|
جادوگري | ||
|
سلام فردا تمام سعیمو میکنم آپ کنم . نمیدونم چرا لحظه ها برا من اینقد سریع میگذرن. راستش از این بابت خیلی ناراحتم. امروز به مامانم میگفتم چرا اینقد زود غروب میشه؟!!! اصلا هیچی نمیفهمم نه از روز نه از شب. کارای خیلی زیادی میکنم حتی کارای خودمو هم خیلی انجام میدم ولی نمیدونم چرا از اینکه هیچی حس نمیکنم از روز و شب ناراحتم. دقیقا اینطوریه که انگار روبروی چشام خورشید رو میکشن پائین بعد ماه رو پرت میکنن بالا.بعد ماه رو میکشن پائین خورشید رو پرت میکنن بالا. حتی وقتی یه روز تمام هم هیچ کاری نکردم همینطوری بود. شاید فکرم آزاد نیس... نمیدونم شاید یه دلواپسیایی دارم که اینطوری شده ... در هر صورت فردا امیدوارم بتونم اپ کنم نه نوشتم نه عکسی گرفتم پس همون اخرای شب میشه شبتون بخیر. الان صبح میشه حتما [ پنجشنبه چهارم آبان ۱۴۰۲ ] [ 0:47 ] [ هرمیون ]
|
||