جادوگري
subjects
.
-

بخش آپارات و فیلم های من!!!

سلام خوبید همگی ایشالله؟چند روزیه دارم سعی میکنم که یه باغچه همینطوری الکی توی پارکینگ بدرستم .البته توی یه جعبه پلاستیکیه فشرده و خیلی محکم که برا کولر آبیه دستی بوده برا زمان قبل از تولد منه البته وقت زیادی نمیگذره همین چند سال پیش خودمونو منظورمه نامردا  فکر کردید خیلی سال پیش اره؟چطور تونستید همچین فکری بکنید پریروز انجامش دادم و امروز دیدم خاک ترک خورده و میخواد سبز بشهعکسشو میگیرم فردا.یادم رفت از بس ذوق کرده بودم.
یه هفته ای میشه تو فکر درست کردن عروسک باب اسفنجی هستم بلاخره بعد از اینکه دیدم تا اینجای کار ابروریزی نشده میشه عکسشو گذاشت براتون عکس گرفتم خیلی شبیهش شده نه؟خواهرام و مامانم میگن از خودش خوشگل تر شده
اول هر وقت عروسک میخواید بدرستید هر چی که روی صورتش یا بدن عروسک نیاز به گلدوزی داره انجام بدید بعد پارچه رو ببرید چون تویکارگاه گذاشتنش خیلی راحت تر میشه واسه زیرچرخ بردن.فردا ایشالله عروسک رو اگه بشه تکمیل میکنم.از این سه تا عروسک که درستیدم الگو میذار براتون اول بذارید من هیجاناتمو بروز بدم

خب حالا شما میتونید برید به کاراتون برسید من یه خورده واسه خودم از خاطرات گذشتم بنویسم
وقتی که ابتدائی بودم نمیدونم چرا اینقد علاقه به این رادیو جیبیا داشتم حتی بیشتر از همه اسباب بازیام و کارتون .یه حس خاصی داش برام.این خاطره برا این یادم افتاد رفتم دبنال یه چیزی بگردم که این رادیو از زمان بچگیم رو پیدا کردم.البته زمان ساختش خیلی قدیمیه و برا قدیما بوده .این عکسشه

خلاصه با کمال تعجب وقتی دوتا باطری زدم بهش دیدم کار میکنه و همونطوری صدای واضح و شفافی داره.چقده دلم تنگ بچگی هامو گرفتخونه قبلیمون که بودیم روی تخت وسط حیاط شبا رو به اسمون اینو روشن میکردم و خوشم میومد به ستاره ها نگاه کنم و رادیو گوش کنم هر چند اصلا گوش نمیدادم چی میگن فقط به صورت نمادین ازش استفاده میکردماخه سرم نمیشد که زیاد فقط حسشو دوس داشتم 
بعدش یهویی دیدم که وایییییییییییییییی یه چی دیگه رو یافتم که اصن به وضعی داغون بچگیام شدم  خیلی بچه خوبی بودم فکری بدی در موردم نکنیدا فقط یه نموره شر بودمازارم به کسی نمیرسیدا فقط همیشه مامانم از دست من کلافه میشد خواهرامم میگفتن تو باز چیکار کردیییییییییییی الان فکرشو میکنم میگم چرا اینقده من قرار نیمگرفتم رو زمین خدا
خب اول قضیه رو بگم بعد عکسشو بذارم.وقتی که خونمونو فروختیم و رفتیم یه خونه دیگه ُ خونه جدیدمون زیرزمین داشخونه قبلی ما هم هم کف بود و زیرزمین نداش همون یه طبقه .بعد خلاصه به محض ورودمون به خونه من جیغ زدم واییییییییییییییییییییییییییییی زیرزمینننننننننننننننن دارههههههههههه که فروشنده خونه پشت سرم بود و کلی خجالتیدم  البته توی چهارسال بودما .بعد همون روزای اول کل خونه رو شروع به بررسی کردم وقتی از همه چیه خونه سردراوردم دیگه بیکار شدم و به باغچه ها برخوردمنمیدونم دقیقا با چه انگیزه ای اینکارارو میکردم ولی سر باغچه وقتی میکندم دلم میخواس بدونم وقتی تمام باغچه رو بکنم به کجا میرسمبرا همین با یه قاشق شروع کردم به کندن . تقریبا ۳۰ سانت یه کم بیشتر یا کمتر که کندم دیدم قاشقم خورد به یه چی .باغچه شن بادی توش بود برا همین خیلی نرم بود دستمو بردم توی خاک بغلشو کندم دیدم یه چیزی که اصلا معلوم نبود چیه اوردم بیرون رفتم شستم دیدم اینه

این خیلی کوچیکه ها یه خورده از دوتا بند انگشت بزرگترهفکر کنم بچه های خونه قبلی اینو چالش کرده بودن نمیدونم والله. خلاصه در عالم بچگی من کلی کیفولیدم به خاطر کشفماینو نگهش داشتم .خلاصه اینطوریاس که بچگی عالمی دارد

[ دوشنبه چهارم شهریور ۱۳۹۲ ] [ 0:29 ] [ هرمیون ]

Members

اتاق دوست داشتنی من

عکس از اتاقم

کتاب های دوست داشتنی من

کتاب های خارجی و ایرانی هری پاتر

سایر کتاب های جذاب

باغبانی های من

تصاویر باغبانی های سالانه ی خودم همراه آموزش

نقاشی های من

نقاشی های پاستل، آبرنگ ،مدادرنگی های خودم

نجاری های من

نجّاری و کار با چوب های من

بازی های کامپیوتری و رومیزی من

بازی های جذاب و ارزان کامپیوتری خودم

بازی های رومیزی من

دانلود فيلم آموزشي گلدوزي با چرخ خياطي همراه با توضيحات

آموزش گل دوزي با چرخ خياطي

دانلود فيلم آموزشي قلاب بافي همراه با توضيحات-در حال تكميل

آموزش قلاب بافي و نقشه خواني

دانلود فيلم هاي آموزشي روبان دوزي

فيلم آموزش روبان دوزي 1

فيلم آموزش روبان دوزي 2

جادوي آشپزي ...

منوي تصويري غذا

آموزش تصويري سفره آرايي

Statistic