا و برداشتمش ولی به طرف داخل دستم اونجا که انگشت شصت تا میشه رگش از داخل انگار منفجر شد زیر پوستم سریع ورم کرد و بنفش شد و یه درد بدی داش و الانم داره البته اینا واسه دو روز پیش بود هنوزم درد میاد یه جوری هم درد سوزشی داره که مغزم میسوزه .

حالا به هر کی میرسم بهش نشون میدم میگم ببین دستم میسوخه درد میاد ، همه اینطوری میگن چیکار کردی با خودت . و اینجوری میشه که سوئ استفاده میکنم از دلسوزی بقیه .

یه سری چیزی خریدم چند روز پیش، خیلی وقت بود چندتا وسیله میخواستم حوصله و وقتشو نداشتم دنبالشون برم . اولیش دوتا قمقمه آب کتابی بود میخواستم چون اعصابم خورد میشه وقتی توی کیفم میخوام بذارم اون گردا خیلی جا میگیره و کلا همه چیو توی کیفم بهم میریخت .عوضش الان دوتا خوشگلشو خریدم .

گوگولی های من

یکی برا خودم و یکی واسه مامانم میخواستم . الان این دوتا رو راحت میذارم کف کیفم راحت و بی دردسر جا میگیره و هیچی رو هم بهم نمیریزه به شدت به این خریدم افتخار میکنم .

یه چیز یهم خیلی آرزوشو داشتم همیشه ، از آرزوهای بزرگم بود

دماسنج توی هال بزنم

یادمه بچه بودیم از این دماسنجاداشتیم خیلی هم بزرگ بود. خیلی خوشم میاد بیبنم دما چنده ،یه نوع مرض دماسنجی دارم چقدم باحالن . همشون رو چوب چسبوندن. هر چی دماسنج دیدم همشون رو چوب بوده شاید باید باشه تا دمای دیوار و جایی که نصب میشه رو نگیره نارسانایی بالایی داشته باشه. کلا مبحثش خیلی علمی هس .

یه چیز دیگم خریدم چون مچمو داشتم از دست میدادم .

موس پد طبی

یکی قبلا واسه خواهرم خریدم الانم واسه خودم خردیم البته خیلی بزرگتره به جون خودم اتفاقی شد . چون بعد خریدم دیدم چقد بزرگه. ولی واقعا چیز خوبیه اصن دست ادم استراحت میکنه .

وای اطرافمو نگاه میکنم پر خاک و گرد و غباره. اتاقمو تمیز نکردم . خیلی وقت میخواد و انرژی . من حال ندارم. هر کتابی که برمیدارم اول باید فوتش کنم یه خر خاک از روش بره بعد بردارم بخونم . نمیدونم اینو به شما گفته بودم یا دوستام توی گروه. اونام گفتن خب این دیگه گردگیری نیس توی خاک غرق شده چیزات . شاید فردا شروع کنم به تمیز کردن.

گفتم بیام سوپرایزتون کنم شب بخیر و یا علی عشقان خفته ی من

[ جمعه بیست و سوم آذر ۱۴۰۳ ] [ 21:6 ] [ هرمیون ]

میخوام پست بذارم هی مینویسم میذارم ثبت موقت . هی میرم و میام دوباره ثبت موقت. به جون خودم نمیدونم چرا اینقد خوابم میاد بعد وقتی اخر شب میشه خوابم نمیاد دیگه .

خستم نمیدونم اصن چرا خستم هیچ کاری نکردم .

امشب فکر نکنم اپ کنم فردا حتما دیگه اپ کردم

[ جمعه بیست و سوم آذر ۱۴۰۳ ] [ 19:16 ] [ هرمیون ]

یه پست عکس دار هس باید آپ کنم عکساش اماده نیس شرمنده. فعلا این پست درددل منو داشته باشید .

سلام. راستش نمیخوام از این روزام بگم چون شنیدنی نیس.ولی حالا اشکالی نداره بهم گوش بدید و بذارید باهاتون درددل کنم.

اول این شعر رو بخونید شاید شنیده باشید

هیچ کس اشکی برای ما نریخت

هر که با ما بود از ما میگریخت

چند روزی هست حالم دیدنیست

حال من از این و آن پرسیدنیست

گاه بر روی زمین زل میزنم

گاه بر حافظ تفال میزنم

حافظ دیوانه فالم را گرفت

یک غزل امد که حالم را گرفت

ما ز یاران چشم یاری داشتیم

خود غلط بود آنچه میپنداشتیم

قیل از این بگم که تا میتونید با کسی دوست نشید حالا هم جنس غیرهم جنس، کاری ندارم چون من از دوستای هم جنس خودمم هیچ وقت شانس نداشتم .اگه هم دوستی انتخاب کردید و بهش وابسته شدید و مث خونوادتون شد تمام سعیتونو بکنید که بذاریدش کنار قبل اینکه اون اینکارو باهاتون بکنه.

خلاصه یه روزی بر حسب شرایطش یه بهونه ای میاره و میذارتتون کنار.

وقتی یکی میشه مث خونوادتون و اینطوری دوسش دارید چیز بدیه. خیلی بدتر از اون چیزی که تصورش رو بکنید و کاشکی مث بقیه ادم بیخیال باشه و اینقد واسه دوستی ارزش قائل نباشه یه سلام احوالپرسی بکنید و رد بشید دنیال کسیو اینقد نگیرید چون پشیمون میشید و ضربه میخورید.

یه بار یه پست ارسال کردم نمیدونم کی بود چند روز پیش بود کی بود، ولی حذفش کردم شاید دیده باشید شایدم نه.

چند وقت پیش یه استوری از دوستم دیدم همچین چند وقت پیش نبود پریروز بود یا قبلش .از بس طولانی و بد بهم گذشت که هر ساعتش واسم یه روز بود. حالا قبلترش که فک کنم چندماه پیش بود و باز چقدر طولانی گذشت سر یه مسئله ای که اصلا یه بهونه بیشتر نبود دوستم بلاکم کرد و من چندماه تعجب از اینکه چرا؟ تمام روزای این ماه ها رو میگفتم واقعا واسه خاطر اینکه من پیاممو پاک کردم و نفرستادم بلاکم کرد؟!!!

و شاید چندبار هر وقت مامانم یا خواهرام ازم میپرسیدن از فلانی چه خبر؟ من بغض میکردم و گریمو میخوردم و میگفتم خوبه مث همیشه درس میخونه و مشغول کارشه خبر خاصی نیس.

بگذریم بعدش چند روز پیش دیدم یه استوری گذاشته بود حس کردم ناراحت خیلی ولی چیزی نگفتم و تمام شب تا صبح رو بیدار بودم و هزارجور فکر از سرم گذشت و خیلی دلواپسش بودم بعد اذوون دیگه خوابیدم سرم داشت توی فضا انگار سیر میکرد تمام دو سه ساعتی رو که خواب بودم خوابشو دیدم خواب خوبی اصلا نبود وقتی بیدار شدم خیلی یعنی بینهایت حالم بد بود و دلواپسش بودم نمیدونم شب پیام دادم یا صبح زود بود فقط همش منتظر دو سه کلمه حرف بودم ازش. به هم کلاسیام توی گروهی که هستیم گفتم ،بعد اونا دیدن خیلی بهم ریختم و دلواپسم به من گفتن نمیخواد تو نگرانش باشی مطمئن باش اون خوبه تویی که حالت خوب نیس. برو فکر خودت باش تو که حالت بدتره.

حوصلم نمیرسه کامل بگم ولی بعد خلاصه نمیدونم چه موقع بود بعد کلی التماس بهم جواب داد و یه دلیلی آورد واسه این رفتاراش که هنگ کردم و واقعا باورم نمیشد به خاطر این باشه، دلم میخواس هزاربار بهش بگم یعنی تو واقعا به این دلیل رفتارت عوض شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اصلا باور کردنی نیس واسم، دلیل قبلی با اینکه خیلی مسخره به نظرم میومد و میگفتم کی به خاطر اینکه پیامشو پاک کرده و ارسال نکرده طرفشو بلاک میکنه (توی واتساپ) به خدا اون واسم قابل قبول تر بود تا این.

همش بهانه س. اینا دیگه چیه من میبینم و میشنوم. خب بیا بگو برو نمیخوام باهات دوست باشم چه دلیلای بیخودی واسه من میاری.بعد صدسال که دوستیم اینا دلیل نیس. خیلی واسم مسخره س و اصلا نمیتونم همچین چیزایی رو قبول کنم اصلا یعنی چی؟ واسه من اصلا معنی نداره.

با بهونه های الکی همچین دوستی هایی رو بهم میزنن لااقل کاشکی یه دلیل خوب باشه تا دلت قانع و راضی بشه که دوستیت با کسی که فرد ارزشمندی توی زندگیت بوده ،بیخودی بهم نخورده. وقتی دوستای جدیدی رو انتخاب میکنن و دوستای قدیمیشونو میپرونن بره. و چقد دم از معرفت و قانون انسانیت و اینا میزنن. و همون قانون منفعت رو پیش میگیرن نه انسانیت رو. کسایی که نفعی واسشون داشته باشه میمونن و بقیه کنار گذاشته میشن.

کلا دوستی هایی که میکنم از نظر من واقعی هستن ولی از نظر طرف مقابلم مسخره س و تاریخ انقضاش دست خودشونه.

تا صبح بیا بشین واسه من این دلیلت رو توضیح بده، من فقط میگم مسخره س خیلی هم مسخره س.

و به شماها هم میگم با کسی رابطه دوستی صمیمی برقرار نکنید چون تا وقتی شرایط عوض نشده دوستتون میمونن و بعد از خوب شدن شرایط شما کنار گذاشته میشید و خیلی راحت ازتون گذر میشه و جاتون به دوستای دیگه ای داده میشه که واسشون منفعت داره.

خلاصه این تجربه رو هم مث بقیه تجربه هایی که ازم شنیدید داشته باشید و فراموش نکنید و چندماه بیخود و بی دلیل عذاب نکشید و سر از هیچی درنیارید و آخرش قضیه رو بفهمید و بیشتر ضربه بخورید. یا علی

[ سه شنبه بیستم آذر ۱۴۰۳ ] [ 23:30 ] [ هرمیون ]

تا یه ساعت دیگه ارسال میکنم

خسته بودم یه کم دراز کشیدم الان پاشدم اومدم سراغ کامپیوتر

شرمندهههههههههههه

[ سه شنبه بیستم آذر ۱۴۰۳ ] [ 22:56 ] [ هرمیون ]

برای درددل می آییم

باشد که پذیرا باشید

[ سه شنبه بیستم آذر ۱۴۰۳ ] [ 17:10 ] [ هرمیون ]

بچه ها یه سوال لطفا کمک کنید:

سایت وبگذر چرا دیگه کار نمیکنه؟

کل روز شاید یکی دو ساعت فقط آمار وبلاگ من کار میکنه بقیش اصلا هیچی نشون نمیده اصلا بعضی روزا هم کار نمیکنه. کسی خبر داره؟ هر چند بعید میدونم کسی بدونه . مال عهد باستانه .

هیچ راه ارتباطی هم نداره دو تا ایمیل هس توش که اصلا ایمیلا کار نمیکنن .یاهو برمیگردونه ایملای ارسالی رو میگه این ادرس اصلا نیس و از این حرفا. خب یعنی چی؟

باید به اینا که تشو تبلیغ گذاشتن بزنگم .

از یه جا دیگه آمار رو کد گرفتم و گذاشتم ولی خب اون همه 18 میلیون آمار وبلاگم که نابود میشه .اههههههههههه نوموخواممممممممممم.

[ دوشنبه دوازدهم آذر ۱۴۰۳ ] [ 18:17 ] [ هرمیون ]

از آبجی عزیزم فاطمه ممنونم به خاطر راهنماییت قربونت برم خیلی خوبه که بهم گفتی خدا خیرت بده ان شالله که یه گوشی بهتر خدا واسه جبرانش بهت بده.منم اتفاقا به زور پول گوشی رو میدم اینم خیلی اتفاقی خریدم وگرنه اصلا دلم نمیاد برا گوشی پول بدم اگه گلس نانو میزدم و خراب میشد کلا اعصابم تا یه مدت طولانی بهم میریخت چون همینم به زور و باهزار پشیمونی خریدم با اینکه قیمتی هم نداش وی برا من خیلیه ان شالله خدا عوضشو بهت بده چون منو خبر کردی اینکارو نکنم

بقیه هم بدونید گلس نانو روی گوشیاتون نزنید گوشیتون خراب میشه .

از جناب خاطره تشکر مینمایم به خاطر اینکه راهنماییم کرد و گفت چرا برا فیلترشکن پول میدی و این حرفا بعدش یه فیلترشکن رایگان هم معرفی کرد و Wowwwwwwww یعنی واقعا باورتون میشه وصل شدم با چه سرعتی، استوری توی اینستا میذاشتم صدسال طول میکشید تا آپلود بشه ولی این یه لحظهههههههه آقا دستتون درد نکنه ای ول ممنونم اصن یه وضی خوشحالم 160 تومن پول میدادم.

از یاران بامعرفت دیرینه یاهو تشکر تشکر .

سلاااااااااااااااااااام بچه ها این لواشک همپا خیلی خوشمزه س. بقیه رو من امتحان کردم مث شن توش بوده ولی این واقعا خیلی می ارزه من تقریبا 50 تومن خریدم ازش، خیلی زیاد هم شد. خیلی خیلی خوشمزه و بزرگم هس بعد دو سه تاشو که میخورم سیر میشم .من اخه بینهایت لواشک و تمر میخورم برا همین این خیلیه که من با سه چهارتا از اینا سیر بشم ااااااا این شکلک رو ندیده بودم تا حالا جدیده یا من بهش برنخورده بودم؟!!!

دیگه سلامتی دارم هنوز لی لاک اسکالی رو میخونم جلد 3 و اخریش رو بعد نقاشی هم همون قبلی رو میخوام تمومش کنم ولی خیلی زیاده دیگه کار خاصی نکردم شکرخدا که هرس درختا هم تموم شده.

اتاقمم همچنان که گردگیری نکردم امروز دریچه های کولر رو نایلون زدم دیگه خیلی سرد شده پام هی یخ میکنه هر چی راه میرم توی ساختمون. الان پامو کردم توی پاچه شلوارم تمام شلوارم دمپا کش هستن خیلی خوبه اصلا وقتی این شلوارا رو میپوشی دیگه عمرا شلوار غیر این بتونی بپوشی بدون کش باشه پای شلوار هر چی هم خودم شلوار دوخیدم غیر بیرون، همه رو پاشو کش کردم.

توی اپارات اموزش شلوار راحتی خیلی بازدید داشته بعد دیدم مردم از بس گروونیه خوشحال میشن خیاطی رو اینطوری راحت بدون متر و این تجهیزات یاد بگیرن و انجام بدن . دوس داشتم بلوز و چیزا یدیگه هم بدون متر یاد میدادم ولی پارچه اتفاقا نخریدم یه سری پارچه خریدم و دوختیم اخه پارچه هم گروونه قبلا ارزون تر بود متری 100 تومن الان متری 250 و این حدوداس. دیربه یدر دیگه پارچه میخریم ولی کاشکی بتونم یه جوری اموزش بدم بلوز هم خیلی مهمه مث بازاری بدوزن و بپوشن .من رفتم قیمت بلوز دیدم اصن یه چیزای عجیبی بود . خیلی ثواب داره ادم این چیزا رو که بلده یاد بقیه هم بده.

حالا ببینم یه پارچه بیخودی پیدا میکنم یا چادر رنگی که دیگه به درد نخور باشه، باهاش بلوز رو یاد بدم. یا صبر کنم ببینم اگه بقیه خواستن پارچه بخرن موقع دوختنش اونوقت یاد بدم که فک نکنم حالا حالاها همچین پولی گیرم بیاد مگه اینکه سهام عدالت بدن .

اینقد خوراکی گروون شده که ادم هر پولی گیرش میاد خرج خوراکی میکنه من هربار میرم سفارش بدم نسبت به دفعه قبلش کمه کم، 3 یا 4 تومن روش کشیدن .خب دیگه نمیرسه که ادم از شکمش بزنه واسه لباس. تا وقتی مجبور نباشم لباس نمیخرم.

خب من فعلا برم تا بعد که دوباره بیام شبتون بخیر و سلامتی باشه و یا علی

یادم رفت بگم پست اموزشی هم چندتایی دوباره امشب گذاشتم ببینید

[ یکشنبه یازدهم آذر ۱۴۰۳ ] [ 19:5 ] [ هرمیون ]

آموزش در ادامه ی مطلب


برچسب‌ها: آمزوش گل سر, ساخت شانه سر تزئینی
ادامه مطلب
[ یکشنبه یازدهم آذر ۱۴۰۳ ] [ 19:4 ] [ هرمیون ]

[ یکشنبه یازدهم آذر ۱۴۰۳ ] [ 18:59 ] [ هرمیون ]

[ یکشنبه یازدهم آذر ۱۴۰۳ ] [ 18:55 ] [ هرمیون ]

تو روحم ، سایت آپلودم وسط آپلود دستم خورد بستم

سیستم عصبیم مختل شد

[ شنبه دهم آذر ۱۴۰۳ ] [ 18:49 ] [ هرمیون ]

[ شنبه دهم آذر ۱۴۰۳ ] [ 18:48 ] [ هرمیون ]

چرا اخه عینکمو فتوکرومیک کرده؟!!!

هیچ اشکالی توی دیدن نداره ولی من دوس نداشتمممممممم

سلام . یه خورده اموزشی گذاشتم اینطوری نبینیدا، چون تیو ادامه مطلب اموزش اینقد طولانیه که نمیتونم زیادتر بذارم قدیما جوون بودم حوصلم میرسید ولی جدی همین که میذارمم خیلیه و هنوز ادامه میدم.

خب حالا از این بگذریم، میخواستم اموزش چندتا چیز یکه توی اپارات گذاشتم رو به هم کلاسیامون نشون بدم که یاد بگیرن ولی دیدم که امکانش نیس چون همه جای فیلم ادرس وبلاگمو آدرس آپارات هس . برا همین نمیتونم واسشون بذارم چون وبلاگم لو میره . در کل نمیخوام وبلاگمو داشته باشن چون به شدت فوضولن. کلا با بچه های وبلاگی فرق دارن .اصلا خصلتای قدیمیا رو دارن و من اصلا دوس ندارم این اخلاقشون رو.

بازی جدید هم نصب نکردم اصلا وقت نکردم چون دیروز تازه داشتم تمام برگا رو جارو میکردم اگه بدونید من چندبار برگ و شاخه از هرس درختا جمع کردم .پاکتای بزرگ فروشگاهی رو دیدید، از ده تا بیشتر من به صورت فشرده برگ جمع کردم .

باید استراحت کنم مخصوصا بازی کردن هم شدیدا انرژی میخواد.

آهان این گلس روی گوشیه شما هم هی باز میشه دورش؟ چرا مال من اینقد دورش باز شده و نچسبیده تازه ناخنمم بهش خورد که زرتی نصفش اومد بالا و من خودم سرجاش دوباره چسبوندم . تا حالا ندیده بودم اینطوری بشه که گلس از روی گوشی چسبش بره عجیبه واسم.

حوصلمم نمیرسه گلس عوض کنم .

راستش شب بوهایی رو که جدل کردم و کاشتم اینقد زود دارن بزرگ میشن که ذوق کردم. فقط ببینید که چقد جدا کاشتن و با فاصله کاشتن گیاها تیو رشدشون تاثیر داره.

کود اهن هم باید بخرم میخواستم کتاب بخرم اصلا حوصمل نرسید خیلی خسته بودم یه سری انتخاب کردم و بعد ول کردم چون دسو داشتم کتابای بیشتری ببینم ولی خسته بودم نتونستم. فعلا کتاب خریدن باشه واسه خیلی وقت دیگه.

خب دیگه فعلا یا علی شبتون بخیر یه فیلم هم دانلود کردم ببینم اگه خوب بود بهتون میگم. راستش گلادیاتور رو اینقد دوس دشاتم ولی وقتی دیدم بازیگراش کیا هستن خندم گرفت . خب اینو نمیساختید بعد 20 سال اونی کی رو هم ضایع کردید. حالاش ایدم قشنگ باشه ها ولی اون کجا و اینا کجا .

[ سه شنبه ششم آذر ۱۴۰۳ ] [ 19:49 ] [ هرمیون ]

[ سه شنبه ششم آذر ۱۴۰۳ ] [ 19:19 ] [ هرمیون ]

[ سه شنبه ششم آذر ۱۴۰۳ ] [ 19:13 ] [ هرمیون ]

سلام پست آموزش رو گذاشتم خیلی ولی بازم هس بقیشو بعد میذارم .

حیف بود نذارم خیلی قشنگن امیدوارم وقت بکنم و همیشه بذارم چون یه عالمه چیزای قشنگ دارم که نذاشتم میترسم گم بشن حیفه کسی استفاده نکنه

تا شب فکر کنم بازم بذارم فعلا یا علی اینا رو ببینید خیلی قشنگه. از پایین مطالب قدیمی تر رو بزنید یا از آرشیو بزنید همش بیاد

[ یکشنبه چهارم آذر ۱۴۰۳ ] [ 15:9 ] [ هرمیون ]

[ یکشنبه چهارم آذر ۱۴۰۳ ] [ 15:5 ] [ هرمیون ]

[ یکشنبه چهارم آذر ۱۴۰۳ ] [ 14:55 ] [ هرمیون ]

اموزش تا زدن دستمال سفره در ادامه ی مطلب


برچسب‌ها: اموزش تا زدن
ادامه مطلب
[ یکشنبه چهارم آذر ۱۴۰۳ ] [ 14:51 ] [ هرمیون ]

امزوش در ادامه ی مطلب


برچسب‌ها: روبان دوزی غنچه
ادامه مطلب
[ یکشنبه چهارم آذر ۱۴۰۳ ] [ 14:49 ] [ هرمیون ]

اموزش روبان دوزی در ادامه ی مطلب


برچسب‌ها: روبان دوزی, گل بابونه, اموزش گل
ادامه مطلب
[ یکشنبه چهارم آذر ۱۴۰۳ ] [ 14:48 ] [ هرمیون ]

[ یکشنبه چهارم آذر ۱۴۰۳ ] [ 14:46 ] [ هرمیون ]

آموزش در ادامه ی مطلب


برچسب‌ها: روکش صندلی عروسکی
ادامه مطلب
[ یکشنبه چهارم آذر ۱۴۰۳ ] [ 14:44 ] [ هرمیون ]

نقشه یک مدل قلاب بافی


برچسب‌ها: مدل قلاب بافی نخودی, قلاب بافی برجسته
[ یکشنبه چهارم آذر ۱۴۰۳ ] [ 14:40 ] [ هرمیون ]

آموزش در ادامه ی مطلب


برچسب‌ها: کوسن قلاب بافی, کوسن برجسته, کوسن تزئینی
ادامه مطلب
[ یکشنبه چهارم آذر ۱۴۰۳ ] [ 14:37 ] [ هرمیون ]

آموزش دوخت مبل زمینی در ادامه ی مطلب


ادامه مطلب
[ یکشنبه چهارم آذر ۱۴۰۳ ] [ 14:34 ] [ هرمیون ]

قلاب بافی عروسک شتر

آموزش در ادامه ی مطلب


برچسب‌ها: قلاب بافی, عروسک شتر, قلاب بافی عروسک
ادامه مطلب
[ یکشنبه چهارم آذر ۱۴۰۳ ] [ 14:31 ] [ هرمیون ]

چرا پروفایلای ایتا و اینستا رو اشتباه میذارم هی؟

ببخشید درستش کردم سر 2020 و 2030 همش قاتی میکنم

[ شنبه سوم آذر ۱۴۰۳ ] [ 18:18 ] [ هرمیون ]

Members

اتاق دوست داشتنی من

عکس از اتاقم

کتاب های دوست داشتنی من

کتاب های خارجی و ایرانی هری پاتر

سایر کتاب های جذاب

باغبانی های من

تصاویر باغبانی های سالانه ی خودم همراه آموزش

نقاشی های من

نقاشی های پاستل، آبرنگ ،مدادرنگی های خودم

نجاری های من

نجّاری و کار با چوب های من

بازی های کامپیوتری و رومیزی من

بازی های جذاب و ارزان کامپیوتری خودم

بازی های رومیزی من

دانلود فيلم آموزشي گلدوزي با چرخ خياطي همراه با توضيحات

آموزش گل دوزي با چرخ خياطي

دانلود فيلم آموزشي قلاب بافي همراه با توضيحات-در حال تكميل

آموزش قلاب بافي و نقشه خواني

دانلود فيلم هاي آموزشي روبان دوزي

فيلم آموزش روبان دوزي 1

فيلم آموزش روبان دوزي 2

جادوي آشپزي ...

منوي تصويري غذا

آموزش تصويري سفره آرايي

Statistic