جادوگري
subjects
.
-

بخش آپارات و فیلم های من!!!

تندیس بدترین میوه ی پخته تعلق میگیررررررررررررره به ، شلیل من عشق شلیلم نمیدونستم پختش اینقد بدمزه س

سلام هر وقت یه نقاشی رو تموم میکنم یا یه رنگ آمیزی رو، سه چهار روز میرم تو کما که بعدش چیکار کنم؟ با پاستل بکشم؟ با آبرنگ بکشم؟ رنگ آمیزی کنم با مدادرنگی؟

بلاخره تصمیم گرفتم که یه دفتر پرندگان درست کنم هر چی پرنده ی ناز هس توش بکشم. همه پرنده ها نازززززززززززن توی هال نشسته بودم گفتم به یه پرنده جهت بوس کردن به شدت نیازمندم. بغل چشاشم بوس کنم مامانم: بشین حرف نزن خواهرم: یه گنجشک از اسمون بیاد بوسش کن ولش کن

هی روزگار خلاصه تصمیم گرفتم یه دفتر پر از پرنده بکشم بعد هی ورق بزنم و دلم غش بره. واقعا به این دفتر نیاز دارم

این نقاشی تموم شده ی آبرنگم

اینقدری که من کتابای آرتور رو خوندم هیچ کتابی توی زندگیم نخوندم هنوزم باورم نمیشه کارتون آرتور رو عین خودش کتابشو درست کردن میگم اگر کارتونای دیگه رو هم کتابشو چاپ کردن بهم خبر بدید

یه بازی میخوام یادتون بدم که اصلا نیاز نیس برید بخریدش همین روی مقوا هم دربیارید میتونید بازی کنید. فقط باید چندتا 6 ضلعی دربیارید.

بازی کندو، همون منظورش کندو زنبور عسل هس. بازی خیلی قشنگیه یعنی با اینکه روی جعبه نوشته نزدیکترین بازی به شطرنج ولی از اونم خیلییییییی قشنگتره. من همیشه بازی میکنم. اصلا بازی هیچ وقت تکراری نمیشه. دقیقا عین بازی شطرنج که تکراری شدن نداره. به شدت بازی فکری هس و باید خیلی زرنگ باشید تا بازی رو برنده بشید

شما به تعداد 22 تا شش ضلعی دربیارید یازده تاش یه رنگ باشه یازده تاشم یه رنگ دیگه و به جای شکل هایی که روش کشیده شما اسمشو بنویسید مثلا مورچه ، جیرجیرک. توی راهنما اسم مهره ها رو نوشته.

اینم تعداد هر نوع جونوره

برگه ی روش بازی رو من براتون عکس گرفتم. قوانینشو یه ذره دقت کنید یاد میگیرید حرکت هر یک از مهره ها رو هم باید حفظ باشید. بازی خیلی باحالیه وقتی برنده میشید دلتون خنک میشه

اینم برگه ی قوانین

این بازی واقعا فوق العادست اگه یه بار بازی کنید مث من معتادش میشید

یه چیز دیگه که میخواستم بهتون بگم اینه که خوردن چای سبز رو اصلا کنار بذارید. خوشحالم که مستندی رو که شبکه سلامت پخش کرد درباره چای سبز دیدم اینقد تعجب کردم که واقعا اصلا باورم نمیشد یه بار یکی بگه چای سبز چقد ضرر داره. مستند خارجی بود. با یه مرد مصاحبه کردن که کبدش دیگه تقریبا هیچی ازش نمونده بود به خاطر خوردن چای سبز. اونوقت چرا این همه تلویزیون پشت سرهم میگفت چای سبز خوبه بخورید. اگه مستند رو دیده باشید واقعا آدم شکه میشه که چرا این همه مدت فقط میگفتن چای سبز بخورید هیچی نیمگفتن که ضرر داره یا نه.

خیلی ضرر داره برا کبد. امیدوارم چندین بار پخشش کنن تا همه ببینن . منم خودم طرفدار سرسخت چای سبز بودم این دو سه سال هم به خاطر آهن پائینم نمیخوردم . همش فکر این بودم که کی شروع کنم دوباره به خوردنش. شبی یه قوری بزرگ میخوردم با این اطلاع رسانیشون

در مورد کتاب هری پاتر من شرمنده نمیفروشمش میخوامش من اون کتاب ترجمه پرتو اشراق رو هم سفارش دادم چندسال پیش بهتره به یه کتابخونه سفارش بدید براتون پیدا میکنن. شرمنده یه دنیا

خب دیگه من برم شبتون بخیر و سلامتی باشه نمازتونم قبول باشه

[ یکشنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۹ ] [ 20:34 ] [ هرمیون ]

سلاااااااااااااااااااااام بر عچقان شاداب من

ميدونيد از بين تمام حرفامو عكسام كه ميخوام بزنم يكيشو واسه امشب انتخاب نومودم ميخواستم همه رو با هم بنويسم ولي فك نكنم بشه حالا حرف ميزنيم تا هر چقدر كه شد

امشب گفتم بيام روحتونو شاد كنم من وقتي بچه بودم يكي از هيجان انگيزترين و جذاب ترين و وقتگيرترين بازيايي كه ميكردم بعد از فوتبالدستي، خونه بازي يا باكلاسش لگو lego من هميشه دوجور بازي باهاش ميكردم يكي همين باهاش چيزي بسازم يكي هم باهاش بازي دومينو رو ميكردم

من همچنان عاشخشم يعني نميتونم فراموشش كنم خعلي باحاله

ميدونيد اولين بار كه باهاش بازي دومينو كردم قشنگ يادمه كه داشتم خونه بازي ميكردم كه تلويزيون اخبار علمي فرهنگي بود كه الانم پخش ميكنن هميشه دم غروبا بود بعد داشت بازي دمينو كه ركورد شكتهبودن يه كشورا رو نشون ميداد كه فك كنم ژاپن بود وقتي زدن يه قطعه اولي دومينو بيفته بعد همش دنبال هم افتادن من خيليييييييييييييي شكه شدم اصن هيجانش واسم وصف ناپذير بود

بعد يهويي به فكرم رسيد با همين لگوها اين بازي رو بكنم بعد ديدم اوخي چه جالبم ميشه و اينطوري شد كه يه بازي ديگه به بازيام اضافه شد و تا الانم ادامه داره

عصري واستون يه نمونه فيلم گرفتم ببينيد حتما.حجمش اصلا كيلوبايته ها. 270 كيلو بايت اين حدوداس يه ثانيه دانلود ميشه خيلييييييييييييييي جالب انگيزناكه اين فيلمشه

http://s7.picofile.com/file/8239025884/Video0011.mp4.html

اينم عسكاش موقع چيدن و ريختن

يه خونه هم باهاش ساختم به ياد بچگيام اصن يه وضي ذوقيات بهم دس داد خونه اي ساختم به سبك مناطق هاوائي

خب ديگه اينكه سر اين خونه تكوني رفتم هر چي پارچه اضافي و لباسايي كه ديگه نميشه استفاده كرد رو برداشتم و نشستم جاتون خالي رشته رشته كردم تا باهاشون پادري رو بدرستم كه قبلا درست كردم ديديد.واسه جلو آشپزخونه ميخوام اخه ديگه اون روز خسته شدم و ندرستيدم سه تا بزرگ درست كردم و چندتائي كوچيك كه اين كوچيكه رو الان انداختم ولي به دلم نيس ميخوام بزرگ باشه و قشنگ پوشش بده فرش رو .مخصوصا جلو آشپزخونه كه خيلي مهمه

بعد فعلا كارم تا همين رشته رشته كردن پيش رفته بيشتر اين فعلا وقتشو ندارم . اين نتيجه ي كارم شده

خب ديگه فعلا همين قد خوبه حرف زدم خوافم مياد نميخوابم كه برم توي حال دراز به دراز بشم و فيلم ببينم فعلا يا علي تا بعدا كه بيام به حرفام ادامه بدم.امشب نه ها فردا پس فردا راستي مسئله عكسامو كه نديدي براتون جورش ميكنم نگران نباشيد خب فعلا يا علي شبتون بخير باشه آجياي گلم

[ دوشنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۹۴ ] [ 21:29 ] [ هرمیون ]

سلام بر همگي خووووووووووووووووووووبيد؟ من شكر خدا .اصن هم خودمو به ان راه نميزنم كه نبودم اول بگم كه امروز بلاخره وقت كردم تا ميز تنيسمو كامل كنم توراي اون پينگ پنگ كه بچه بودم خريده بوديم هم يافتمش در حين خونه تكونيايي كه ميكردم عمرا به ذهنم ميرسيد كه اينجا باشه

توي اعماق طبقه پائين اون اتاقه كه انباريمون شده پائين ترين نقطه ي خونه.خلاصه يه روز تصميم گرفتم كه ببينم چيز دور ريزي موجود هس كه در جهت خلوت شدن اونجا كاري بشه انجاميد بعد دست به كار شدم كلي چيزي يافتم بندازم دور . بيشترشم لباساي خودم بود كه ديگه اصن نميپوشيدم مخصوصا مانتواي مشكي بود كه داشتم . اصلا نميتونم ديگه مشكي بپوشم دلم خيلي ميگيره مانتو رنگي و كوتاه ميپوشم ولي چادر سرمه از اونا هم نيستم كه آبرو چادرو ميبرن هي توي روشونو باز ميكنم به هر بهونه اي محكم ميچسبم چادرمو. بعضي وقتا گازشم ميگيرم وقتي خيلي درگير ميشم موقع خريد كردن

خلاصه خونه تكوني رو ميگفتم بعدش مامانم اومد پائين گفت ببينم چيا رو ميخواي بندازي دور بعد گفتم هيچي مامان نبين ديگه ديدن نداره بعد بدتر شد اينو گفتم. مصمم تر شد كه ببينه خلاصه يك سومشو گفت نندازي دورررررررررررررر گفتم باشه نميندازم بعد وقتي مامانم رفت همه رو گذاشتم بيرون .خيلي هم ذوق مرگيدم بععععععععله

بعد خلاصه در حين جابجائي بود كه ديدم اااااااااااااااا اين توراي ميز تنيسه .همون پينگ پنگ خانواده س.اوخي يادش بخير راكتاشم كه قبلا يافته بودمخب حالا عسكشو ببينيد در جريان باشيد تا بقيشو بوگوئم

شكل زمينشم خواستم بكشم كمرنگ شد حال نداشتم ديگه

بعد داشتيم بازي ميكرديم كه اولش همه جا ميزديم جز روي ميز به ديوار ، رو زمين ، به در نصفشم هوائي مينداختيم واسه هم

ولي بعدش به حالت نرمال برگشتيم و دستم گرم شد مث انسان بازي كرديم

اين از اين بعدش ديگه پريروز حس كردم توي اتاقم دارم خفه ميشم اين تلويزيون اتاقم با ميزش واقعا توي حلقم بود ديگه خيلي خوب بود فيلم ميديدم باحال بود ولي خب ديدم كرت تي وي دارم ديجيتال نداره پي سيم ولي خب از اين ديجيتال كه مث فلش هس رو گفتم بخرم بهتره اينقد هناق نميشم توي اتاقم

بعد ديگه در يك عصر زيباي زمستاني يهويي همه رو برداشتم بردم طبقه پائين گذاشتم.حالا خونه پائينم ، مجهز به تلويزيون و ديجيتال شد وقتي دوستم اومد تلويزيون روشن كنيم زياد حرف ميزنيم صدامون بالا نره

خلاصه الان كلي خلوت شد بعد همه بهم گفتن حالا اينو باز ميبري چيزي ديگه جاش نذاري مامانم اومد اتاقم گفت واااااااااااااااااااااااي چقد خلوت شد بهت گفته بودم اينو بردار تلويزوينش سياهه اصن به اتاقت نميخوره اره خلاصه الان در و ديوار پائين پنجره اتاقم پيدا شد كلي روحم نفس كشيد

بعد ديگه اينكه دارم يه نخاشي ميكشم اگه تموم بشه امشب نشونتون ميدم

ديگه اينم از يكي از گلدوناي نعنام كه كاشتم اون روز

چون نور آفتاب نديده اينطوري قد كشيده آخه هوا سرده نميتونم بذارمشون بيرون .ديگه اينكه گلاي هميشه بهار اولين گلايي هستن كه سر از بذرشون درآوردن امروز اين به وقوع پيوست و از ديدنشون بسي دچار هيجانات ذايدالوصف شدم

بعد ديگه اينكه از دست اين گربه به سطوح نه ستوه اومدم .آره اين درسته . ستوه درسته ديگه؟ باغچه ها ميره خرابكاري ميكنه روم به ديوار اعصابمو به هم ريخته امروز ديگه با چوب افتادم دنبالش همه ميگفتن ولش كن چطور به اون پشولي و معوخان خرس گندت چيزي نميگي بعد گفتم اونا شعور دارن كثيف كاري نميكنن اين بي شعوره نفهمه اين زردآلوي خر اسمشو كردم زردآلو.اخه خيلي زرده

بعد خلاصه توي تلويزيون اون آقا كه برا باغبوني ميگهتوي برنامه صبحي ديگر گفت كه سركه دور باغچه بريزيد گربه از سركه بدش مياد منم سركه ريختم و دوتا طرف بزرگ سركه ريختم توش گذاشتم وسط باغچه تا جونش دربياد ببينم ديگه مياد دور باغچه ها يا نه آخه اين قوقوها رو هم ميگيره ميخوره.چيز اون اسمش يادم ني قمري نه آهان ياكريم ما به اينا ميگيم قوقو به جا ياكريم اخه همش دارن قوقو ميكنن ميخونن. خلاصه نون خورد ميكنيم براشون ميريزيم بعدش اين گربه مياد كمين ميكنه ميگردشون وقتي ديدم يكيشونو گرفته كلي ناراحت شدم امروز هر چي اومد اين گربه باا شلنگ آب و چوب ردش كردم

خلاصه خيلي سر اين باغچه ها امروز خسته شدم تازه دوتاشونو تميز كردم.آخه اينب اغچه ها بالا پائين هم هستن خيلي سخته ادم بشينه لب باغچه و شخم بزنه كلي جد و آباد ادم جلو چشاي آدم مياد دوتا ديگش مونده

كفترامو هم بيرون كردم هوا بخورن اين كفترا و دخيم يعني مرغم اصن با هم نميسازن.اين كفترا حالتشونه كه هي پر ميزنن يعني اگه پراشونو نزده باشيد ميپرن هوا و ميرن ولي چون من زدم پراشونو اينا فقط مرتب بال ميزنن كه كتفشون از خشكي دربياد بعد اين دخي منم اتفاقا حساس به اين مسائل و شلوغ بازيا.يعني كلا حالت مرغ و خروس اينطوريه كه يه پرنده ديگه بال بزنه يا كسي چيزي بكوبه روي زمين بهش حمله ميكنن.بعد اين كفترا هي بال زدن بعدش اين دخيم يعني مرغمم گذاش دنبال اين كفترا

حالا مگه ميشد اينا رو گرفت اين كفتره ترسيده بود هي ميپريد و فرار ميكرد اين مرغم صن دست بردار نبود بدتر عصباني شده بود و دنبال اينا گذاشته بود خلاصه يه لحظه گفتم دخيمو بگيرم بهتره اونام آرووم ميگيرن خلاصه موفق شدم دخيه عصباني و برآشفتمو بگيرم كلي خسته شدم بعد ديگه اينطوري شد كه هيچ وقتديگه با هم بيرونشون نميكنم نوبتي كردم

ديگه همين سلامتي خسته شدم برم ببينم فيلم شبكه نمايش چيه واسه ساعت 23.اوه ديشب ديديد چه فيلمي بود اسمش گراز بود -14 هم بود من چند دقيقهاولشو ديدم و بعد زدم حالم دگرگون شد

راستي يادم باشه بيام بگم براتون از فيلمي كه دانلود كردم واي باورتون نميشه چه فيلم ماهي همش آشپزيو باغبونيه .يه دختره اينكارا رو ميكنه خيلي فيلم خوشگليه ژاپني هم هس . چندتا عكسشم بگيرم براتون اينبار كه بيام. خب ديگه يا علي راستي ابجي مه سا عزيزدلمييييييييييييييييييييييييييي قربون محبتت اجي جونم ابجي من بين تمام مشكلات زندگي دور و بر خودم كلي مشغوليات درستيدم دختر بودن خيلي خوبه خيلي خوشحالم كه دخترم و پسر نيستم دختر بودن خيلي شاده يعني منظورم اصلا جنس زن بودن هس آجياي متاهلمم همينطور از اينكه مرد نيستيم خيلي خوشحالم خيلييييييييييييييييييييييييييييييييي اجي جونم كلي با پيامت انرژيم زيادتر شد كلي آجي باهات حرف دارما سر اين پيامت قشنگ سر فرصت ميام ميگم فداي اجيه گلم بشم

بچه ها فعلا يا علي شبتون بخير باشه

[ شنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۴ ] [ 23:5 ] [ هرمیون ]

سرم ميدرده

خونه تكوني واسه عيد زود است آيا؟هرگزززززززززززززز چون تا دو سه ماه خودش طول ميكشه

سلام بر عخشان ورزشكار من

اول مبحث ميز تنيس رو پايه گذاري كنيم نه اشتباهه پايه گزاري چون واقعا كه پايه نميخوايم بذاريم پس گذاشتن در كار نيس و در نتيجه با ز مينويسيم نه ذ گفتم در جريان باشيد

ميز تنيس از اونجا شكل گرفت كه يك روز زيباي زمستاني نه يعني يك شب زيباي زمستاني بود كه خوابيده بود اخراي شب بود خوابمم نميگرفت بعد شروع كردم به تفكرات كه نتيجه اين شد كه مسئله ي ميز تنيس رو چند روزي در سر ميپروروندم طرحشو كه اينگونه شد كه اينطوري شد كه در عسك ميبينيد

ورزشگاه در پاركينگ داير شد

كلي كار دارم واسه ميز تنيسم هم زمينشو بكشم روش با رنگ هم تورشو بذارم اون ميله اهنيه روش واسه تورشه يكي يافتم دوميشو هم پيدا كنم

كلي حرف دارم ولي نميشه انرژيم صفره .دوباره ميام فردا ان شائ الله يا علي بچه ها شبتون بخير باشه


راستي بهتون نگفتم ميز تنيسه رو چطوري درستيدم اون زيرش كه كرسي هس اون كرسي كه بهتون ميگفتم خيلي خوشگله و نو هس يه تن وزن داره اينقد خوبه بعدش اون تخته هم يه طبقه از كمد ديواري بود خلاصه اين خلاصشو داشته باشيد تا مفصل بيام بوگوئم يهو يادم اومد هيچي نگفتم كه چي به چيه

[ دوشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۴ ] [ 23:35 ] [ هرمیون ]

اين خبر رو با دقت بخونيد همراه با تصاويرش تا آخرش

در يكي از شب هاي تابستاني در يكي از قرارگاه هاي نظامي وبلاگ،يكي از سربازا دوان دوان و هراسان به سمت فرمانده حركت كرد و فرمانده با بلندگو بهش گفت چته سرباز ندوووووووو اه اه

و فرياد زنان به فرمانده گفت:هي داد هي هوار ميخوان به ويزاردري حمله كنن سر صندلي داغ توي انجمن.

بعد فرمانده گفت :راس ميگي خاك تو سرممممممممممممم بيا اين اسلحه رو بگير و برو به افرادت بوگو بعد بريد كمك

بعد سرباز به سمت افرادش باز دويد و همه رو جمع كرد.به اين صورت

بعدش سربازه شد فرمانده لشكر و يه پرچم در جهت حمايت از ويزاردري به دست گرفت

بعدش همچين شيك و مجلسي روي اسب نشست و به سمت انجمن حركت كرد

راستي يادم رفت اين ادوات جنگي رو هم داد به لشكرش كه برن به جنگ

و اينم اخرين تصوير ارسالي بود از فرمانده در حال حركت كه ديگه خبري از منطقه به دستم نرسيده فعلا اين خبر رو داشته باشيد دوباره ميام


خب سلام از اونجا كه بيش از حد سر همه، توي صندلي داغ سوال پرسيدم واسه خاطر همين ترسيدم و بهترين وقت نشستن رو صندلي الان هس.چون اصن هيشكي ني فقط يكي دوتا از بچه ها هستن كه ميدونم زياد سوال نميپرسن بچه هاي خوفي استن داستانم خوب بيييييييييييد؟ خب پس ديگه بريد بخوابيد آفرين عخشولياي من يا علي شبتون بخير

[ چهارشنبه پانزدهم مهر ۱۳۹۴ ] [ 20:32 ] [ هرمیون ]

Members

اتاق دوست داشتنی من

عکس از اتاقم

کتاب های دوست داشتنی من

کتاب های خارجی و ایرانی هری پاتر

سایر کتاب های جذاب

باغبانی های من

تصاویر باغبانی های سالانه ی خودم همراه آموزش

نقاشی های من

نقاشی های پاستل، آبرنگ ،مدادرنگی های خودم

نجاری های من

نجّاری و کار با چوب های من

بازی های کامپیوتری و رومیزی من

بازی های جذاب و ارزان کامپیوتری خودم

بازی های رومیزی من

دانلود فيلم آموزشي گلدوزي با چرخ خياطي همراه با توضيحات

آموزش گل دوزي با چرخ خياطي

دانلود فيلم آموزشي قلاب بافي همراه با توضيحات-در حال تكميل

آموزش قلاب بافي و نقشه خواني

دانلود فيلم هاي آموزشي روبان دوزي

فيلم آموزش روبان دوزي 1

فيلم آموزش روبان دوزي 2

جادوي آشپزي ...

منوي تصويري غذا

آموزش تصويري سفره آرايي

Statistic