جادوگري
subjects
.
-

بخش آپارات و فیلم های من!!!

من دارم با اینترنت پکیده ی ایرانسل میام

اصلا استفاده نکرده میگه تموم شد اه مسخره بازی دراوردن .

خیلی روزه که اینترنت ندارم راستش کاریش هم ندارم چون کارای زیاد دیگه ای داشتم .ولی بعد دیدم خیلی روز شد گفتم بذار از راه قدیمی مودم ساختن تبلت و گوشی استفاده کنیم و بیام یه سر اینترنت ابراز وجود کنیم .

سلام. گفتم قبل اینکه خودمو برم فنا بدم بیام یه دو سه کلمه از پست رو بنویسم و بعد برم .

میخوام برم بقیه شستشو رو انجام بدم . نصف حیاط رو ظهر شستم پارکینگ و بقیشو گذاشتم برا عصر. ولی دیر شد اصلا فردا میرم دیگه .فکر کردم ساعت 3 هس ولی الان دیدم دقیقا 4 شده. چه زووووووود .

خب پس کلا بشینم بنویسم دیگه.

از کجا بگم .

راستش اینترنتم اینطوری شده بود که هر چی تست پینگ میگرفتی 90 درصد تایم اوت داش. پشتیبانی هم راهنمایی های چرت و پرت میکرد که اصلا با عقل جور درنمیومد برا همین به مهندس کامپیوترم که گفتم بهم گفت که عوض کن برو از اینجا که من میگیرم اینترنت بگیر. اصلا قطعی هم نداره و چوووووووون حرف ایشان به شدت حجت میباشد عزم خود را جزمیدم و رفتم خط رو جمع اوری کردم و جای دیگه درخواست دادم.

که البته خیلی طول میکشه چون یه بار که بدهی داش خط قبضشو باید پرداخت میکردیم 14 تومن بعد گفتن دوباره درخواست به مخابرات دادیم حالا بشینیم تا وصل بشه گفت حداکثر 6 روز طول میکشه. لطفاااااااا صبوری کنید .

خدایی کاری به اینترنت هم ندارم این چند روزه بازی میکردم . خیلی باحال بود بعد در مورد بازی که میکنم حرف میزنیم فعلا حرفای دیگه ای هس که بزنم.

آهان اول بذارید میزی که درستیدم رو نشونتون بدم

یه میز مدرن کم جا میگیره و خلوت و باحال.

خیلی خوشگل درست کردم یعنی خودم کیف کردم .

رنگ پلاستیک بهش زدم .رنگ پلاستیک خیلی قشنگه .چیزی رو خیلی طبیعی جلوه میده و شیک .بعد خوبیش اینه که همون موقع که رنگ میزنید خشک میشه بو هم نمیده.

خب مسئله ی بعدی که میخواستم بگم در مورد گل محمدی بود صلوات بفرستید دوستان بعد اینکه گفته بودید که این بازم سبز میشه هر چی ریشه هاشم بکنی. ولی من به مهندس کشاورزی زنگ زدم پرسیدم گفت تکثیرش از طریق ریشه امکان نداره. بعد خیالم راحت شد که یعنی ریشه هاشم توی خاک بمونه وقتی به ساقه وصل نیس اصلا سبز نمیشه. منم تمام ساقه هاشو از خاک با یه تپه ی اصلی ریشه دراوردم .

حالا این هیچی . اینکه من خیلی دوسش داشتم و گفتم دوتا از ریشه های تپلش رو همینطوری توی گلدون بذارم شاید بتونم داشته باشمش. البته توی گلدوووووووون.

بعد سبز شددددددددددددددددددددد

تازه این خوبه ها بدترش اینکه من یه تپ ی بزرگ ریشه رو البته همه اینا ساقه دارنا، من گذاشتم توی یه لگن توی آب گفتم باشه بابام خواس ببره به کسی بده.

اوووووووووووووووونم سبزززززززززززززز شد

یعنی اصلا یادم اومد که بدتر از همه ی اینا، اینکه خود گل محمدی رو که اولش کاشتیم اصن هیچیییییییییی نبود یه شاخه ی خشکیده که اصلا ریشه ای من نمیدیدم بهش اونوقت همچین چیزی شده بود .آره خلاصه این از عجایبشه.

خب حالا بریم سراغ چیزایی که خریدم .

دو مدل ریسه رنگی خریدم یعنی نور رنگی داره. یکیش مفتولی هس یکی هم همین مدلا که قبلا یکیشو خریدم دور تخت زدم. دقیقا عین همونه خریدمش. ولی اینو بهتون بگم ریسه هیا مفتولی گروون هستن در حالی که اندازه ی خیلی کمی دارن ولی ریسه های لامپی یعنی مدل دومی که خریدم اینا متراژ زیادی دارن و خیلی هم نسبت به اونا ارزونتر هستن. یعنی ارزون نیستن همچین .نسبت به اونا ارزون و به صرفه تر هستن .

من اون ریسه مفتولی رو برا داخل شیشه میخواستم. اهان یه چیز دیگم اینکه اینا رو باید به دو شاخ یو اس بی وصل کنید مث دوشاخای شارژر موبایل. یا میتونید به تبلت یا لپ تاپ هم وصل کنید ولی من به دوشاخه شارژر وصلش کردم. از اینا که سیمش از شارژر جدا میشه. بعد زدم به برق.

اول ریسه مفتولی رو ببینید با شیشه ای که توش گذاشتم

اینم ریسه لامپی. اینو برا اون درخت کاج میخوام که خیلی سال پیش با کاج درستش کردم. ریسه قبلیش سوخید

بعد یه قیچی رو هم همیشه میدیدم خیلی دوسش داشتم. یعنی این مدلی رو خیلی دوس دارم اصن یه حسی داره برا همین یکیشو خریدم. دسته قیچی خیلی بزرگه ها خیلی راحته. برا کارای هنری خیلی باحاله و خوبه

یه دفتر 200 برگ خریدم وای از تپلی دفتره خیلی خوشم میاد

یه بسته ماژیک اینو چند روز قبل تر خریده بودم نمیدونم گذاشتم یا نه ولی اینو هم خریدم. دیوونه ماژیکم خیلی دوس دارم. روی کاغذ کالک باهاش بکشید اگه دلتون غش نرفت هر وقت کشیدم نشونتون میدم. روی کاغذ کالک خیلی بهتره با ماژیک نقاشی کنید تا ورقه معمولی. اونطوری جوهر خیلی کمتری مصرف میشه از ماژیک و اینکه یه دست هم رنگ میشه خیلی هم ناز میشهههههه.

یه جعبه هم درست کردم که لوازم نقاشیمو توش بذارم وسط هال که میشینم نقاشی میکنم همه چیزامو میریزم وسط هال بعدشم حال ندارم جمع کنم اینطوری همه رو میریزم توی این اصلا عشق این کادوها هستم. چند طرح خریدم همشون نازن یادم رفت از کادوهایی که خریدم عکس بگیرم. یه خورده سنگین هس برا همین نمیتونم هی بردارم و بذارم .

میخواستم در مورد آزمایشی که دادم حرف بزنم . بلاخره بعد از یه سال این همه ورزش کردن و رژیم گرفتن خیلی چیزا اومد پائین. ال دی ال و اچ دی ال که بالا بود یه کمی پائین اومد خب خیلی هم وزن کم کردم. ولی اهنم همچنان یه کمی بالا بود از دفعه قبلی کمتر ولی بازم بالا بود به خاطر ویتامینی که میخورم اهن تشو داره دیگه نباید بخورم و اینکه چای سبز اینقد اهن رو پائین نمیاره چای سیاه اهن رو شدیدا پائین میاره ولی فشار رو پائین میاره اینو یادتون نره. اگه انواع پرانول ها یا قرصای مربوط به فشار و تنظیم ضربان و تپش رو میخورید چای سبز رو نخورید با اینا تداخل داره. بازم گفتم بهتون بگم که یادتون باشه.
دیگه اوپتی وومن رو نمیخورم فقط گاهی یه دونه ازش میخورم ولی مرتب دیگه نیمخورم چون اهنم نمیاد پائین. ویتامینا رو جدا از هم میخورم. ویتامین د و ایی و ب یک 300 ، ث فعلا اینا رو جدا میخورم. ویتامین د منم کم بود برا همین ده تا قرص ویتامین د 50000 خریدم که هفته ای یه دونه بخورم.

قبلش دکترمم همینطوری بهم میداد. برا بالا رفتنش.

خب اینم از آزمایش.

یه سری میخوام پیام جواب بدم وقتی اینترنت گرفتم پیام جواب میدم توی یه پست.

خب فعلا ارسال کنم چون هر چی اینترنت میخرم از ایرانسل سر یه دقیقه قطع میشه و میگه تموم شد. فعلا یا علی و شبتون بخیر و سلامتی

[ دوشنبه سوم مهر ۱۴۰۲ ] [ 0:20 ] [ هرمیون ]

فک کنم بیشتر از هفت هشت سال پیش بود یه بار خواستم برا چند وقت وبلاگمو تعطیل کنم اومدم یه پست گذاشتم که یه مدت طولانی میرم دوباره میام. بعد خیلی پیام اومد که اینکارو نکنم. یه نفر هم پیام گذاشته بود که چیزی نمیشه که بیای گاهی وقتی چندتا جمله هم هس بنویسی و بری.

من خیلی روم اثر گذاش فکر نمیکردم کسی اینقد بخواد بیاد اینجا. برا همین هیچ وقت اینجا رو ول نمیکنم و تصمیم گرفتم همیشه پست بذارم.

الانم که جوابای شما رو دیدم در مورد فاصله ی پست گذاشتنا تصمیم گرفتم خیلی بیشتر بذارم و با فاصله ی خیلی کوتاه تری .

سلام . الان ساعت یک و نیم بعدازظهر هس. گفتم از الان شورع کنم بنویسم چون پستم اینبار طولانیه. تا ساعت 3 وقت دارم بنویسم . خیلیه .

خب آنچه که در این پست خواهید دید :

اموزش کامل اضافه کردن طبقه به اتاق

معرفی چندتا از کتابای خریده شده

یه کمی هم باغبونی

قبل از هر چیزی بذارید وسایلی رو که میخواید بهتون بگم چیا هس. دلر رو از نظر من حتما باید همه توی خونه داشته باشن.واقعا واجبه حالا اگه نداشتید از کسی قرض بگیرید. الان دلرای خوبی هس که قیمت زیادی هم نداره و مکانات خیلی زیادی هم داره با چقد وسیله ی همراه هم هس.

خلاصه اینکه شما یه مته هم میخواید. اگه خودتون بلد نیستین که با نگاه کردن به رولپلاک تشخیص بدید چه مته ای میخواد میتونید پیچ و رول پلاک رو نشون مغازه دار بدید اون مته ی اندازه اونو بهتون میده. ولی حالا مته کوچیکتر هم بود میتونید خودتون بزرگتر کنید موقع دلر زدن.

روی جعبه رولپلاک هم نوشته که متناسب با اون سایزی که خریدید چه شماره مته ای استفاده کنید

من مته کوچیک رو برا دلر زدن به ام دی اف استفاده میکنم

مته ی بزرگ رو برا دیوار.

اون که علامت زدم مته 8 هس که برا اون پیچی که خریدم باید استفاده بشه

اگه موقع چرخش مته نمیتونید تشخیص بدید عمق دلر زدن رو پیچ رو بذارید کنار مته بالای اون اندازه رو چسب بزنید. اینطوری میتونید ببینید چقد باید دلر بزنید.

بعد رولپلاک رو بذارید و با چکش بهش ضربه بزنید تا ته بره اضافه هم اومد با چاقو ببرید مهم نیس . فقط زیاد اضافه نیاد.

راستی با پیچ گوشتی بزرگ هم برا دیوار استفاده کنید چون قدرت کمتری نیاز داره

بعد بقیه ی کارا.

این پیچایی که من خریدم. از اینترنت خریدم چون تعداد زیادی میخواستم و عمده حساب میشد و کلا این پایه و پیچ و همه این چیزا رو از اینترنت خریدم. ولی شما میتونید از بیرون تعدادی بخرید هر تعدادی که میخواید.

پیچ ام دی اف رو برا اتصال پایه به طاقچه میتونید ازش استفاده کنید .خیلی راحتن. ولی برا دیوار استفاده نکنید .

پیچای ساده هم میتونید استفاده کنیدو فقط طول پیچ رو جوری انتخاب کنید که از اونور طاقچه بیورن نزنه.

حالا بریم سر پایه ی طاقچه:

پایه طاقچه چند مدل هس ولی بهترینش همینه که من نشونتون میدم خیلی محکم و خوبه. وزن خیلی زیادی رو هم تحمل میکنه.اندازه های مختلفی داره متناسب با عرض طاقچتون انتخاب کنید.

یه طرف پایه کوتاه تر هس که اون برا نصب زیر طاقچه ی. طرف بزرگتر برا نصب به دیواره.

پس وقتی میخواید پایه رو انتخاب کنید یه جوری انتخاب کنید که یه 5 یا 6 سانتی از عرض طاقچتون کمتر باشه. باز بستگی داره اگه طاقچتون طولش کمتره میتونید پایه کوچیکتی هم استفاده کنید یا اگه چیز سنگینی رو نیمخواید روش بذارید. از پایه های خیلی کوچیک هم میتونید استفاده کنید.

الان من پایه ی عرض کوتاهترش 15 سانت و 10 سانته.

این رسید خریدش

هر طاقچه ای هم دوتا میخواد. هر طرف پایه های سه تا جای پیچ داره اون که به طاقچه وصل میشه رو سه تا رو کامل بزنید ولی اون که به دیوار وصل میشه لازم نیس هر سه تاشو بزنید دوتا هم کافیه.

عکس رو ببینید

اول هم حتما پایه رو به طاقچه وصل کنید بعد نگه دارید به دیوار. بعد روی دیوار رو اول علامت بزنید یکی از سوارخا رو بعد دلر بزنید بعد دوباره بردارید سوراخ دیگه رو علامت بزنید و دوباره دلر بزنید. هر سه تا رو با هم علامت نزنید هیچ وقت. چون وقتی دلر میزنید خیلی جاهاشون تغییر میکنه.

نوار ام دی اف هم از ابزار فروشیا یا هر کی توی کار ام دی اف هس مث کابینتیا و اینا میتونید بخرید ازشون. من فعلا نخریدم دیگه حوصلم نرسید خیلی خسته شدم. فعلا نوار چسب کاغذی سفید بهش زدم تا بعد.

راستی یه نکته ی مهم: جهتای حرکت سیم برق رو توی خونه میدونید هر جا پریز هس یا لامپ ف مهتاب یو این چیزا. اگه دقیق نیمدونید سیم کشی چطوریه، برق داخل همون قسمت رو قطع کنید و با سیم رابط برق رو وصل کنید به جای دیگه.بالای پریزا رو هیچ وقت دلر نزنید.

خب این از طاقچه که بحثش تموم شد.

حالا بریم سراغ کتابای جدیدی که خریدم. یه چندتائیشو میذارم. از قبلیا رو هم هنوز نذاشتم.

یه سری از کتابا رو باید هر کدوم رو جدا بذارم براتون چون کلی حرف براشون دارم ولی اینایی که نخوندم هنوز رو میذارم.

خیلی در موردشون تحقیق کردم و یه کمی ازشون رو خوندم تا انتخابشون کردم .

قبل از هر چیزی از شیده ی عزیزم تشکر میکنم من اتفاقا این کتابا رو دیده بودم یه کمی هم خوندمشون . همون مقدار گزیده ای که سایت برا خرید میذاره. خیلی دوس دشاتم چون یه ذره گروون بودن برا همین گذاشتم بعد بخرم اینکه گفتی فانتزی و خیلی قشنگن دیگه صددرصد میخرمشون . بینهایت هم دیوونه ی تخیلی اونم از نوع فضائی هستم ممنونم عزیزم مطمئنم کردی که خوب هستن و صد در صد بخرمشون

کتاب ستون های زمین جلد اول ودوم رو خریدم البته همین دو جلد هم هس.

رمان هس که وقایع قرون وسطی هم توشه. وقتی بخونم دقیق میگم.

اینکه این کتاب رو خریدم برا خاطر اینه که اول، خیلی به تاریخ اروپا علاقه دارم مخصوصا قرون وسطی و کلا تمام اوضاع عجیب غریب و جذابی که توش به وقوع پیوسته. بعد دلیل دومم هم اینه که عاشق سریال آخرین پادشاهی هستم.

این کتاب رو میگن شبیه همون سریال هس. کلا داستانای اینجوری رو خیلی دوس دارم . دلاورانه و شجاعانه و اینجور چیزا .

کتاب بعدی 66 قصه از هانس کریستین اندرسن.

این نویسنده رو هممون میشناسیم شاید بعضیا اسمشو خاطرشون نباشه ولی همیشه خیلی کارتون ازش میذاشتن من هیچ وقت یادم نمیره. مث جوجه ادرک زشت، ملکه برفی، دختر کبریت فروش، بلبل امپراطور که خیلی کارتونشو دوس داشتم داستانش قشنگ بود.

کلا عاشق داستاناشم همیشههههههههههه

این یه نمونه از داستاناش. مصور هم هس

کلا مجموعه داستانای کوتاه قدیمی رو خیلی دوس دارم .

کتاب بعدی ،بر مرکب باد هس اینم 700 صفحه س.

این کتاب درباره حضرت سلیمان هس خیلی خوشگله .روشم نوشته بازخوانی قصه حضرت سلیمان. که باد در اختیار حضرت سلیمان بوده. کلا من داستان پیغمبرا رو خیلی دوس دارم. اماما رو هم خیلی دوس دارم. بچه هم که بودم کتابای اماما رو همیشه داشتیم. همیشه هم از روشون نقاشی میکشیدم. اینقد دوس داشتم درخت نخل بکشم خیلی خوشم میومد . یه بار میدیدی دو ساعت دارم برگای درخت نخل رو میکشم

کتاب بعدی دریای زمین هس. خیلی قشنگه. اصلا یه کتاب متفاوت. خیلی متفاوت. 6 جلد هس. ولی میتونید هر جلدی رو جدا بخونید یعنی ربطی به هم نداره اینقد که متوجه نشید چی به چیه. جلد 1 و 4 موجود نبود.منتظرم همین سایتی که میخرم موجود کنه اگه نه جای دیگه هم درخواست کنم. الان من جلد 2 رو خوندم. جلد 3 و 5 و 6 رو خریدم.

این جلد 5و 6 هس که با همه. هزار و خورده یا صفحه هس

هم جلداش مجموعه ای هس هم جدا به جدا.

کتاب بعد ، موش و فرزندش

اول چیز جالبی که بگم در موردش اینه که لبه های کاغذ رو جوری برش زدن که فک کنید موش لبه های کتاب رو خورده یعنی عشق من این کارشون بود خیلی باحالن

این کتاب برا همه ی سنین هس فک نکنید برا بچه هاس. معروفترین کتابه و پنجاهمین سالگرد انتشارش هس روش هم نوشته که خاطره ی خوندن این کتاب هیچ وقت از ذهنتون نمیره.وقتی خوندم براتون بیشتر میگم ازش. فعلا هنوز نخوندم .

خب حالا از کتاب بگذریم چون خیلی دیگم هس فعلا اینا رو داشته باشید بعد کم کم میام همشو میذارم. هر کدوم هم که تموم کردم درموردش بهتون کامل میگم چطوریه.

بریم سراغ باغبانی :

باغبانی که این روزا خیلی سخت بود به خاطر اینکه همه ی گلدونای بزرگ رو باید خاکشون رو درست میکردم و شب بوها رو ازشون میکندم چون دیگه بذرشون اماده بود و خشک شده بود. خیلی کار سختیه این مرحله . اونبار که باغچه چوبی رو خاکشو درست کردم و گوجه توش کاشتم بعدشم اون یکی رو درست کردم و الانم که گلدون بزرگ سفالی رو درستش کردم. اصلا بهشون نمیاد که یه دنیا خاک توی اینا باشه . دو روز فقط داشتم خاکشو درست میکردم.

این تصویرش که یه دنیا خاک ازش خالی کردم یه دنیا هم خاک توشه هنوز. باید حتما بعد از هر کاشتی کل گلدون یا هر چیزیکه توش چیز میکارید رو خاکشو دربیارید و درستش کنید. کود و هر چی که هس بهش اضافه کنید.

این گوجه هایی که کاشته بودم بزرگ شدن و گل دادن حالا ببینم گوجه میشه یا نه

اینم گوجه و فلفل که جدید انتقال دادم به اینجا

اینم تره هایی که دارن بزرگ میشن

تره هفت سال میمونه هیچ وقت از ته نکنید تره رو. ببُرید دوباره هی سبز میشه تا هفت سال.

اینم شب بو که جدید کاشتم برا بهار سال آینده

سیب زمینی ها هم اینقدی شدن فعلا نتیجشو نمیدونم تا خودشون که خشک بشن ببینم چقد سیب زمینی هس

اینم شب بوها که منتظرشون بودم خشک بشن برا خاطر بذرشون. بذرشون رو یه ذره میدن چقدم الکی پول میگیرن. نمیدونم روشون میشه بیست تا دونه ریز رو میشمرن میدن. حالام نمیگن مثقالی یا گرمی.

اینا که شکل لوبیا هس میبینید، اینا یه عالمه دونه توشه. اونوقت بیست تا دونه ریز توی این رو میمشرن میفروشن

اینم نیلوفر جدیدا کاشتم

این هم همیشه بهارامه. گلاش خیلی بزرگ نیستم چون زیر سایه درخت بادووم هستن. وقتی افتاب نبینن گلاشون کوچیک میشه

خب دیگه خیلی طول کشید برا این پست. سعی میکنم از این به بعد پستای کوتاه تر و با فاصله زماین کمتری بذارم. از پیامایی که گذاشتید واسم خیلی ممونم که به سوالم جواب دادید

شبتون بخیر یا علی

[ سه شنبه دوم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 22:30 ] [ هرمیون ]

تازه بعد قرنی فهمیدم به بادووم زمینی حساسیت دارم. دیروز که خوردم یعنی جونم بالا اومد . حالت تهوع پیدا کردم شدید. سرمم درد گرفت دقیقا یه طرف سرم چشامم داش از کاسه درمیومد. حالا که خوردم مامانم میگه بادووم زمینی تیامین داره برا میگرن خوب نیس خب مامان جون قربونت برم گذاشتی من تجربش کنم تا قشنگ به اون درک بالای حساسیت برسم؟!!!

سلام الان شب عیده. عیدتون مبارک باشه به خوشی و سلامتی.

امروز دوشنبه س. هنوز خیلی کار دارم باید فردا تمام حیاط رو بشورم. چون این باد و بدتر از همه نقل و انتقالات من ،اساسا گند زد به حیاط

بینهایت سنگین کاری کردم و بدتر از همه فشاری که به دیسک گردنم وارد کردم که دیسک گردن هزار درجه بدتر از دیسک کمره. و الان من میترسم از کارایی که کردم

گفتم بهتون که یه باغچه چوبی ساختم اونم چه باغچه ایییییییییییییییییییییییییی یعنی یه درخت رو میشه توش پرورش داد. امیدوارم یکی از این درختایی که بذرشونو خریدم بگیره و واسم رشد کنه و گلای خوشگلی بده، یکی از اینا هم راضی هستم حالا نه همشون که بگیره. پالونیا ، کاتالپا و ارکیده هنگ کنگ. اینا درخت هستن.

خب من راستش نمیدونم چرا یهو هیجان زده شدم که اینو درست کنم ولی کار به شدت سختی بود مخصوصا که نمیخواستم مامانم از دست من حرص بخوره مجبور شدم از دلر زیاد استفاده نکنم و گذاشتم برا وقتی که دیگه کار خیلی سخت میشه. برا همین خیلیییییییییییییی کار سنگین تر شد.هنوزم کف دستم درد میاد از بس پسیچ پیچیدم مخصوصا که برا اینکه کارم نامحسوس باشه رفتم طبقه پائین فرش پای در هال رو کنار زدم و شروع به کار کردم

این آخرای کار هس. بتونه زدم و رنگش کردم بعد هم نقاشیش کردم

این نقاشی دومی رو تکمیل نشده بود عکس گرفتم بعدشم اصلا یادم نبود از تکمیل شدش عکس بگیرم دفعه بعدی میگیرم دیگه شرمنده

بخش بدترش این بود که میخواستم سنگ بذارم داخل باغچه. چون وقتی زیاد آب بهش بریزه چوبا تغییر حالت میدن . مخصوصا که بعضیاشون خیلی نازکن. برا همین یه عالمه سنگ و گرانیت و این چیزا رو جابجا کردم تا ببینم کدومش میخوره به باغچه.این تجربه ی باغچه قبلیمه. که سنگ بذارید داخلش خیلی دیرتر خراب میشه.

بعدش خاک خیلی زیادی که میخواستم و کودی که اصلا دیگه نداشتم. برا همین خاک برداشتن از باغچه ها هم جد و آبادمو درآورد بعد باید جای خالیشونم پر میکردم که برگ و کود و این چیزا ریختم تا جبران بشه.

در کل میتونم بگم خودمو نابود کردم

سلام امروز روز عیده سه شنبه.

میدونید من شبای قدر ، هر شبی یه فیلم ترسناک دیدم که قشنگ تا شب قدر سال آینده بیدار نگهم میداره همه بیدار بودیم بعد توی هال فیلم رو پخش کردم مامانم وقتی دید گفت اهههههههههههه چیا میبینه گفتم چشه اینکه زیاد ترسناک نیس تازه مراعات کردم گفتم بقیه میترسن یه فیلم ترسناک خیلی معمولی رو پخش کردم .

مامانم هی میگفت پاشو برو عبادتتو بکن خب من اولای شب همه اعمالش رو انجام میدم بعدش خیلی سختم میشه هی خوابم میگیره اینجوری خلاصه بیدار موندم خواهرم گفت با این فیلم آدم به خدا نزدیک تر میشه از ترس

دیگه اینکه امروز رفتم درختای یاس اینور باغچه رو از زیر درخت انار درآوردم طرف حیاط بستمشون یعنی اینقدددددددد شاخه ها و تیغ درخت انار بهم فرو رفت تمام دستم زخمی شده الان همه ی دستم میسوزه .

آفتاب که به درخت یاس نخوره زرد میشه و برگاش میریزه برا همین برا مناطقی که هواش سرده اصلا سازگاری نداره. آفتاب کاشون رو واقعا میخواد فقط.

فعلا توی باغچه ی چوبی جدیدم لوبیا کاشتم البته شاید خوب نشه چون باید اولش جو بکارم. خاکی که جابجا میشه خیلی سخت چیزی توش سبز میشه و رشد میکنه. حالا شاید خوب بشه نشد دیگه جو میکارم.

امروز خسته بودم اصلا نتونستم کار زیادی انجام بدم ولی کلی هم حیاط رو جابجا کردم. چند روز پیش دیگه هوا گرم شده بود رفتم تشک و پشه بند و بند و بساط رو از طبقه پائین برداشتم و آوردم بالکن بالا. تا ساعت 3 شب هم خوابدیم خیلی خوب بود اصلا سرد نبود ولی از ساعت 3 به بعد یه کم سرد شد منم حوصله نداشتم که سرمابخورم یا سرم گیج بره برا همین پاشدم اومدم اتاقم خوابیدم.

بعد از فرداش هوا ابری شد و چند روزه داره باروون میاد و هوا سرد شده. یعنی قشنگ تابلو بود که آسمون کاشون منتظر بوده من برم توی بالکن بخوابم تا حال منو بگیره. یعنی کل پاییز و زمستون و فروردین اصلا باروون نیومد حتی هوا ابری هم نشد گذاش برا این روز که میرم.

خلاصه همه چیزامو صبح جمع کردم و یه روکش هم روش کشیدم گذاشتم توی بالکن بمونه. تا دوباره هوا گرم شد من برم

سلام امروز پنج شنبه س.مردم چشون شده که از کل کشور هجوم میارن به کاشون

ما خیلیییییییییییی مهمان نوازیم ولی خب بسه دیگه چه خبره. کاشون رو بند آوردن گردشگرا. توی کل شهر ترافیک درست کردن. ترافیک بعضی جاده ها قفل شده. خو چرا اینطوری میکنید ااااااااااااااااااا .

باغ فین هم که اصلا به وضعی شده. اصلا نمیتونه کسی قدم برداره. البته من شکر خدا گذرم به بیرون نیفتاده همه هم توی چادر. کل شهر پر چادره. آخه یعنی چی آدم مسافرت کنه توی چادر یه بار قشنگ پولاشونو مردم جمع کنن برن هتل. این چه بساطیه دربه در چادر و خیابونا. من صد سال هیچ وقت همچین مسافرتی نمیرم با دربه دری. خییل شیک پاشید برید هتل. مگه اینجا جنگلای امازونه که توی چادر آدم سر کنه. اونم توی گرمای کاشون.

ما که کاشونی هستیم از نزدیک ظهر تا عصر که عمرا پامونو بذاریم بیرون. حتی توی حیاط. حالا اونوقت مردم میان اینجا توی چادررررررررررررر!!!!!!!!!!! بخارپز میشید

جل الخالق.

سلام امروز یکشنبه س. لوبیاهای عزیزم دارن درمیان .

امیدوارم همشون خوب دربیان

اینم چندتا عکس از گل های خوشگلم البته توی چند روز به فاصله از هم گرفتم.

سیب زمینی هر چی کاشتم خوب دراه درمیاد خیلی دوس دارم ببینم توی گلدون چقدر سیب زمینی میده. اگه زیاد سیب زمینی بده خیلیییییییییییی میکارمش .

دارم حسابی واسه داستان نویسیم فعالیت میکنم چیزی شروع نکردما. فعلا مراحل اولیه هستم .

کاشت بذرای سرما داده شده موفقیت امیز نبود اشتباهم این بود که اصلا الان کاشتم برا چی؟ دوم اینکه روشون نایلون کشیدم به خاطر اینکه این کارشناس کشاورزیه بهم گفت نایلون بکش روشون که رطوبتش نره برا همین آبپز شدن صدسال دیگه این وقت سال امتحان کنم کاشتن بذری رو. یه نمونه از همه کاشتم . بقیش رو میذارم برا مهر که بکارم.

خب فعلا اینو ارسال کنم که زودتر باشه. پس فعلا یا علی

[ سه شنبه بیستم اردیبهشت ۱۴۰۱ ] [ 20:11 ] [ هرمیون ]

فقط میتونم بگم آی ننه

سلام . آقا من دیروز میخواستم آپ کنم گفتم خستم فردا کارم کمتره ، روزانه نویسی هم حتی نتونستم بکنم .بعد امروز ده برابر دیروز کار داشتم . نشستم امروز یه عالم هویج رو پوست کندم و خورد کردم . هویجاش خیلی درشت بود دیدم جون میده برا این کار. گفتم کارمون برا غذا پختن راحت بشه.

دستم توی خورد کردن خیلی تنده. دیگه چندتائی هم با هم خورد میکنم یه باره کارم خیلی سریعتر میشه. خلاصه نشستم یه دنیا هویج خورد کردم برا مرغ یه کمم ریز خورد کردم برا سوپ.

تا خورد میکنم هیچی حالیم نیس اصلا خسته نمیشم ولی وقتی پامیشم نیم ساعت که ازش میگذره میفهمم چه کاری کردم خلاصه بسته بندی کردم گذاشتم فریزر.

اون پروژمو تموم کردم

این یه نوع چراغ خارجی هس که توش شمع میذارن قدیما ازش استفاده میکردن. ولی الان همه برا تزئین ازش استفاده میکنن. من خیلی دوسش داشتم. همیشه دلم میخواس درستش کنم

کار خیلیییی سختی بود . اگه شما هم خواستید درست کنید یا بدید کسی درست کنه حتما بهش بگید که رنگش نکنه چون حالت طبیعیش از بین میره . با بتونه اکرلیک یا بتونه پلاستیک روشو بپوشونه. اینطوری حالت گچی هم به خودش میگیره خیلی خوشگله. روی اوپن گذاشتم دلم نمیاد شمعشو روشن کنم آخه دود بهش میره .خواهرم خیلی گفت روشنش کن ولی روشن نکردم

اینبار زیاد حرف نمیزنم عوضش از دستم راحتید

آنچه در پست بعد خواهید دید

نزدیک شبتون بخیر . الان اذوون میگن نمازتونم پیشاپیش قبول باشه. یا علی

[ دوشنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۸ ] [ 17:36 ] [ هرمیون ]

اتاقم هر چی میگذره داره عجیب غریب تر میشه

یا روح سرخپوستا توش فعال شدن یا آفریقائیا

سلام و یک سوال قدرت ویبره چقده؟ یعنی اینقد هس که از خونه همسایه صداش بیاد؟!!! چندماهه از وقتی که اینطرف اتاقم میخوابم همیشه اذوون هر ساعتی باشه نیم ساعت بعد اذوون صدای ویبره میاد بعد یه ده تایی که میزنه یکی میزنه روش قطع میشه بعد دوباره بعد چند دقیقه انگار طرف خوابش میبره دو سه تا ویبره میزنه بعد دوباره ساکت میشه . یعنی چی آخه؟

من دفعه اول چندماه پیش بود که نمازمو خوندم اومدم خوابیدم بعد یه نیم ساعت که از اذوون گذش دیدم صدا ویبره میاد فک کردم گوشی منه بعد دیدم نه از من نیس، فک کردم گوشی یا تبلت خواهرامه .سریع پاشدم رفتم بزنم خاموش بشه که کسی بیدار نشه بعد دیدم نه همه اونام خاموشه برگشتم اتاقم خوابیدم دیدم باز صداش میاد

امروزم صبح هم که اذوون گفتن نمازمو خوندم و خوابیدم دیدم باز صدای ویبره یعنی واقعا اینقد ویبره قدرت داره که از خونه همسایه صداش میاد؟ آخه اینور دیوارم که حیاط همسایه س.اینطرفشم که آشپزخونه این یکی همسایمونه یه طرفم سرویساس یه طرفم آشپزخونه خودمون. وا یعنی همسایمون گوشیشو میذاره توی آشپزخونه که زنگ بخوره؟!!!

قبل از عملیات

و این دستاورد امروز ما. ایشون مالوموا رئیس قبیله ی ماسایی

همه کلی خندیدن وقتی نشونشون دادم .خودم از وقتی داشتم درست میکردم خندیدم تا نصبش که کردم

مامانم گفت نمیترسی ازش؟ ولی ببینید چشاشو عشقه.عمق نگاهش

یه چند وقت دیگه باید برم پیش دکترم برا اینکه آزمایش آهن بنویسه ببینم چقد رفته بالا آهنم، ولی فکرشو میکنم میگم یه چیزیم میگه به خاطر اینکه نرفتم این همه وقت خب آخه هی میگفت 15 روز دیگه یه ماه دیگه بیا فقط فشارمو میگرفت و حرف میزد .خب سرما حال نداشتم برم بهش میگم که سرما بود ترسیدم سرما بخورم همه فکرمو مشغول کرده.مامانم میگه خجالت نمیکشی الان بری پیشش؟ اینو مامانم میگه استرس میگیرم اااااااااااااااا .کی بشه برم و بیام

دیگه اینکه درخت بادوومم شته گرفته نیدونم چیه از این حشره سبز ریزا بعدش بابام رفت مغازه باغبونیا یه آفت کُش بهش داده بود بعد وقتی توی اینترنت خوندم گفتش که آفت کش رو وقتی که جوونه ها باز شدن نمیشه زد باعث جوونه سوزی میشه .میگم این پست رو بذارم بعدا آپ کنم چون مخصوص بخش باغبانیه .باید تیک اون بخش رو بزنم .بهتره مطلبش کامل باغبانی باشه

موضوع برنامه ی بعدی ما، درست کردن آفت کش طبیعی

خب دیگه پس فعلا یا علی دوباره میام زود

[ یکشنبه یازدهم فروردین ۱۳۹۸ ] [ 15:56 ] [ هرمیون ]

الان به خواهرم میگم عینکمو بده ،نمیدونمم کجاس خواهرم میگه عینک و درد عینک و کوفت به جان خودم خب نمیدونم چرا هیچ وقت عینکم اونجائی که باید باشه نیس مثلا توی حال میشینم تلویزیون ببینم میگم عینکمو بزنم چشام خیلی ضعیف نشه بعد میبینم نیس رو میز کامپیوتره بعد به یکی میگم بیارتش بعد دوباره میام سر کامپیوتر میگم عینکمو بزنم نور این بدجوریه بعد میبینم عینکم نیس توی حال هس یا روی اوپن اینطوریه که همه میخوان خفم کنن از بس بهشون میگم عینکمو بیارید بعد اخه دیدی ادم تا یه جائی مستقر میشه دیگه حال نداره از جاش پاشه حتی بغل دستمم باشه حال ندارم پاشم اینطوریاس که همه دیگه دارن فحشم میدناعصاب نداره ملت

سلام خوبید؟ آقا از دیروز تا حالا داریم نقشه میکشیم واسه روز مادر بدبختی اتفاقا اصن پول نداریمحقوق بابامم این وقتا به ته میکشه دقیقا موندیم چیکار کنیم اصن هم یادمون نبود حالا ببینیم چی میشه فعلا که مامانم از دست بابام عصبانیه عجب روز مادری میشه ها فرض کنید بابام فردا با یه کادو توی دست میاد میگه روزت مبارک بعد مامانم میگه تبریکت بخوره تو سرتتتتتتتتت تصورشم خیلی خنده داره عجب شبی بشه فردا ،پر از عشق پر از احساس

اینا یعنی عخش

اینم قبل از وصل

بعد از وصل

آره خلاصه اینطوریاس اینقد کاراشو انجامیدم فقط یه خورده چیز دیگه میخوام تور و چفت درش

خب فعلا یا علی عخشان من تا بیام دوباره فردایئ پس فردائی

[ چهارشنبه شانزدهم اسفند ۱۳۹۶ ] [ 21:6 ] [ هرمیون ]

سلام بر عچقان خفته اندر بيدار ببينمتوننننننننننننننن چه بزرگ شديد اين مدت كه من نبودمالان دارم دقيقا در اين حالت كه در عكس موشاهده ميكنيد براتون مينويسم

يه انسان گشنه اي استم كه نون خشك سنگگك و ماست دارم خودمو سير ميكنم.يعني مظلوميت تا چه حدكسي ني درك كنه

اينكه نبودم رو ولش كنيد بچسبيم به زمان آينده و حال

يكي از اجياي عزيزدلم تلگراممو خواسته بود اجي جونم من توي اين مدت اصن تلگراممو سراغش نرفتم من اصن رو گوشي اين چيزا رو نصب نميكنم دوس نميدارم فقط رو كامپيوترم نصبيدمش.اجي جونم اين تلگراممه هر كي از اجياي ديگمم خواس اد كنه چون اين بار بيام دوباره برداشتمش.فقط از دستم ناراحت نشيد اگه خيلي دير جوابيدم چون به خدا وقتشو ندارم من 90 درصد كه تلگرام رو باز ميكنم فقط در حد نگاه كردن و سر زدن هس سريع ميرم.مخصوصا روز كه اصلا نميتونم يعني نميشه خودتونم يددي كه يه سلام و خداحافظي كردن ساده خودش كلي وقت ميبره مثلا ظهر ميايم بگيم سلام قربونت برم خوبي چطوري نيستي چيكارا ميكنييييييييييي.....................فداي تو عزيزم بيا بازم اين ورا.خوشحال شدمممممممممممم...................يا علي=> دينگ دينگ غروب همون روزتازه مثلا به نيت يه سلام احوالپرسي بود اين ،كه تا غروب طول كشيد بعد اگه به قصد گپ زدن باشه كه ديگه ميره به اذوون صبح ميرسه

اينم تلگرامم

خب حالا چندتا چيز جالب انگيزيجات نشونتون بدم چون خودم باهاش فوران ذوق مرگيات بهم دس داده شما رو هم رد اين فوران شريك كنم

ميزمو كه ساختيده بودم تبديل كردم به ميز طراحي و نخاشيم

اين عسك قبل از چسبوندن استيكر

اينم بعداز چسبوندن استيكر

اينم بعد از ريختن پاستل و مدادرنگي و ماژيك اااااااااااا ماژيك نريختم چرا.جاش خاليهمن اصن با ماژيك و پاستل رواين ميشم

اينقد من اين استيكراي پوه رو دوس دارم كه نگووووووووووو

و بدين ترتيب ميز طراحيم براي كشيدن نخاشياي زيباروي آماده شد

ميدونيد بدترين قسمت كار اين بود كه بايد از بغل يه چوب دراز، يه چندسانت ارّه ميكردم يعني اگه به ادم بگن يه چوب يك متر در يك متر رو ارّه كن اصن سخت نيس كه اين سخته يعني يه چي ميشنويد خيلي سخته بعد خلاصه خير سرمم مثلا روزنامه زير دستم انداختم ،يعني همه جا ارّه ميكردم جز رو روزنامه خيلي تميز كار كردم مگه نه؟

خب ديگه برويم.عاشق فيلم انتقام جويان هستم خيلي باحاله واقعا

ميام بازم ان شائ الله فردا پس فردا .موخوام چندتا كار جالب انگيزيجات انجام بدم يه نقاشي فضائي هم موخوام بكشم ديگه از فردا شروع ميكنم

راستي برو بچمم سرماخوردن .يكي از خلوسام شديدتره برا همين قرص دارم بهش ميدم همشون عطسه ميكنن هوا خيلي سرد شده كلي نگرانشونم ان شائ الله زودي بچه هام خوب بشنخيلي غصه خوردم ديروز.گريم كردم

خب ديگه شبتون بخي رو سلامتي به خاطر پياما ممنونم اجياي گل و عزيزدلم ان شائ الله هميشه سلامت و شاد باشيد

[ سه شنبه هفتم دی ۱۳۹۵ ] [ 23:18 ] [ هرمیون ]

سلام مجدديات

خواستم براتون چندتا قضيه بتعريفم ولي ديدم شب اربعين هس ميخنديدن گناه داره ميذارم واسه بعد اربعين ان شائ الله روحتون شاد بشه

تقريبا چند روزي هس كه درگير يه پروژه ديگه اي هستم در زمينه ساخت و ساز با ام دي افآي له شدم آي له شدم از دست اين ارّه كردن و پيچ پيچوندنه اينقدم دلر توي ام دي اف صدا ميده كه نگو گوشام رسما كر شد از صداي دلر.خو چرااينقد محكم ساتنش واي اصن صداش عجيبه

خلاصه و سه روز پيش شروع كردم ولي چون روزاي بعد كارم زياد بود وقت نشد تكميلش كنم امروز كه سرم خلوت بود بازم رفتم چند قسمت مهمش رو درستيدم

ريا نشه ميخوام اينو درست كنم اول الگو اصلي رو ببينيد

اينم تا اينجاي كار من

من فعلا دوتا پايه زدم آقا اينطوري نبينيدا اينقد سخته البته ابزار مخصوصش باشه خيلي ادم كيف ميكنه مخصوصا از اينا كه مث دلر هس پيچ ميپيچونه خودش نه مث من كه اينقد زور زدم جونم دراومد واسه چندتا پيشبرا اين سرعت كار ادم خيلي كم ميشه الان مچ دستم دو نيم شده اينقد درد مياد تازه صبر كنيد فردا صبح كه ازخواب پاشدم ببينم اوضام چطوريه

اين بقيه ي كاريه كه بايد انجام بدم عصري همينطوري ول كردم تيو پاركينگ و اومدم بالا

اصن وقتي پيچ و لولاي نو ميخرم ذوق مرگياتم فوران ميكنه اينقد دوس دارممممم

اينم تمام ابزار كار منه .من مظلوم

اين عخش منم كه وقتي ميام حياط خودشو ميكشه تا بيرونش كنم توي حياط راه بره .حالا مگه ولميكنه آدمو ميفته رد ادم هر جا من رفتم اينم هي دنبالم اومد

همش هم نوك ميزه نوكشم مث سوزن ميمونه .داشتم دلر ميزدم يهو فك كردم برق گرفت منو از جام پريدم گفتم وووووي چي بوددددددددددددد ديدم اين بزغاله بغل مچ پاي منو هي داره نوك ميزنه عين سوزن گرفتمش بوسش كردم گذاشتمش اونورتر ،بچم اصن اعصاب مصابش بهم ريخت ديگه ولم نكرد مجبور شدم بذارمش توي لونش

آره خلاصه اينطورياس.خب ديگه سلامتي التماس دعا واقعا ميگم التماس دعا نه هيمنطوري زبوني

يا علي

[ شنبه بیست و نهم آبان ۱۳۹۵ ] [ 21:27 ] [ هرمیون ]

سلااااااااام آقا كي بوي رنگ اين قفسه اي كه درستيدم ميره .موخوامشششششششششش

راستييييييييييييي اي ول اجي آرزو اي ول بهت واقعا عجب هوشي اصن فكرشم نميكردم كسي نكتشو پيدا كنه كه چي بوده اي ول يه پفك نمكي طلبت اجيغافلگيرم كردي حسابي

آقا نكتش اين بود كه از مقوا درستيدمش

بعد امروز يه لحظه آوردم اتاقم تزئينش كردم بعد بردم بيرون چون نزديكب ود كودتا بشه از بوي رنگش

بعد واسه كشوي قفسه يه دستگيره درستيدم كه كشو رو باهاش بكشم بيرون به شكل قلب

با چوب درستيدمش.دخيخا نشستم وسط حال و كلي سر و صدا كردم بعد بابام گفت چي درست ميكني؟؟؟كاترو بذار اينطوري خطرناكه باهاش اينكارو نكن بعد خلاصه با دقا فراوان درستديمش .يه وقت با كاتر اينكارو نكنيدااااااااااااااااا خيلي خطرناكه يعني يهاشتباه كوچيك بكنيد يه بند انگشتتونو با اجازه به باد ميديد به خدا

خب اين قلبيه كه درستيدمش.بعد سمباده زدم بهش ببينيد نقش چوب چه باحال پيدا شدههفت بار واسش غش و ضعف كردم از سر شب تا الان

بعد خلاصه يه استيكر قلبي هم روش ميچسبونم البته الان همينطوري بهش چسبوندم چون بايد دلر بزنم با پيچ وصل كنم به كمد كوشولوميكي منو بيگيره

اينم بساطم كه وسط حال پهن بود .كلي سر و صدا كردم واسه اين

خب ديگه فعلا يا علي تا بعد آجياي عزيزم

[ جمعه بیست و یکم آبان ۱۳۹۵ ] [ 23:45 ] [ هرمیون ]

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

امروز عصري تكليفمو با اين ويندوز يه سره ميكنم ياهو موخواممممممممممممممم

خب حالا ولش كنيد طي يه عمليات واگذاري مسكن ، به پدر خونواده يه واحد مسكوني تعلق گرفت

البته بعد از تعميرات

آخه لولاهاي درش كنده شده بود و سقفش يه خورده نازك بود حس ميكردم دو بار گربه روش بپره مستقيم سقوط ميكنه رو كفترا

به همين خاطر يه تخته از اين فيبرا روش كوبيدم و تعميرات تكميل شد و خونه در محل قرار گرفت و دورشم سنگ گذاشتم كه گربه ها نرن زيرشكه به اين صورت ميباشد

اون بالائيه خونه دخيمه اون بايد رو خاك باغچه باشه خونش

ديگه دم غروب بود بالكن پائين هم هرچقدر لامپاشو زدم عكسه باز تاريك ميفتاد

بعد امروز بازم ديدم اين گربه اومده سنگاي كوچيكترو كنار زده رفته زيرش

درستش كردما سنگاي سنگين تر گذاشتم تا جونش دربياد

اين خونه اينده كفترامه.الان نميشه اونا رو بيارم اينجا چون مادره قهر ميكنه ديگه چيزي به جوجيم نميده تازه امروز وقتي دخي كفتريمو بيرون كردم ديدم اااااااااااا راه پلهه ا رو گرفت و رفت بالكن پائين بعد تا چشاش افتاد به آقاش ،يك شلوغي به پا شد خدا كنه هوائي نشده باشه اونوقت ديگه جوجه رو چيزيش نميده

راستي اينم عخشمه بزرگ شده مشالله .مگه نه؟خب دوسش دارم وااااااااااااا

اوخيييييييييييييييييييييي قبونش برم

بعد ديگه سلامتي برم كار دارم يا علي فعلا

[ چهارشنبه دوازدهم خرداد ۱۳۹۵ ] [ 14:56 ] [ هرمیون ]

سلامممممممم عچقان تخيلي من

دير زماني ست كه دارم كارهاي هري پاتري گونه مي انجامم هري پاتر خونم رفته بالا

اين چوبدستي هري پاتر رو درستيدم

بعد با ورد جادوييه "وينگارديو لويئوسا" وبلاگمو آوردم رو مونيتور

اصن هم خل نشدم

بعدش دوتا نخاشي كشيدم اوليش فانتزي بيد خيلي نانازيه دوسش ميدارم

اينم از يه صحنه هاي هري پاتر هس اونجا كه اين "ديوانه ساز ها" بهش حمله ميكنن بعد گوزنه نجاتش ميده البته خودش هس . به خواهرم نشون دادم ميگه قشنگه اصن چي هس هيچي توش پيدا ني بعد بهش ميگن دقت كن اون سياها رو ببين مث روح ميمونن هووووووووووووووووووو بعد يه دقيقه توش دقت كرده يهو گفت واااااااااااااااااااااااي اوناهاشن الان ديدم گفتم اااااااااااا ديديشون

شمام ببينيد قشنگن الان چندتا ديوانه ساز ميبينيد؟

خب ديگه فعلا برم يا علي تا دوباره ان شائ الله بيام

[ جمعه دوم بهمن ۱۳۹۴ ] [ 19:3 ] [ هرمیون ]

باغچه ی چوبی که ساختمش بلاخره

سلام نيدونم چرا سوژه اي نبود كه عكسشو بگيرم ولي يه گل جديد تو گلدونمون سبز شده بود گفتم ببينيد.
همون بچه گربه.خيلي رو داره

اين هم عكساي امروز از باغچم ريحونامم گل داده.هيجانات منو درك كنيد

من فعلا برم بعدها ميام دوباره ايشالله.دارم غش ميرم از خوابيا علي آجياي عزيزدلم ميبوسمتونننننننننننننننننن اغاز ماه رمضون هم مبارك باشه

[ چهارشنبه نوزدهم تیر ۱۳۹۲ ] [ 1:52 ] [ هرمیون ]

Members

اتاق دوست داشتنی من

عکس از اتاقم

کتاب های دوست داشتنی من

کتاب های خارجی و ایرانی هری پاتر

سایر کتاب های جذاب

باغبانی های من

تصاویر باغبانی های سالانه ی خودم همراه آموزش

نقاشی های من

نقاشی های پاستل، آبرنگ ،مدادرنگی های خودم

نجاری های من

نجّاری و کار با چوب های من

بازی های کامپیوتری و رومیزی من

بازی های جذاب و ارزان کامپیوتری خودم

بازی های رومیزی من

دانلود فيلم آموزشي گلدوزي با چرخ خياطي همراه با توضيحات

آموزش گل دوزي با چرخ خياطي

دانلود فيلم آموزشي قلاب بافي همراه با توضيحات-در حال تكميل

آموزش قلاب بافي و نقشه خواني

دانلود فيلم هاي آموزشي روبان دوزي

فيلم آموزش روبان دوزي 1

فيلم آموزش روبان دوزي 2

جادوي آشپزي ...

منوي تصويري غذا

آموزش تصويري سفره آرايي

Statistic