|
جادوگري | ||
|
اصلا آدم بخيلي نيستم ولي رونالدو باخيد حذف شد از خوشحالي نميدونم چيكار كنم جام مباركتون باشه لاتزيو
همين كه رونالدو و ديبالا رو سرجاشون نشونديد دستتون درد نكنه سلام خوبيد همگي؟ بابامم اينو خريد 40 تومن
به خواهرم گفتم ذرت كه خوب نيس تراريخته س امروز رفتم بيرون با مامانم. من بدون مامانم جائي نميرم ميترسم گم بشم خلاصه امروز رفتم اينو خريدم واسه خودم مثلا قندش كمتره
لازم به ذکره که ژلاتینش حلال هس روشم نوشته راستي بهتون نگفتم كه آزمايشمو گرفتم. قندم حتي يه شماره هم تغيير نكرده بود. آخه شش هفت ماه پيش كه آزمايش دادم اون وقت خيلي شيريني ميخورد ميوه ميخوردم صبحونه همش كره مربا ميخوردم بعد اينبار كه اين همه ورزش كردم و واقعا نسبت به قبل خيليييييييي كم شيريني خوردم . به يه نتيجه رسيدم كه ورزشام رو بايد تغيير بدم و سخت ترشون كنم چون زمانش خوب هس ورزشام بايد انري بيشتري ببره . بعد ميوه هم نخورم . خواهرم گفت ميوه زياد ميخوري قند ميوه بدتره. بعد يه مستند خارجي هم اتفاقا چند روز پيش ديدم دكتره گفت اينا كه قندشون بالاس ميوه نخورن بگن ويتامين ث داره، به جاي ميوه از مكمل ويتامين ث استفاده كنن. كلا يه تغيير اساسي بايد بدم توي سيستم تغذيه اي و ورزشي اين نتيجه آزمايشم
البته لازم به ذكره كه كلسترولم رو پائين آوردم ورزش كردم امروز كه رفتيم بيرون اول رفتيم داروخونه بعد دفترچه رو گذاشتم رفتم پيش مامانم نشستم داروخونه بزرگيه . يه ده دوازده نفرم توش كار ميكنن. همينطور كه نشسته بودم هي يه پسرا توي داروخونه كار ميكنه نگاه ميكرد منم نگامو چرخوندم بعد اين پسره به يه پسره ديگه يه چيزي گفت بعدش دوتائي همينطور چشم دوخته بودن به من. يه لحظه دقيق نگاشون كردم گفتم شايد ميشناسن. ولي ديدم اصلا من كه نميشناسم اينا رو اصلا فاميل و اين حرفا نيستن. بعد ديگه اصلا نگاه نكردم ولي اينا به هر بهونه اي هي نگاه ميكردن . بعد خونه كه اومديم بعد چند ساعت مامانم گفت راستي چقد اين پسرا توي داروخونه نگاه ميكردن . گفتم آره ديدم. نميدونم والا يه بارم چند سال پيش كه مامانم صفراشو عمل كرد قبلش رفتيم اورژانس بيمارستان خصوصي بعد دفعه اول بود اصلا اونجا ميرفتيم مامانم با حال بد خوابيده بود منتظر پزشك اورانس كه بياد وقتي اومد من توضيح دادم مامانم چقد حالش بد هس و اينا تو رو خدا ببينيد مامانم چشه؟ بعد دكتره هي نگاه به من ميكرد گفت من شما رو يه جائي ديدم من چرا برا همه آشنام اتفاقا من كه سال به ماه از خونه هم بيرون نميرم سلام امروز که پنجشنبه س خب بریم سر پروژه ها آقا پریروز رفتم یه کیف از کشو بردارم دیدم یه کیفام که خیلی دوسش داشتم داخلش ترک برداشته خیلی ناراحت شدم چون همه کیفا رو روی هم گذاشته بودم اینطوری شد کیفامو خیلی دوسشون دارم برا دیگه گفتم کیفامو داخلش روزنامه میذارم که حالتشون حفظ بشه نشکنه. ولی جا میخواستم کفشامو دیدم گفتم بغل جعبه کفشا یه جعبه میدرستم کیفا رو توش میذارم و نتیجه ی کار این شد
جعبه کفشا رو هم دو طبقه درستیدم که به هم فشار نیارن. یه مقوا دو طرفشو تا زدم گذاشتم توی جعبه کفش اینطروی یه طبقه درست شد زیرش اول یه سری کفشامو گذاشتم بعد طبقه که درستیده بودم رو گذاشتم بعد دوباره بقیه کفشامو روش گذاشتم اونا که بیشتر میپوشم. یه بند طنابی هم بهش دادم که طبقه راحت برداشته بشه از داخل جعبه
خدائی من اصلا دلم نمیاد کیف و کفشامو نابود کنم همشونو خوب و تمیز نگه میدارم من خیلی بچه صرفه جوئی استم بعد اینکه یه جا هم میخواستم برا کتابای باستانیم چون شبا خیلی دوس دارم بردارم ببینمشون
دارم یه سری فیلم ورزشای خارجی رو برمیدارم که کالری بیشتری سوزونده بشه من نمیدونم چرا 40 دقیقه ورزش هر روز هیچی از قندم کم نکرد فک کنم همونه که خواهرم میگه میوه نباید اینقد بخورم من میوه خیلی دوس دارم این ظلم به منه خب دیگه من برم تا باز تشریف گلمان را بیاوریم [ پنجشنبه پنجم دی ۱۳۹۸ ] [ 18:45 ] [ هرمیون ]
|
||